طرفداری ریکاردو از انباشت سرمایه و رشد نیروهای بارآور
نوشتهی: کارل مارکس
ترجمهی: کمال خسروی
در درون طبقهی مولد نیز افراد واسط متعلق به حوزهی تجارت نیز افزایش یافته بودند؛ اما در بین افراد مشغول بهکار در ماشینسازی، راهآهن و معادن و ذخائر نیز؛ همچنین کارگرانی که در کشاورزی به کار دامداری مشغولند و مواد شیمیایی، معدنی و غیره برای کود را تولید میکنند. علاوه بر اینها، کشاورزانی که مواد اولیه برای صنعت کشت میکنند، در تناسب با آنها که لوازم معاش را تولید میکنند؛ و آنها که علوفهی حیوانات را تولید میکنند در تناسب با آنها که مواد غذایی برای انسانها تولید میکنند. بنابراین اگر سرمایهی ثابت رشد کند حجم نسبی کل کاری نیز که به این بازتولید اشتغال دارد، رشد خواهد کرد. با اینهمه، آن بخشی که مستقیماً وسائل معاش تولید میکند، هرچند شُمار تولیدکنندگان در آن کاهش یافته است، |368| محصول بیشتری از گذشته تولید میکند. کارش مولدتر است. همانگونه که در سرمایهی منفرد، کاهش بخش متغیر سرمایه در تناسب با بخش ثابت بهمثابه کاهش بخش به مزد تخصیصیافتهی سرمایه پدیدار میشود، باید برای کل حجم سرمایه ــ در بازتولید همان محصول ــ این پدیده چنین جلوه کند که بهطور نسبی بخش بزرگتری از حجم کار اِعمالشده به بازتولید وسائل تولید مشغول بوده باشد تا به تولید خودِ محصولات، یعنی بازتولید ماشینآلات (شامل وسائل ارتباطی، حملونقل و ساختمانها)، مواد کمکی (مثل ذغال و غیره) (گاز،) (روغن و غیره، قیر) (تسمهها و غیره) و گیاهانی که مواد خام محصولات صنعتی را میسازند. شُمار کارگران کشاورزی در مقایسه با کارگران مانوفاکتور بهطور نسبی کاهش خواهد یافت. سرانجام شُمار کارگران سازندهی کالاهای تجملی افزایش مییابد، زیرا درآمد افزایشیافته، محصولات تجملی بیشتری را مصرف میکند.