تارا بهروزیان
سیر تصاعدی و فزایندهی حرکتهای اعتراضی در ایران در سالها، و به ویژه در ماههای اخیر، دیگر برای همهی ناظران و کنشگران امری آشکار است. به نظر میرسد با عیان شدن تضادهای عمیق جامعهی ایران، و ناتوانی و ناکارآمدی حکومت در پاسخگویی به مطالبات انباشته شدهی چند دههی گذشته، پیشبینیِ سونامیِ اعتراضات و مطالبات – به ویژه در حوزههای صنفی و معیشتی- اکنون به واقعیت پیوسته است.
در یادداشت حاضر تلاش میشود تا زمینههای عینی این اعتراضات، محتوا و انواع آنها در بازهی زمانی پس از خیزش دی ماه 1396 مورد بررسی قرار گیرد. این یادداشت بر پایهی اطلاعات آماری اعتراضات و تجمعات در بازهی زمانی اول بهمن 1396 تا 31 فروردین 1397 تنظیم شده است. به این منظور پس از اعتراضات دی ماه 1396، به مدت سه ماه (بهمن، اسفند و فروردین) اطلاعات و دادههای تجمعات، اعتصابها و اعتراضها به صورت روزانه ثبت شده است. ثبت این دادهها بر اساس اخبار و گزارشهای منتشر شده در رسانهها صورت گرفته است و از این رو بیشک ممکن است موارد معدودی از قلم افتاده باشند.
بدیهی است هدف از این یادداشت به هیچروی پیشبینی قطعی نتیجهی این اعتراضات نیست، اما مسئلهی محوری آن، توصیف موقعیت و در نتیجه هموار کردن مسیری برای درک و شناخت چشماندازهای ممکنِ پیشرو و ظرفیتهای حرکتهای اعتراضی در ایران بر پایهی واقعیتهای روزمره است. گرچه تداوم و تعدد معنادارِ این حرکتها و تجمعهای اعتراضی، جلوهی بیرونیِ تضادها و بحرانهای چندپهلو و چندوجهی جامعهی ایران در سطح خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاها هستند که دههها به شیوههای گوناگون، از سرکوب گرفته تا سد فریبندهی گفتمان اصلاحطلبی، معوق و معلق ماندهاند، اما شناسایی راستای حرکت آنها به سوی انسجام یا پراکندگی، سازماندهی یا بیبرنامگی، اعتلا یا محاق، انشقاق یا اشتراکِ منافع، در گرو تحلیلهای جامعتر و ژرفاندیشیهای نظری برپایهی همین واقعیات عینی است. تحلیلهایی که فارغ از خوشبینیهای سادهدلانه و یا توهم تغییر خودبهخودی در غیاب آگاهی سیاسی و طبقاتی، و یا برعکس ناامیدی از شکلگیری هرگونه بدیل مترقی، بتوانند همزمان خط سیر جنبشها و حلقههای اتصال و تلاقی مطالبات را بشناسند و کنش سیاسی و اجتماعی متناسب با آن را تعریف کنند. امید که این نوشته گامی کوچک و ابتدایی در این مسیر باشد.
آمارهای کلی
در بازهی سه ماههی مورد بررسی بطور کلی 688 حرکت اعتراضی صورت گرفته است. به طور میانگین 229 مورد حرکت اعتراضی در هر ماه و 7.6 حرکت اعتراضی در هر روز. این موارد شامل تجمعات، راهپیماییها، اعتصابها و بیانیهها و نامههای اعتراضی است. از آنجا که اعتراضها به صورت روزانه ثبت شدهاند، موارد تکرار نیز محاسبه شدهاند (برای مثال اگر در این بازهی سه ماهه کشاورزان اصفهانی 30 روز دست به اعتراض زدهاند، 30 بار در آمار محاسبه شده است). این شیوهی ثبت برای بررسی روند حرکت اعتراضات به ویژه کانونهای اعتراضی ضروری بوده است. همچنین احتساب دفعات تکرار در تفاوتگذاری وزنی میان یک حرکت اعتراضی مداوم و اعتراضی که تنها یک بار به وقوع پیوسته موثر خواهد بود.
جدول شماره یک
مطابق انتظار، بيشترين موارد اعتراض (با 515 مورد) به حوزهی مطالبات صنفی و معيشتی اختصاص دارد. تمامی مطالبات و اعتراضاتی که به نوعی به مسئلهی معيشت و به ويژه مسائل حوزهی کار مربوط میشوند، اعم از اعتراضات و اعتصابات کارگری، دهقانی، مطالبات مزدی معوقه، بيمه و… در اين دسته جای گرفتهاند. دومين حوزهی مشخص پرتعدد اعتراض، به مالباختگان مؤسسات مالی و اعتباری (با 66 مورد) مربوط است.
نمودار شماره یک
بیشک دستهبندیهای بالا همپوشانیهایی با یکدیگر دارند و بنابراین برخی از اعتراضات در دو یا چند حوزه ثبت شدهاند. بنابراین بدیهی است که جمع اعداد دستهبندیهای فوق با تعداد کل اعتراضات یکسان نیست. با این حال این تقسیمبندی علیرغم همپوشانیها، سویههای مهم اعتراضات و کانونهای اصلی التهاب را نشان میدهد.
مطالبات سپردهگذاران و مالباختگان موسسات مالی و اعتباری نیز قطعاً مطالبهای اقتصادی و معیشتی است اما به دلیل نهاد مشخص موردِ اعتراض (نظام بانکی) و اقشار و طبقات گوناگون و متفاوت درگیر، این اعتراضات به صورت جداگانه آورده شده است و آمار ذکر شده برای آن با آمار مربوط به مطالبات صنفی و معیشتی همپوشانی ندارد. به این ترتیب مجموع مطالبات صنفی و معیشتی و مطالبات سپردهگذاران و مالباختگان نظام بانکی ایران، 581 مورد خواهد بود که 84 درصد کل اعتراضات در سه ماههی مورد بررسی را تشکیل میدهند.
بسیاری از مطالبات در ایران، اگر نگوییم اغلبِ آنها، به دلیل نوع پاسخ حکومت، وجهی سیاسی مییابند. با این حال آمار مربوط به اعتراضات سیاسی صرفاً به آن دسته از اعتراضات مربوطند که یک خواست مشخصاً سیاسی را دنبال میکنند. با این رویکرد برای مثال تجمع اعتراضی برای آزادی یک معلم زندانی علاوه بر حوزه صنفی/معیشتی در حوزه سیاسی هم ثبت شده است. اما اعتراض همان تجمعکنندگان برای مسایل و مطالبات صنفی، فقط در دستهبندی صنفی/معیشتی جای گرفته است
میتوان مطالبات دانشجویی را به نوعی زیرمجموعهی مطالبات صنفی تلقی کرد، با این حال به دلیل بروز ویژگیهای چندوجهی و چندگانهی سیاسی، اجتماعی و صنفی در اعتراضات دانشجویی، این اعتراضها در یک دستهبندی جداگانه آورده شدهاند و آمار آن با آمار دستهبندی صنفی/معیشتی همپوشانی ندارد. بدیهی است که اعتراضات دانشجویی خالی از سویههای اقتصادی نیست، با این حال نظر به اینکه دانشجویان به لحاظ اقتصادی غیرمستقلاند و به دیگر اقشار و گروهها و طبقات وابسته هستند، این تفکیک ضروری به نظر میرسید. لازم به ذکر است که با این استدلال مطالبات معیشتی کارکنان دانشگاهها -برای مثال اعتراض به مطالبات معوق مزدی از سوی کارمندان دانشگاه- در بخش اعتراضات صنفی و معیشتی ثبت شده است و نه در بخش اعتراضهای دانشجویی و دانشگاهی. در مواردی که تجمع دانشجویان مشخصاً مطالبه و خواستی سیاسی داشته است، همزمان هم در دستهبندی دانشجویی و هم در دستهبندی سیاسی ثبت شده است.
دستهبندی اعتراضات اجتماعی- اگر با مسامحه این نام را برای آن مناسب بدانیم- شامل اعتراضات و مطالبات زنان و مطالبات اقلیتهای مذهبی نظیر دراویش گنابادی است. شکلگیری اعتراض بر پایهی یک مطالبه و هدف مشخص سیاسی ملاک تمایز میان اعتراضات سیاسی و اعتراضات اجتماعی بوده است. در واقع کلیهی مطالبات مرتبط با حقوق شهروندی، در دستهبندی اعتراضات اجتماعی جای گرفتهاند.
اعتراضات و تجمعهای دیگر که متنوع و متفاوت هستند در گروه «سایر» طبقهبندی شدهاند.
در 25 مورد از کل اعتراضات شکل و شیوهی بروز اعتراض، بیانه یا نامهی اعتراضی بوده است.
پراکندگی جغرافیایی: از شهرهای بزرگ تا مناطق دورافتاده
در جدول و نمودار شماره 2، پراکندگی جغرافیایی اعتراضات بر اساس محل وقوع آنها آمده است. استان تهران با 138 مورد در رتبهی اول و استان خوزستان با 133 مورد در رتبهی دوم معترضترین استانها قرار دارند. (بدیهی است تجمعات و اعتراضات استان تهران تنها شامل اعتراضات تهرانیها نیست، چرا که در شماری از موارد ساکنان دیگر نقاط ایران برای پیگیری مطالبات خود به پایتخت میآیند.) استان اصفهان با 45 مورد در رتبهی سوم قرار دارد. در قیاس با این سه استان، حرکتهای اعتراضی در دیگر استانهای ایران از نظر کمی فاصلهی چشمگیری دارند. استانهای خراسان جنوبی و خراسان شمالی که از جمله استانهای محروم ایران محسوب میشوند، هر دو با تنها یک حرکت اعتراضی خاموشترین استانها هستند.
جدول شماره 2
نمودار شماره 2
حدود 62 درصد اعتراضات در کلانشهرها، مراکز استانها یا شهرهای بزرگ استانها صورت گرفته و 37 درصد اعتراضات در شهرهای کوچک به وقوع پیوسته است. در 23 مورد (حدود 4 درصد) معترضین برای تجمع یا اعتراض از روستاها یا بخشهای کوچک به مرکز استان یا کلانشهرها آمدهاند.
جدول شماره 3
9 مورد شاهد درگیر شدن همزمان چند استان پیرامون یک مطالبهی مشترک و 10 مورد تجمع، اعتراض یا اعتصاب سراسری هستیم.
موارد اعتراض، اعتصاب یا تجمع سراسری عبارتند از:
- تجمع سراسری مالباختگان و سپردهگذاران مالی و اعتباری در تهران
- بیانیهی پنجاه انجمن صنفی کارگران ساختمانی دربارهی حداقل دستمزد سال ۹۷
- اعتراض بیش از هزار مهندس مشاور به تعویق مطالبات درگیر در پروژههای راه و شهرسازی
- نامهی اعتراض به احضار رادیولوژیستها به کمیته انضباطی
- کمپین اعتراضی معلمان حقالتدریسی
- اعتصاب سراسری پزشکان طرحی در ۱۱۵شهر
- اعتصاب سراسری رادیولوژیستها و تجمع و اعتصاب مقابل وزارت بهداشت
- اعتصاب سراسری 3 روزه کارگران شرکت نفت
- تجمع اعتراضی اپراتورهای پستهای فشار قوی برق- که از سراسر ایران به تهران آمده بودند
- اعتراض سراسری انجمن صنفی داروسازان ایران
شماری از تجمعات اعتراضی و اعتصابات را میتوان از نظر تعداد شرکتکنندگان، گسترده ارزیابی کرد. این موارد عبارتند از:
- اعتصاب سراسری در شماری از شهرهای استانهای مرزی و کردنشین ایران در اعتراض به بسته بودن مرزها
- اعتراضات شهر کازرون به تقسیمات جدید کشوری
- اعتراضات کشاورزان شرق اصفهان
- تظاهرات مردم عرب خوزستان نسبت تبعیض قومیتی در شبکه ۲ صدا و سیما
- اعتصاب کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران در اهواز و پیوستن بازنشستگان
- تجمع سراسری مالباختگان و سپردهگذاران موسسات مالی در تهران
- اعتصاب سراسری پزشکان طرحی در ۱۱۵شهر ایران
- راهپیمایی واعتصاب کارگران هپکو اراک
- تجمع و اعتراض بیش از هزار مهندس مشاور به تعویق مطالبات درگیر در پروژههای راه و شهرسازی
- تجمع اعتراضی سراسری بازنشستگان مناطق مختلف ایران مقابل وزارت کار
- اعتراضها و اعتصابهای مجموعه نیشکر هفتتپه
اعتراضات مکرر- اعتراضات مستمر
تکرار و یا تداوم یک اعتراض از یک سو نشانگر برآورده نشدن خواست معترضان و از سوی دیگر نشاندهندهی پیگیر بودن آنان برای رسیدن به خواستهای خود است. از میان اعتراضات ثبت شده، 41 گروه، اعتراضات مکرر یا ادامهدار داشتهاند و در بازهی مورد بررسی دستکم بیش از سه روز ثبت شدهاند. برخی از این اعتراضات برای چند هفته و گاه چند ماه ادامه داشته یا دارند.
طبقهبندی محتوایی اعتراضات به تفکیک استان
شاخص تعداد اعتراضهای هر استان به تنهایی برای رتبهبندی میزان معترض بودن، حجم مطالبات بروز یافته یا گستردگی اقشار درگیر در هر استان نابسنده و در مواردی گمراهکننده است چرا که از شکل اعتراضات و محتوای آنها چیزی نمیگوید. برای مثال استان لرستان و گیلان هر دو با 21 حرکت اعتراضی در یک رتبه قرار دارند، اما محتوای اعتراضی کاملا متفاوتی را نشان میدهند.
در جدول زیر محتوای اعتراضات استانها به ترتیب الویت در هر استان آمده است. تعداد اعتراضات کارگری و دهقانی و اعتراضات مرتبط با موسسات مالی و اعتباری به طور ویژه ذکر شده است.
جدول شماره 4
محتوای اعتراضات معیشتی
همانطور که پیشتر گفته شد اعتراضات صنفی و مطالبات معیشتی، با حدود 75 درصد، سهم عمدهی اعتراضات را تشکیل میدهند. این اعتراضها که به نوعی به مسایل و مشکلات حوزهی کار مربوط میشوند، طیف گستردهای از اقشار و مطالبات را در بر میگیرد. اعتراض به دستمزد و مطالبات معوقه، حق بیمه، اخراج، نوع قرارداد، اعتراضات کشاورزان، معلمان، رانندگان، کارمندان، پزشکان، پرستاران، بیکاران و…
از 514 اعتراض در حوزه معیشتی- صنفی، 292 مورد (حدود 57 درصد) توسط کارگران و یا واحدهای تولیدی و خدماتی صورت گرفته است. 51 مورد (حدود10 درصد) نیز به کشاورزان معترض مربوط است.
جدول شماره 5
حرکت در جهت ارتقای سطح کیفی مطالبات
ارزیابی روند رشد یا اعتلای حرکتهای اعتراضی از سطح مطالبات اولیه به سطح مطالبات آگاهانهتر طبقاتی یا سیاسی دشوارتر از ارزیابی کمی و آماری است. تشخیص روند کیفیتر شدن خواستهای معترضان نیازمند اطلاعات دقیقتر، بررسی در بازهی زمانی طولانیتر و بهکارگیری رویکردی تحلیلیتر است. با این حال با پیگیری روزانهی حرکتهای اعتراضی میتوان در 166 مورد، نوعی فرارفتن از مطالبات اولیه و یا حرکت در جهت آگاهی سیاسی، اجتماعی یا طبقاتی مشخصتر را مشاهده کرد. اعتراض به نوع قرارداد و عدم امنیت شغلی، اعتراض به اخراج همکاران، اعتراض نسبت به واگذاری واحد تولیدی به بخش خصوصی، تلاش برای ارتباطگیری با دیگر واحدهای تولیدی معترض، یا پیوستن دیگر اقشار و گروههای معترض، سیاسی شدن مطالبه و خطاب قرار دادن سیاستهای کلانتر حاکمیت در شعارها، حضور پررنگ زنان در تجمعات اعتراضی، بیانیههایی با خواستهای مشخص طبقاتی یا سیاسی، اعتراض به سرکوب و بازداشت و اعتراضات زنان به حجاب اجباری از جمله شاخصهایی هستند که در این دستهبندی مدنظر قرار گرفتهاند.
اعتراض به معوقات مزدی یا حق بیمه، اعتراض به تعطیلی واحد و درخواست برای بازگشت به کار، جزو مطالبات اولیه لحاظ شدهاند.
خلاقیت اعتراضات و نقش سرکوب
در گذار از شرایط دشوار کنونی، ابتکارات و خلاقیتهای روزمره و خودزایندگی از یک سو و دستگاه سرکوب و عنصر امنیتی و نظامی از سوی دیگر در ادامهی روند حرکتهای اعتراضی و جهتگیری آنها نقش تعیینکنندهای خواهند داشت. در بازهی مورد بررسی، 25 مورد از حرکتهای اعتراضی با سرکوب، درگیری و دستگیری همراه بوده است. تسخیر حوزههایی که پیشتر محل صدور عریانترین دیدگاههای ایدئولوژیک حاکمیت بوده، نظیر نماز جمعه، و تبدیل کردن آن به مکانی برای شعارهای رادیکال اعتراضی از نمونه خلاقیتهای روزمرهی معترضان در سه ماههی اخیر بوده است.
کانونهای ملتهب
خوزستان- استان خوزستان را باید ملتهبترین استان ایران پس از اعتراضات دی ماه دانست. در این استان، طیف وسیعی از اعتراضات را با شدت و گستردگی بیسابقه شاهد هستیم. دو کانون مهم اعتراضات کارگری، نیشکر هفتتپه و فولاد اهواز در این استان قرار دارند که با اعتصابهای طولانی و تظاهرات گسترده و مستمر خیابانی سطح مطالبات کارگری را به سوی هر چه کیفی شدن سوق میدهند. اعتراض به نوع قرارداد و عدم امنیت شغلی، همراهی کارکنان رسمی، پیمانی و قراردادی در اعتصاب و اعتراض، اعتراض به اخراج همکاران، اعتراض نسبت به واگذاری واحد تولیدی به بخش خصوصی و رادیکالتر شدن شعارها را در این دو مجموعه شاهد هستیم. با این حال باوجود استمرار اعتراضاتِ این دو مجموعه کارگری، هیچ پاسخی غیر از سرکوب، ضرب و شتم، اخراج، بازداشت و احضار به دادگاه از سوی حکومت داده نشده است. همچنین با وجود موارد اندکی از ابراز تمایل برای اتحاد و اعتراضِ مشترک، این دو مجموعهی بزرگ کارگری هریک به طور مجزا و بدون ارتباط با یکدیگر به اعتراض خود ادامه دادهاند. اعتراضات مجموعهی نیشکر هفتتپه همچنان ادامه دارد. اما در سال جدید اعتراضات کارگران و بازنشستگان گروه ملی صنعتی فولاد ایران در اهواز کمرنگ شده است.
واحدهای تولیدی وابسته به پتروشیمی، صنعت نفت، پالایشگاه، شرکتهای حفاری و چند واحد تولیدی خارج از حوزه نفت نیز دیگر از جمله اعتراضات کارگری در این استان هستند. چند مورد اعتراضات بیکاران شهرها و روستاهای این استان در مقابل واحدهای صنعتی کشاورزی و نفتی در اعتراض به عدم استخدام نیروهای بومی ثبت شده است که در یک مورد با سرکوب شدید از سوی نیروهای ضد شورش و تیراندازی همراه بوده است.
اعتراضات شدید قومیتی که به بهانهی یک برنامهی تلویزیونی تظاهرات گسترده عربهای خوزستان را در آغاز سال 97 برانگیخت به درگیریهای خیابانی، سرکوب شدید و دستگیریهای گسترده انجامید. اعتراضات مناطق عربنشین در خوزستان نخستین مورد اعتراضات قومیتی گسترده در سالهای اخیر بوده است و تنها مورد اعتراضات قومیتی ثبت شده در سه ماههی اخیر است.
چندین مورد اعتراض و تجمعات کارگران شهرداریها، اعتراض معلمان حقالتدریسی و نیز اعتراضات مالباختگان موسسات مالی و اعتباری نیز در این استان ثبت شده است. بحران لاینحل کمآبی و ریزگردها که گریبان این استان نفتخیز ایران را گرفته است از پتانسیلهای آتی اعتراض در این استان است.
اما با وجود طیف گستردهی اعتراضات در خوزستان، حرکتهای اعتراضی این استان همچنان به شکل جریانهای مجزا به حرکت خود ادامه میدهند و نقطه تلاقی مشترکی نیافتهاند.
اصفهان- سهم عمدهی اعتراضات استان اصفهان به کشاورزان معترض شرق اصفهان به کمآبی و بیآبی اختصاص دارد. این اعتراضات که ابتدا از منطقهی ورزنه آغاز شد به تدریج سایر کشاورزان شرق اصفهان را هم به اعتراض کشاند. گستردگی جمعیت معترض از نظر تعداد، تداوم اعتراضات و پافشاری معترضان، پیوستن زنان به راهپیماییهای خیابانی، خلاقیتهای کشاورزان اصفهانی در شیوههای اعتراض و خطاب قرار دادن سیاستهای کلانتر حاکمیت در شعارها توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. روند کیفی شدن اعتراضات کشاورزان اصفهانی را میتوان به طور روزانه مشاهده کرد. با این حال در این استان نیز سایر اقشار و گروهها به اعتراضات کشاورزان نپیوستهاند. (تنها در یک مورد اعتصاب بازاریان اصفهان در حمایت از کشاورزان ثبت شده است.) اما با توجه به این زمینههای اعتراضی و تداوم بحران آب در این استان، به نظر میرسد این مسئله همچنان یکی از کانونهای مهم التهاب در ماههای جاری خواهد بود. به گزارش ایسنا، در 26 فرودین ماه 1397 نمایندگان اصفهان در مجلس در نامهای خطالب به رئیس جمهور، «با توجه به اتمام آب شرب ۵میلیون نفر جمعیت استان اصفهان در مردادماه سال جاری و همچنین استمرار خشکی زاینده رود و عدم وجود آب برای کشاورزان استان» خواهان بررسیِ اضطراری بیآبی با حضور نمایندگان استان شدهاند.
نکته قابل ذکر دیگر، نقش کمرنگ اعتراضات کارگری در استان اصفهان به عنوان یکی از صنعتیترین مناطق ایران است که قابل تأمل و نیازمند ارزیابی است. علاوه بر اعتراضات دهقانی، موارد معدودی اعتراض کارگران راهآهن، کارگران صنعت کاشیسازی، یک مورد اعتصاب کارگران ذوبآهن اصفهان و یک مورد اعتراض معلمان در بازهی مورد بررسی در این استان ثبت شده است.
استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی- در هفتهها و ماههای اخیر شماری از شهرهای مرزی مناطق غربی ایران شاهد اعتصاب سراسری گسترده در اعتراض به بسته شدن مرزها و ممنوعیت کولبری بودهاند. بنا به گفتهی یکی از نمایندگان کردستان در مجلس، به دلیل بسته شدن مرزها حدود ۸۰ هزار کولبر در استانهای غربی ایران بیکار شدهاند که موضوع بیکاری کولبران را «به بحران خطرناک و بمب ساعتی» تبدیل کرده است «که هر لحظه امکان انفجار آن میرود» (رسول حضری نماینده سردشت، ۲۹ فروردین 1397، در مصاحبه با وبسایت خانه ملت). حاکمیت تاکنون از هر گونه اقدام برای پاسخگویی به این مساله یا تلاش برای حل آن خودداری کرده است. امری که با توجه به کردنشین بودن منطقه و سابقهی تنشهای قومی در این استانها قابلتوجه و تامل است.
اعتراض به عدم رسیدگی به مناطق زلزلهزدهی کرمانشاه پس از چندین ماه و اوضاع وخامتبار بازماندگان زلزله، عامل دیگر نارضایتی و اعتراض در مناطق کردنشین ایران بوده است.
کازرون در استان فارس- انبوه تنشها و تضادهای جامعهی کنونی ایران، پیگیری همهی مطالبات را به سطح خیابانها میکشاند. این امر گاه در مناطق و حوزههایی پدیدار میشود که دور از انتظار یا نامحتمل به نظر میرسند. نمونهی کازرون از آن جمله است. گرچه در استان فارس اعتراض به تقسیمات جدید کشوری سابقه دارد (در سال ۱۳۸۸ ناآرامیهایی در شهرستان لار در همین زمینه به وقوع پیوست)، اما حضور هزاران نفر از مردمان شهرستان کازرون در اعتراض به تقسیمات کشوری تا آنجا پیش رفت که به تسخیر نماز جمعه، سر دادن شعارهای تندروانه (مانند تهدید به مسلح شدن) و حضور نیروهای سرکوب و یگان ویژه انجامید.
موارد منحصر به فرد یا نیازمند توجه و بررسی ویژه
دختران انقلاب- اعتراض به حجاب اجباری با وجود تعداد اندک معترضان، در زمرهی اعتراضاتی طبقهبندی شدهاند که مطالبهگری را به سطح آگاهانهتری از نظر اجتماعی و سیاسی سوق میدهند. با وجود آنکه ممکن است دختران انقلاب، اعتراض به حجاب اجباری را به مثابهی مطالبه یا اقدامی سیاسی تلقی نکنند و آن را تنها بیان خواستی انسانی و شهروندی و تلاش برای احقاق حقوق اولیه خود ارزیابی کنند، اما به سبب اینکه یکی از بنیانهای ایدئولوژیک نظام حاکم را نشانه رفتهاند و هم به سبب شیوه و شکل بروز این خواست، بیانگر سطح کیفیتر و جدیتری از اعتراض هستند. امری که سرکوب و برخورد شدید دستگاه حاکمیت با آنان را معنادار میکند. با این حال عدم گسترش و استمرار این اعتراض از وجه کمی و پیوند نیافتن آن با سایر مطالبات و مبارزات زنان نیازمند تحلیل و توجه است.
دراویش گنابادی- اعتراضات دراویش گنابادی در تهران شدیدترین و خشونتبارترین حرکت اعتراضی در سه ماهه مورد بررسی است. به کارگیری درجهی بالایی از سرکوب و خشونت از سوی حکومت، کشته و زخمی شدن شماری از دراویش، درگیر شدن معترضان با نیروهای ضدشورش، دستگیریهای گسترده و نامعلوم بودن وضعیت بسیاری از دستگیرشدگان، و نیز کشته و مجروح شدن تعدادی از نیروهای انتظامی و پلیس ضد شورش، به ویژه واقعهی زیر گرفته شدن ماموران توسط یک اتوبوس و یک خودرو، همه و همه جنبهی امنیتی بالایی به این اعتراض دادهاند. در این نوشته خاستگاه حرکت اعتراضی دراویش گنابادی، یکی از مطالبات شهروندی تلقی شده و لذا در دستهی مطالبات و اعتراضات اجتماعی – و نه سیاسی- طبقهبندی شده است. با این وجود با توجه به اینکه جرقهی اعتراضات دراویش در زمستان 96 را خواست آنان برای آزادی یکی از همکیشان دستگیرشدهشان روشن کرد، و از سوی دیگر پاسخ حاکمیت به این اعتراض سرکوب شدید و هجمهی تمامعیار امنیتی بوده است، میتوان این اعتراض را در زمرهی اعتراضات سیاسی نیز به شمار آورد.
علیرغم فاصلهی اندک اعتراضات دراویش با خیزش دی ماه، سایر اقشار یا گروههای معترض در تهران در این اعتراضات و درگیریها شرکت نکردند و همراهی و همدلی اندکی، دستکم در سطح عینی، با اعتراضات دراویش نشان دادهاند.
سپردهگذاران و مالباختگان نظام بانکی- اعتراضات دامنهدار به موسسات مالی و اعتباری در سه ماههی پس از دی ماه دومین حوزهی پرتعدد اعتراضی است. استانهای تهران، گیلان، خوزستان، خراسان رضوی، البرز، کرمان، لرستان، مازندران، همدان، قم و گلستان و زنجان شاهد تجمعات اعتراضی مالباختگان بودهاند. حضور مداوم خانوادههای معترضین و به ویژه حضور پررنگ زنان در این تجمعات که گاه نقش رهبری کننده یا هدایتکنندهی شعارها را بر عهده دارند، جالب توجه است.
تهیدستان شهری- ارزیابیهای نهادهای رسمی و کارشناسان اقتصادی و اجتماعی از رشد فزایندهی تهیدستان شهری در ایران حکایت دارد (رئیس کمیسون اجتماعی مجلس در فروردین ماه 1396 در مصاحبه ویژه با تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران آمار حاشیهنشینان شهری در کشور را 35 درصد جمعیت و حدود 20میلیون نفر اعلام کرد، وزیر مسکن و شهرسازی نیز این آمار را در تیرماه 1396، 19 میلیون نفر ارزیابی کرد). با این حال، در سه ماههی مورد بررسی سهم اعتراضات تهیدستان شهری تنها 9 مورد بوده است. این اعتراضات همگی مربوط به تجمع یا اعتراض دستفروشان نسبت سیاستهای سرکوبگرانه شهرداری بوده است (تهران 3 مورد، کرج 2 مورد، اراک، شاهینشهرِ اصفهان، اردبیل و چابهار هر کدام یک مورد). به این ترتیب، صرفنظر از تعریف دقیق مفهوم «تهیدستان شهری»، در یک نگاه کلی این گروه را میتوان گروه خاموش اعتراضات سه ماههی اخیر دانست. با این حال بررسی نحوهی سازماندهی و متشکل شدن این دستفروشان، به ویژه در تجمعات اعتراضی شکل گرفته در تهران و کرج نیازمند توجه است.
معلمان معترض- اعتراضات معلمان را شاید بتوان یکی از متشکلترین حرکتهای صنفی قلمداد کرد. گرچه اعتراضات معلمان نیز از نظر تعداد در قیاس با آمار کلی اعتراضات چندان چشمگیر نیست، اما چه از نظر جنس و سطح کیفی مطالبات، و چه از وجه حرکت به سمت خواست مشخص طبقاتی و سیاسی قابلتوجه است. چندین مورد اعتراض، اعتصاب و تجمع معلمان حقالتدریسی مناطق مختلف ایران نیز در بازهی مورد بررسی ثبت شده است، اما میزان ارتباط و هماهنگی این اعتراضات با یکدیگر مشخص نیست.
کارگران راهآهن- در بازهی مورد بررسی کارگران و کارکنان راهآهن در نقاط مختلف ایران، 12 بار دست به اعتصاب و برپایی تجمعهای اعتراضی زدند. گرچه این اعتراضات از نظر شمار شرکتکنندگان کوچک هستند، و بازتاب زیادی نداشتهاند، اما تکرار آنها در شهرهای مختلف و نیز اعتصاب همزمان و هماهنگ کارگران راهآهن در چند شهر ایران جالب توجه است. در دو مورد مسدود کردن خطوط راهآهن توسط معترضان به ثبت رسیده است.
جزیرههای مجزا، مجمعالجزایر اعتراضی یا سرزمین اعتراض؟
توصیف آماری اعتراضات، پرسشهای بیشماری را در زمینهی ارزیابی روند و مسیر آیندهی حرکتهای اعتراضی پیشروی ما قرار میدهد. پیگیری روزانهی حرکتهای اعتراضی نشان میدهد که در یک شمای کلی، حرکتهای اعتراضی کنونی در مجراهایی مجزا جریان دارند. جزیرههایی بهظاهر فاقد عناصرِ وحدتبخش که هر کدام بیارتباط با دیگری در پی اهداف و مطالبات خود هستند. دنبال کردن خط سیر اعتراضات، دستکم در کانونهای پرالتهاب، بازتابدهندهی نشانههای احتمالِ تبدیل شدن این جزیرههای منفک به نوعی مجمعالجزایر اعتراضی است. اما آیا افزایش روزافزون کمیت اعتراضات و خودزایندگی آنها میتواند منجر به جهشی کیفی در حرکتهای اعتراضی ایران در ابعاد سرزمینی شود؟ کدام حوزه دارای ظرفیت لازم برای بدل شدن به حلقهی اتصال و عنصر پیوندزنندهی اعتراضات و همگانی کردن آن است؟ آیا صرف سرایت سریع یک شعار از یک نقطه جغرافیایی به نقطه دیگر میتواند شاهدی بر آغاز حرکت به سمت مطالبات مشترک در جهت منافع مشترک باشد؟ آیا بحرانهای روزافزون حاکمیت و ناکارآمدیاش در پاسخگویی به آنها، در غیاب آگاهی سیاسی یا طبقاتی و یک خواست و برنامهی سیاسی مشترک میتواند به فروپاشی یا تغییر حاکمیت بیانجامد؟ آیا در غیاب یک عنصر انسجامبخش، روند شتابان و تکرار فزایندهی اعتراضات ممکن است به فرسایندگی و ناامیدی جنبشهای اعتراضی و در نهایت ازهمگسیختگی آنها در برابر دستگاه سرکوب منتهی شود؟
لینک کوتاه شده: https://wp.me/p9vUft-eM
مطالعه بسیار با ارزشی است . روشنفکران ما بجای جدل از این نوع کارها کنند