All posts tagged: خودگردانی کارگری

گورکن سرخ

گورکن سرخ

شوراهای کارگری، ابزاری برای دگرگونی انقلابی

نوشته‌ی: شیلا کوهن
ترجمه‌ی: تارا بهروزیان


یکی از ویژگی‌های بنیادین شکل‌گیری شوراهای کارگری اتخاذ غریزی شیوه‌ی دموکراسی مستقیم است. این شیوه برخلاف نوعِ «مبتنی بر نمایندگی»ِ دموکراسی که با فرایندهای انتخاباتیِ مرسومِ سیاسی و اتحادیه‌ای تدارک دیده می‌شود، شکلی از تصمیم‌گیری دموکراتیک است که خواست‌ اکثریت را به‌طور مستقیم و از طریق نمایندگانی برخاسته از محل کار مطرح می‌کند. این نمایندگان در صورت عدم موفقیت در اجرای تصمیمات محل کار، بلافاصله باید پاسخگو باشند. دموکراسی مستقیم در نشست‌های جمعی، ساختارهای نمایندگی و «رهبران محلی»ِ پاسخگو و قابلِ ‌عزل که حضورشان در بسیاری از موقعیت‌های محل کار، معمول است بروز پیدا می‌کند.

شوراهای کارگری در اروپا

شوراهای کارگری در اروپا

یک قرن تجربه

نوشته‌ی: دونی گلوک‌اشتاین
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی


از زمان مارکس به بعد، برخی مدعی بودند که مسیر سوسیالیسم را کشف کرده‌اند. در نخستین سال‌های سده‌ی بیستم، کائوتسکی و بین‌الملل دومِ رفرمیست به اجتناب‌ناپذیری سوسیالیسم از طریق وسایل پارلمانی اعتقاد داشتند. جنگ جهانی اول این توهم را پراکند و یک دوره‌ی سی‌ساله‌ی بربریت را آغاز کرد که با آشویتس و هیروشیما به اوج رسید. استالین پس از 1945 ادعا کرد که دولت بوروکراتیک متمرکز روسیه، پیروزی «سوسیالیسم عملاً موجود» را تضمین خواهد کرد. این نظام از آن زمان به‌عنوان سرمایه‌داری دولتی با کاستی‌های مرگباری نمایان شد. در سال‌های اخیر، اعتراض‌های اجتماعی توده‌ای علیه خشونت و فقر سرمایه‌داری برپا شده است. میلیون‌ها نفری که در 15 فوریه 2003 علیه جنگ عراق راه‌پیمایی کردند، نمونه‌ی چشمگیری از این اعتراض‌ها است. جریان‌های معینی درون این جنبش از موضع آنارشیستی/اتونومیستی استدلال می‌کنند که خود دولت باید نادیده گرفته شود و معتقدند که آکسیون‌های خیابانی برای دگرگونی جامعه کفایت می‌کند. اما دولت معاصر نه فقط قدرتمند باقی ماند، بلکه به گفته‌ی مانیفست کمونیست مارکس، به منزله‌ی «هیئت اجرایی طبقه‌ی حاکم» نیز عمل می‌کند.

اشغال کارخانه‌ها در آرژانتین

اشغال کارخانه‌ها در آرژانتین

مسیرهای کنترل کارگری در شرایط بحران اقتصادی

نوشته‌ی: مارینا کابات
ترجمه‌ی: بهرام صفایی


جستار حاضر تحول این دو نوع کارخانه‌‌ی بازیابی‌شده را واکاوی می‌کند ــ کارخانه‌هایی که با معیارهای سرمایه‌داری موفق‌تر عمل می‌کردند و آنان‌ که در رقابت سرمایه‌داری کم‌تر موفق بودند. در این پژوهش، بستر اقتصادی و سیاسی‌ای را ارزیابی می‌کنیم که کارخانه‌های مذکور در آن شکل گرفتند، بر نمونه‌هایی نظیر بروکمن (Brukman)، کارخانه‌ای نساجی در بوینس آیرس، و سانون (Zanón)،‌ کارخانه‌ی تولید چینی‌آلات در جنوب آرژانتین، متمرکز می‌شویم و دوام‌پذیری اقتصادی آنان، رابطه‌شان با دولت و شکل‌های جدید سازمان‌دهی کار را که در این کارخانه‌ها ترویج شد مطالعه می‌کنیم. روش‌شناسی بحث مبتنی است بر مسیرهای کنترل کارگری در دوره‌های متغیر بحران اقتصادی که ضمن آن از پژوهش‌های تجربی، مصاحبه با کارگران، و روش‌های قوم‌نگارانه و مشاهداتی درون کارگاه‌ها نیز بهره خواهیم گرفت.

شوراهای کارگری در پرتغال 1974-1975

شوراهای کارگری در پرتغال 1974-1975


نوشته‌ی: پیتر رابینسون
ترجمه‌ی: تارا بهروزیان


پرتغال بااین‌که صاحب نخستین امپراتوری استعماری اروپایی بود، دیرزمانی پس از آن‌که دیگر کشورهای اروپا از امپراتوری‌های استعماری‌شان دست کشیده بودند، همچنان به آن چسبیده بود. با وجود آن‌که هیچ دورنمایی برای غلبه بر جنبش‌های آزادی‌بخش در مستعمرات آفریقایی پرتغال وجود نداشت، نزدیک به نیمی از هزینه‌های بودجه‌ی مرکزی پرتغال صرف نیروهای نظامی می‌شد و ارتش به دلیل این شکست‌های امپریالیستی سرزنش می‌شد. در میان رده‌های میانی ارتش، یک شبکه‌ی مخفی ــ جنبش نیروهای مسلح یا «ام.اف.ای» در حال سازماندهی بود و تا آوریل 1974 شبکه‌ای از سی‌صد افسر حامی خود را در هر سه نیرو [زمینی، هوایی و دریایی] شکل داد و پیش‌نویس نخستین برنامه‌ی خود را با مطالبه‌ی «توسعه‌، دموکراسی و استعمارزدایی» تهیه کرد.

اقدام مستقیم کارگری و کنترل کارخانه

اقدام مستقیم کارگری و کنترل کارخانه

در ایالات‌متحده

نوشته‌ی: امانوئل نس
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد


تاریخ مقاومت مبارزه‌جویانه‌ی کارگران در برابر تاکتیک‌های سرمایه‌داریِ صنعتیْ گواهی است بر مبارزه بی‌امان کارگران آمریکایی از مجرای مجموعه‌ای از اقدامات جمعی برای دفاع از حقوق‌شان. اکثر عصیان‌های کارگری، مُهرِ سودای دستیابی به خودمدیریتی کارگری را با هدف دموکراسی‌خواهیْ بر پیشانی دارند. جری تاکر، کارگر وسازمان‌ده پرآوازه‌ی اتحادیه‌ی کارگران خودروسازی (UAW) قاطعانه اذعان می‌کند که ما باید از موضع دفاعیِ ممانعت از سوءاستفاده‌گری شرکت‌ها به‌سمت راهبرد تهاجمیِ تقویت قدرت کارگری پیش برویم. به‌این منظور «کارگران باید فضای اجتماعی را در سطح محیط‌های کار و نیز اجتماع تصاحب کنند». تاکر به‌این‌ترتیب لازمه‌ی پیش‌بُرد مبارزات کارگران را تلاش ‌و‌ کوششی برای مصادره‌ی اجتماعیِ منابعِ اجتماعی و اقتصادی‌ای می‌داند که تحت مالکیت خصوصی قرار دارند … سرانجام، مخالفت کارگران ناشی از دستمزدها و شرایط شغلی نامطلوب است. بااین‌همه، مقاومت کارگران در برابر مدیریت می‌تواند مدل شرکتی سلطه را نیز به چالش بکشد و در این مسیر، مشارکت همگانی را در دموکراتیزه‌کردن تصمیمات محیط کار، و تولید کالاها و خدمات برای نیازهای جمعی و نه سود شخصی ارتقاء بخشد.

تصرف و بازیابی کارخانه‌ها در برزیل

تصرف و بازیابی کارخانه‌ها در برزیل

محدودیت‌های کنترل کارگری

نوشته‌ی: موریسیو ساردا د فاریا و انریک ت. نوائس
ترجمه‌ی: بهرام صفایی


پروژه‌ی کاتنده هارمونیا، با توجه به دگرگونی‌هایی‌ که در مناسبات کاری و فرهنگ سیاسی ایجاد کرد، پدیده‌ای فراتر از تصرف و بازیابی صِرف شرکتی ورشکسته است. این پروژه شکل بدیل توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را برای وضعیت روستاهای پرنامبوکو به ارمغان آورده است. بااین‌حال، باید خاطرنشان کرد که این پروژه به‌لحاظ کیفی متفاوت با دیگر تجربیات تصرف و بازیابی کارخانه‌ها است، به‌ویژه در زمینه‌ی طرح‌های توافقیِ اصلاحات کشاورزی، که نتیجه‌ی حفظ زمین‌ها و تجهیزات کارخانه به‌عنوان دارایی عمومیِ متعلق به تمام مشارکت‌کنندگان در پروژه است. بنابراین، در روستاها، زراعت خانوادگی و کشت نیشکر در زمین عمومی در کنار هم قرار دارند.

شوراهای کارگری علیه دولت سرمایه‌داری

شکل سیاسیِ سرانجامْ مکشوف

شوراهای کارگری علیه دولت سرمایه‌داری

نوشته‌ی: آلبرتو آر. بونه
ترجمه‌ی: دلشاد عبادی


وقتی از یک شکل سیاسی سخن می‌گوییم از چه سخن می‌گوییم؟ بیایید به مسئله‌ی ظرفیت شوراهای کارگری برای غلبه بر جدایی بین امر سیاسی و اقتصادی نگاهی تفصیلی‌تر بیاندازیم و از آن‌جا که این جدایی مؤلفه‌ی سازنده‌ی بنیادینی در دولت سرمایه‌داری محسوب می‌شود، در نهایت به بررسی ظرفیت شوراها برای غلبه بر دولت سرمایه‌داری بپردازیم. تمامی شورایی‌هایی که ذکرشان رفت، به‌نحوی این ظرفیت را به رسمیت شناخته‌اند اما در رابطه با موضع سیاسی‌ای که باید در رابطه با دولت اتخاذ کرد، همگی به نتایجی یکسان نرسیده‌اند. واکاوی را با بحث کرش درباره‌ی رابطه‌ی پیچیده‌ی شوراهای کارگری و دولت در سازمان‌دهی تولید آغاز می‌کنیم.

خودمدیریتی کارگری در سوسیالیسم دولتی

خودمدیریتی کارگری در سوسیالیسم دولتی

یوگسلاوی

نوشته‌ی: گوران موزیچ
ترجمه‌ی: تارا بهروزیان


پروژه‌ی خودمدیریتی یوگسلاوی، از پافشاری رهبری انقلابی تیتویستی بر حق دولت‌های سوسیالیستی پس از جنگ جهانی دوم در دنبال کردن مسیرهای توسعه‌ی ویژه‌ی خود، مستقل از مدلی که اتحاد جماهیر شوروی تأیید می‌کرد، جدایی‌ناپذیر است. محبوبیت جنبش پارتیزانی ضدفاشیستی[3] و نیز موفقیتش در آزادسازی بیش‌تر مناطق کشور بدونِ کمک ارتش سرخ، احزاب کمونیست یوگسلاوی و شوروی را از همان آغاز در معرض برخورد با یک‌دیگر قرار داد. عوامل بسیاری در ایجاد تنش جدی در رابطه‌ی یوگسلاوی و مسکو نقش ایفا کردند، از جمله ادعای ارضی دولتِ پس از جنگِ یوگسلاوی نسبت ‌به بخش‌هایی از خاک ایتالیا و اتریش، تلاش برای ائتلاف منطقه‌ای با آلبانی و بلغارستان، حمایت یوگسلاوی از چریک‌های چپ‌گرای جنگ داخلی یونان، و این برداشت که تمهیدات اتحاد جماهیر شوروی درخصوص «دموکراسی‌های توده‌ایِ» تازه‌تاسیس در اروپای غربی، ناعادلانه است.

مِندوزا، آرژانتین، ۱۹۷۳

محدودیت‌ها و امکانات کنترل کارگری درون دولت

مِندوزا، آرژانتین، ۱۹۷۳

نوشته‌ی: گابریلا اسکودلِر
ترجمه‌ی: روزبه راد


تاریخچه‌ی طولانی آرژانتین همراه با دیکتاتور‌های نظامی و سرکوب از زمان حزب پِرونیست از سال ۱۹۵۵، موجب‌ شد تا مبارزه‌ی کارگران به مسیر‌های نهادینه‌نشده سوق داده شود. با بازگشت دموکراسی در ماه مه سال ۱۹۷۳، بسیاری از کارگران ضرورت گنجاندن ابزار‌های سازمانی شکل‌گرفته در نزدیک به دو دهه نبرد را به قلمروی سیاسی ـ نهادی تشخیص دادند. آن‌ها دموکراسی و قدرت کارگری را که از طریق کارگران عادیِ برخوردار از آگاهی طبقاتی و بسیج‌شده شکل می‌گرفت و حفظ می‌شد، وسیله‌ی دگرگونی دولت از پایین تلقی می‌کردند.
با توجه به تناقضات و پیچیدگی‌ها در دوره‌ای از مبارزه‌ي طبقاتی فزاینده، تجارب به‌دست آمده در آرژانتین در ۱۹۷۳، مواد و مصالح چشمگیری برای واکاوی فراهم می‌آورد. شرح این رویدادها نشان می‌دهد که رقابت برای کسب قدرت در محیط ‌کار در تمامی موارد به رویارویی با حکومت یا کارفرمایان نمی‌انجامید. موردپژوهی پیش‌رو همچنین این امکان را برای ما فراهم می‌کند که پیرامون محدودیت‌ها و دشواری‌های عملی‌ پیش‌ روی کارگران در طی این تلاش‌ها برای کنترلِ کارگری درون دولت بیندیشیم.

کارخانه‌هایمان را پس بدهید!

کارخانه‌هایمان را پس بدهید!


نوشته‌ی: زبیگنیف مارچین کوالوسکی
ترجمه‌ی: تارا بهروزیان


جمهوری شورایی خلق لهستان در سال‌های 1944 تا 1989، یکی از صورت‌بندی‌های اجتماعی گذار از سرمایه‌داری به سوسیالیسم بود که پیرامون نظام سرمایه‌داری جهانی شکل گرفت. این بخش پیرامونی در فرایند تاریخی انقلاب صنعتی از بخش مرکزیِ غربی عقب‌ مانده بود… نظام سرمایه‌داری وابسته‌ی لهستان در فاصله‌ی دو جنگ جهانی مانع توسعه‌ی صنعتی کشور شده بود؛ در نتیجه، سرنگونی این نظام توسط ارتش سرخ پس از جنگ جهانی دوم اجازه داد این انقلابِ معوق رخ دهد. در جمهوری لهستانِ تازه‌صنعتی‌شده، مبادله‌ی کالاها به‌عنوان شکل عام روابط اجتماعی متوقف شد، اما سلطه‌ی بوروکراتیک، مانع گذار به روابط جدید برنامه‌ریزی بود. این سلطه بر مجموعه‌ تضادی دوگانه استوار بود: تضاد میان سرنگونی نظام سرمایه‌داری مسلط در مقیاس ملی و منطقه‌ای و [درعین‌حال] تفوق آن در نظام جهانی؛ و تضاد از میان برداشتن روابط سرمایه‌دارانه‌ی استثمار و دوام نیروهای مولدی که در کوره‌ی این روابط در‌هم آمیخته بودند. هرچه نیروهای مولد بیش‌تر با سرمایه‌داری سازگاری می‌یافتند، بیش‌تر مانع توسعه‌ی روابط غیراستثماری می‌شدند