فنآوری، تیلور، کینز، فریدمن و مبارزه طبقاتی
نوشتهی: بهروز فراهانی
سه تن از پژوهشگران صاحب نظری که در زمره کارشناسان تاریخ تحولات تکنیک و تولید سرمایهداری هستند، یعنی بنیامین کوریا (Benjamin Coriat)، اوژن فرگوسن (Eugene Fergusen) و بویژه مرجع اصلی دوران اخیر تحولات این رشته؛ دیوید نوبل(David F. Nobel)، متذکر میشوند که اغلب، اگر نه همیشه، تغییرات در سازماندهی تولید، متقدم بر تحولات تکنولوژیک هستند. مارکس درین رابطه چندان وارد جزئیات روند تکامل سازماندهی تولید صنعتی سرمایهدارانه و تکنیکهای صنعتی نمیشود و نحوه سازماندهی تکنیک تولید را زیر ذرهبین قرار نمیدهد. او، معاصر دوران اول این تحولاتِ در حال تحقق بود و بر طبق برنامه تحقیقیای که در برابر خود قرار داده بود بویژه غلبه دردناک و تراژدی انسانی ناشی از غلبه «هیولای مکانیکی» بر تکنیک استادکاران پیشهور را مورد مداقه قرار میدهد. (4) او با تیزهوشی و شناخت ژرفی که از تولید سرمایهداری و نقش صنعت در آن داشت، بخوبی نابودی کار پیشهوران ماهر زیر ضربات ماشین را دیده و متذکر شده بود که «همراه با افزار کار، چیرهدستی در کار با آن به ماشین انتقال داده میشود» (5) و یا «بزرگترین امتیاز ناشی از کاربرد ماشینآلات در آجرپزی این است که کارفرما کاملا از قید کارگر ماهر آزاد میشود … پیشتر کارگر متخصص ضرورتا تمام اجزای ماشین بخار را میساخت. همین اجزا را اکنون کاری با مهارت کمتر اما با افزاری بهتر تولید میکند.» (6) ولی تجربه او طبعا محدود به دوران اولیه صنعت بزرگ بود و تقسیم کارهای جدیدتری را که در سطحی دیگر بواسطه بکاربست انواع متکاملتر ماشینآلات بوجود آمد و، پس از درهمکوبیدن استادکاران پیشهور، اقشار جدیدی از کارگران ماهر، نیمه ماهر و ساده را، در مقیاسی بزرگ خلق کرد، بطور کامل مشاهده نکرد.