نوشتههای دریافتی/دیدگاهها
نوشتهی: فیل گسپر
ترجمهی: بهنام دارایی زاده
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، به رهبری حزب بلشویکِ ولادیمیر لنین را میتوان مهمترین رخداد در تاریخ سوسیالیستهای انقلابی جهان دانست. از یک سو، برای نخستین بار، انقلابی به رهبری طبقهی کارگر موفق شد که قدرت را در تمامی قلمرو یک کشور به دست بگیرد؛ و از سویی دیگر، کوششی بود برای ساختن جامعهای سوسیالیستی بر اساس ایدههایی نظیر نظارت و کنترل کارگران و دموکراسی واقعی. برای دورهای کوتاه و پیش از نابودی این تجربه در پی جنگ داخلی، دخالتهای خارجی و فروپاشی اقتصادی، و از همه مهمتر ناکامی در گسترش انقلاب به کشورهای توسعهیافتهی اقتصادی، این جامعه فقط گوشهی کوچکی بود از آنچه جامعه سوسیالیستی ترسیم میکرد. اما این تجربه، قبل از آن که دههی ۱۹۲۰ پایان گیرد، به تحکیم نوعی دیکتاتوری دیوانسالار در شوروی نوپا انجامید. یک دهه بعد نیز تمامی آن دستاوردهای تحسینبرانگیز نخستین و همهی آن رویاها، رویاهایی که اساس انقلاب را شکل داده بود، فرو ریخت و از میان رفت.
بهرغم شکست نهایی انقلاب اکتبر، و شاید هم به دلیل همین تجربهی شکست، تمایل به مطالعهی انقلاب اکتبر، به مثابه رخدادی محوری، در میان تمامی سوسیالیستهای جهان باقی مانده است. مسائلی همچون چگونگی شکلگیری انقلاب، موفقیتهای چشمگیر اولیهاش و چرایی شکست نهایی آن، آموزههای مهمی هستند که باید در آنها تأمل کرد. یکصد سال پس از انقلاب اکتبر، پژوهشهای عظیمی در اینباره انجام شده است. با این حال، هدف از این بررسی بسیار مختصر، صرفاً ارائهی چند نوشته برای مطالعه بیشتر دربارهی انقلاب اکتبر و مشخصاْ برای آن دسته از خوانندگانی است که شناخت یا آشنایی چندانی با موضوع ندارند.
برای خوانندگانی که تا کنون مطالعهای دربارهی انقلاب اکتبر نداشتهاند؛ نوشتهی احمد شوقی1 که بیست سال پیش با عنوان ۸۰ سال پس از انقلاب روسیه2 در مجله International Socialist Review منتشر شد، شروع بسیار خوبی است. این مقاله مسیر انقلاب روسیه را از ریشههای آن در قرن نوزدهم، شکست انقلاب ۱۹۰۵، جنگ جهانی اول، انقلاب فوریه و سقوط تزار تا در نهایت پیروزی انقلاب اکتبر و قدرتگیری بلشویکها پی میگیرد. برای خوانندگانی هم که مایلند بحث مفصلتری را از این دورهی تاریخی دنبال کنند، اما کماکان میخواهند مطالعهی سریع و کوتاهی داشته باشند، دو فصل نخست از کتاب تازه منتشرشدهی نیل فولکنر3 با عنوان تاریخ مردمی انقلاب روسیه4 (ژانویه ۲۰۱۷) بسیار مفید خواهد بود.
کتاب دیگری که بهتازگی منتشر شده و توصیه میشود، اکتبر ۱۹۱۷، کارگران در قدرت5، نوشته پُل لوبلان6، ارنست مندل7 و دیوید مندل8 است (نوامبر ۲۰۱۶). هرچند این کتاب را نمیتوان یک تاریخِ روایی از کلِ انقلاب روسیه به شمار آورد، اما دربرگیرندهی روزشمار و مرور کوتاهی از رخدادهای آن دوران است. علاوه بر این، فهرست اصطلاحها یا واژهنامهای هم از شخصیتها، مکانها، رخدادها و سازمانهای فعال در آن دوره معرفی میکند که بسیار کارآمد خواهد بود. در واقع این کتاب، مجموعهای است که برخی از مهمترین مسائل آن دوران را ارزیابی میکند. از جمله موضوعهایی که در این کتاب بحث میشود، بررسی این پرسش است که آیا کسب قدرت در روسیه، کودتا بوده یا چیزی بیش از آن. همچنین به نقش کمیتههای کارگریِ کارخانهها در جریان انقلاب نیز اشاره شده است. در این مجموعه، نوشتههای رزا لوکزامبورگ، انقلابی لهستانی ـ آلمانی نیز آمده است که معمولاً به خطا بهعنوان مخالف انقلاب اکتبر معرفی میشود. در حالی که لوکزامبورگ را باید حامی منتقد لنین و تروتسکی به شمار آورد.
صداهای رقیب از انقلاب روسیه،9 نوشتهی مایکل سی هایکی10 (چاپ اول: دسامبر ۲۰۱۰) نیز مجموعهای جالبتوجه از اسناد اصلیِ انقلاب، به انضمام موضعگیریهای بسیاری از شخصیتهای درگیر و افرادی است که هر یک بهنوعی پیگیر این رخداد بودهاند: از مقامهای دولتی و رهبران احزاب سیاسی گرفته تا مردان و زنان عادی که پشت صحنه حضور داشتهاند و در کارخانهها یا دفاتر اداری و ارتش کار میکردهاند. برای درک تصویری انقلاب روسیه، میتوان به چند مجموعه مراجعه کرد که از سوی دیوید کینگ11 گردآوری شدهاند؛ دو مجموعه با نامهای ستاره سرخ بر فراز روسیه، تاریخ تصویری اتحاد جماهیر شوروی از ۱۹۱۷ تا مرگ استالین12 و نیز مجموعهـعکس دیگری با عنوان تروتسکی، یک بیوگرافی تصویری13(چاپ اول: نوامبر ۱۹۸۶).
بیتردید اما مهمترین اثر دربارهی انقلاب اکتبر، کتاب تروتسکی با عنوان تاریخ انقلاب روسیه14 است. این کتاب در سال ۱۹۳۰ نوشته شد و برای نخستین بار در ۱۹۳۲ به انگلیسی برگردانده شد. اما در واقع، روایت تروتسکی از انقلاب روسیه، تأییدی است بر این سخن که انقلاب اکتبر، بزرگترین و یگانهترین کار در تاریخِ مارکسیستی جهان است. کتاب تروتسکی در اصل در سه جلد و بیش از ۹۰۰ صفحه منتشر شده است. بنابراین مطالعهاش کار چندان سادهای نیست و تلاشی جدی میخواهد. با این حال، به نظر میرسد که هر سوسیالیستی، بنا به هر ملاحظهای که دارد باید روزی وقت بگذارد و این کتاب را بخواند. تروتسکی یک نویسنده صاحبسبکِ بینظیر بود. این اثر بهرغم آن که حالا دیگر میدانیم نتیجهی این انقلاب چه شده است، همچنان کشش زیادی دارد و بسیار گیرا است. واقعیت این است که در میان آثار تاریخی، کتابهای کمشماری را میتوان با آن مقایسه کرد. تروتسکی و لنین، از چهرههای برجسته و رهبر رخدادهایی هستند که در نهایت به انقلاب اکتبر منجر شد. هر چند تروتسکی در مقدمهی کتابش تصریح میکند که این اثر بههیچوجه و در هیچ سطحی بر پایهی بازخوانیِ خاطرات شخصی او گردآوری نشده و مبتنی بر مستنداتِ تاریخی تایید شده است، اما پنهان نمیتوان کرد که تروتسکی آگاهیها و برداشتهای شخصیاش را در روایت از انقلاب اکتبر وارد کرده است. اما با وجود این، تروتسکی در این کتاب موفق میشود که درک عمیق نظری خود را با تواناییِ پیوندزدن رخدادهای مختلف در هم بیامیزد. گسترهای که از تغییرات تاریخی درازمدت تا تکاپوهای کوچک اعتراضهای خیابانی را نیز در بر میگیرد. نمونهای از این روایت را میتوان در شرح و توصیفی که او از تظاهرات ۲۴ فوریه (نهم مارس در تقویم فعلی)، در دومین روز قیامی که به سقوط تزار انجامید، ملاحظه کرد:
کارگران اریکسون15، یکی از بزرگترین کارخانههای منطقه ویبورگ16، بعد از جلسهای که صبح همان روز داشتند در سامپونیسکی17 گرد آمدند. جمعیت به ۲۵۰۰ نفر میرسید؛ در باریکهراهی کارگران با نیروهای قزاق مواجه شدند. ابتدا افسران قزاق با سینههای اسبهایشان به دل جمعیت کارگران میتاختند و راه خود را باز میکردند؛ به دنبال آنها سواران قزاق نیز که پهنهی منطقه را در برگرفته بودند چهارنعل به پیش تاختند. لحظهای سرنوشتساز بود. سواران از دالانی طولانی که افسران ساخته بودند با احتیاط عبور میکردند. کاخاروف18، یکی از رهبران بلشویک منطقهی ویبورگ، تعریف میکند که در آن هنگام، برخی از قزاقها لبخند میزدند. حتی یکی از آنها چشمکی دوستانه هم به کارگران میزد. این چشمک بیمعنا نبود. کارگران اطمینان و قوتقلبی، البته دوستانه و نه خصمانه، گرفتند و به هیجان درآمدند. این احساسها تا اندازهای به سواران قزاق نیز سرایت کرد و آنها را هم تحتتأثیر قرار داد. پس از آن بهتدریج سایر قزاقها نیز به یکدیگر چشمک زدند. بهرغم تلاش دوبارهی افسرها، قزاقها بیاختیار از فرمان نظامی تمرد کردند و بدون آنکه جمعیت کارگران را متفرق کنند، فقط همانند رودی از میان آنها گذشتند. این داستان، سه یا چهار بار تکرار شد و به این ترتیب دو طرف ماجرا به یکدیگر نزدیکتر شدند. بعد از آن، قزاقها هر یک به پرسشهای کارگران پاسخ میدادند. حتی برخی از آنها با کارگران گفتوگو میکردند. از اصول و ضوابط نظامی، تنها پوستهای نازک باقی مانده بود که هر لحظه ممکن بود پاره شود و به کل از بین برود.
افزون بر این، کتاب تروتسکی، پیوسته ماهیت یا چیستی تحول تاریخی را نشان میدهد. اینکه چگونه شرایط تاریخی، وضعیت افراد را شکل میدهد؛ چگونه ممکن است در پی انباشت یا کنار هم قرار گرفتن نوسانهایی کوچک در بطن جامعه، رخدادها و گسستهای بزرگ تاریخی رخ دهد و در نهایت چگونه در مقاطع دشوار و سرنوشتساز، هم عاملیت و کنش جمعی و هم گزینشهای شخصی، میتوانند نقشی تعیینکننده ایفا کنند. در این اثر، تروتسکی مسئلهی عقبماندگیهای اقتصادی روسیه را نیز بررسی کرده است و مختصات و توسعهی ناهمگونِ کشور را از منظر ورود فنآوری و سرمایه از غرب توضیح میدهد. تأثیر جنگ جهانی اول، انقلاب فوریه، فروپاشی تزاریسم، رقابت بر سر قدرت میان دولت موقت و شوراهای کارگری و در نهایت، چیرگی شوراهای کارگری در ماه اکتبر، از دیگر موضوعهایی است که تروتسکی در این کتاب ارزیابی میکند. اما در این کتاب، خیلی بر انقلاب شکستخورده ۱۹۰۵ متمرکز نمیشود؛ چرا که آن را پیشتر در کتاب قبلیاش با عنوان ۱۹۰۵ بررسی کرده بود. تروتسکی آن کتاب را کمی بعد از آنکه لنین، انقلاب ۱۹۰۵ را «واپسین تمرین» برای انقلاب اکتبر خوانده بود منتشر کرد؛ در هنگامهای که دیگر کار آن انقلاب پایان گرفته بود.
روایت شاهدان عینی
روایتهای پُرشماری از شاهدان عینیِ انقلاب اکتبر در دست است؛ اما برجستهترین آنها را باید کتاب جان رید19، روزنامهنگار رادیکال آمریکایی و فعال سوسیالیست دانست. کتاب رید با عنوان ده روزی که جهان را لرزاند20 اولین بار در ۱۹۱۹ منتشر شد. در جریان انقلاب، جان رید در پتروگراد حضور داشت و گزارشهایی زنده و لحظه به لحظهای از وقایع در روزهای پیش و پس از به دست گرفتن قدرت، تهیه کرده است. استالین دلِ خوشی از این کتاب نداشت؛ چرا که در آن بهندرت از او یاد شده بود. جان رید، به درستی، چهرههای اصلیِ انقلاب و رهبری آن را لنین و تروتسکی معرفی کرده است. خود لنین مقدمهی کوتاهی نیز بر این کتاب نوشته و مطالعهی آن را به تمامی کارگران جهان توصیه کرده است. لنین در مقدمه، کتاب رید را به سبب شرح روایتی صادقانه و زنده از مهمترین رخدادهای انقلاب ستوده است.
شش ماه سرخ در روسیه21، نوشتهی لوئیس بریانت22، روزنامهنگار آمریکایی، یکی دیگر از مجموعه نوشتههای شاهدان عینی انقلاب است. در زمان انتشار کتاب، بریانت همسر جان رید بود و با او همکاری میکرد. کتاب بریانت، اکتبر ۱۹۱۸، چند ماه پیش از چاپ کتاب رید منتشر شد. دلیل این تأخیر این بود که نوشتههای رید، هنگام بازگشت به ایالات متحده، برای مدتی از سوی مقامات آمریکایی توقیف شدند. بریانت در کتابش با زنان پیشروی انقلابی روسیه در آن زمان گفتوگو کرده است، از جمله ماریا اسپیریدونووا23، عضو تشکیلات سوسیالیستهای انقلابی چپ24 و نیز الکساندرا کولونتایِ25 بلشویک و تنها زن عضو کابینهی لنین.
سرژی متیسلاوسکی26، یکی از اعضای سوسیالیستهای انقلابی چپ بود که نقش فعالی نیز در جریان انقلاب فوریه و نیز انقلاب اکتبر داشت. او نیز روایتهای خود را از انقلاب اکتبر گردآوری کرده است که در ۱۹۱۸ با نام پنج روزی که روسیه را متحول کرد27 به انگلیسی منتشر شد. در «پنج روز» (که «روز» اولش در واقع شامل سه شبانهروز است)، نویسنده بر پنج رویداد متمرکز میشود: خیزش فوریه (۲۷ فوریه تا اول مارس)، تشکیل دولت موقت (سوم مارس)، دستگیری نیکلای دوم، تزار روسیه، (نهم مارس)، روز پیروزی انقلاب (۲۵ اکتبر)، که خود نویسنده نیز شخصاً در آنها شرکت داشت؛ و در نهایت روز تشکیل مجلس موسسان (پنجم ژانویه ۱۹۱۸).
کتاب دیگری از مجموعه شاهدان عینی، نوشتهی مورگان فیلیپس28 بریتانیایی است. فیلیپس متعلق به خانوادهای بهاصطلاح «طبقه بالا» بود؛ اما به سبب مخالفتش با جنگ جهانی اول، گرایش چپ پیدا کرده و خبرنگار جنگ شده بود. او در دوران قبل از انقلاب اکتبر، در جریان آن و البته بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، در ۲۵ اکتبر، در روسیه حضور داشت. مورگان به لحاظ احساسی و نظری خیلی زود به بلشویکها نزدیک شد. به همین دلیل هم گزارشهایی که آن هنگام برای منچستر گاردین29 مینوشت، در بیشتر مواقع یا به شدت سانسور، یا کاملاً کنار گذاشته میشدند. مورگان فیلیپس، بعدها از جناح چپ حزب کارگر نمایندهی پارلمان بریتانیا شد. مدتها بعد از مرگ فیلیپس در ۱۹۷۳، سرانجام مجموعهای از گزارشهای دست اول او با نام یادداشتهای مخابرهشده از انقلاب؛ روسیه ۱۹۱۸-۱۹۱۶منتشر شد. مورگان در زمان حضور در روسیه سفرهای فراوانی به نقاط مختلف این کشور میکرد. از این روی، یادداشتهای او راهنمای خوبی است تا بدانیم در آن مقطع، در خارج از پتروگراد و مسکو چه رخ داده است. مورگان رسالهی کوتاهی نیز با نام اروپای سرمایهدار و روسیهی سوسیالیست 30دارد که در سال ۱۹۱۹ توسط حزب سوسیالیست بریتانیا منتشر شد. نسخهی آنلاین این رساله، هماکنون در بخش آرشیو وبسایت marxists.org در دسترس است.
اثر دیگری از همین مجموعه روایتهای دست اولِ انقلاب، کتابی است با نام انقلاب ۱۹۱۷ روسیه؛ یک برداشت شخصی31 نوشتهی ساخانوف.32 ساخانوف، عضو منشویکهای انترناسیونال33 و نیز از مؤسسان کمیتهی اجرایی شورای پتروگراد34 بود. بسیاری از تاریخپژوهانی که این دورهی زمانی را بررسی کردهاند، از جمله تروتسکی، از کتاب ساخانوف به عنوان منبع استفاده کردهاند.
لنین و بلشویکها
سوسیالیستها باید نقش محوری بلشویکها را در جریان انقلاب اکتبر بهدقت بازبینی کنند. از این منظر، جلد دوم زندگینامهی لنین، نوشتهی تونی کلیف35، با عنوان تمامی قدرت به دست شورا، لنین ۱۹۱۷-۱۹۱۴36 یک بررسی اجمالی اما خواندنی محسوب میشود. گرچه زمانی که انقلاب فوریه آغاز شد، مبارزان بلشویک نقش مهمی در سطحِ محلی ایفا میکردند، اما باز هم این رخداد برای تمامی احزاب فعال در آن زمان، پیشبینینشده و غافلگیرکننده بود. ظرف مدت کوتاهی پس از انقلاب فوریه، رهبران بلشویک همانند لئو کامنف و استالین به پتروگراد بازگشتند؛ اما خط و مشیِ روشنی در دست نبود و از دولت موقت هم، هرچند انتقادی، اما در نهایت حمایت و پشتیبانی میشد. تنها پس از بازگشت لنین در ماه آوریل بود که شعارِ «تمامی قدرت به دست شوراها»، به شعار اصلی بلشویکها تبدیل شد.
هرچند بیهیچ بحثی، لنین رهبر بلشویکها محسوب میشد، اما با اینحال، باز هم خیلی بعید به نظر میآمد که لنین بخواهد برنامهها یا سیاستهای شخصیاش را به سایر اعضای حزب تحمیل کند. دربارهی تعیین دستورکار هم پیش از انقلاب و هم بعد از آن، بحثهای تندی درون خود حزب در جریان بود و اساساً هرگز روال بر این نبود که مثلاً همیشه حرف لنین به کرسی بنشیند. الکساندر رابینوویچ37 در کتاب خود با عنوان بلشویکها به قدرت میرسند؛ انقلاب ۱۹۱۷ در پتروگراد38، تصویر و روایتی چشمگیر از ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اکتبر ارائه میکند. او در این کتاب نشان میدهد که بلشویکها، بههیچوجه جریانی یکدست و یکپارچه نبودهاند. اختلاف نظر و جدلهای درون حزبی، جزئی محوری از فرایند تصمیمگیری و روش کاری بلشویکها بوده است. به نظر میرسد که کتاب رابینوویچ، دقیقترین جزئیات را از نقش بلشویکها (از ردههای بالایی حزب تا پایینترین رده)، در ماههای منتهی به انقلاب اکتبر ترسیم کرده است.
تروتسکی کتاب مختصری دارد با نام درسهای اکتبر39 که خواندن آن ضروری است؛ این کتاب که در ۱۹۲۴ و کمی بعد از مرگ لنین نوشته شده که در واقع بخشی از بحثهای سیاسی علیه جمع سهنفرهی استالین، زینوویف و کامنوف است، شخصیتهایی که در آن هنگام، رهبران حزب کمونیست شوروی بودند (بلشویکها در ۱۹۱۸ نام حزب را عوض کردند). کتاب تروتسکی، در واقع علیه تلاشهای این گروه سه نفره است که میکوشیدند خود را حافظان سنت تخطیناپذیر لنینیسم جا بزنند. تروتسکی در این کتاب با هدف نشان دادن اشتباههای رهبران بلشویک و مشخصاً این جمع سه نفره، درسهای حقیقی انقلاب اکتبر را تحلیل میکند. او مینویسد: «روند حوادث نشان داده است که بدون وجود حزبی که قادر باشد هدایت یک انقلاب پرولتری را در دست گیرد؛ خود «انقلاب» هم ناممکن میشود.» با این همه، تروتسکی اذعان دارد که در یک شرایط انقلابی، قاعده تقریباً خدشهناپذیری حاکم است که بر اساس آن، یک حزب سیاسی در دورهی گذار از فعالیتهای اولیهی انقلابی ابتدایی به دوران رقابت بر سر قدرت، دچار بحران میشود، بحرانی که نمیتوان از آن اجتناب کرد.
یادداشتهای لنین از زمان بازگشت به روسیه تا ژوئیه ۱۹۱۸ در مجلدهای ۲۴ تا ۲۷ مجموعه آثار40 او آمده است که میتوان نکات قابلتوجهی در آنها یافت. اما عمده آثار اصلی لنین عبارتند از: تزهای آوریل41، وظایف پرولتاریا در انقلاب ما42، جنگ و انقلاب43، بلشویکها باید قدرت را در دست گیرند44، آیا بلشویکها میتوانند قدرت دولتی را حفظ کنند؟45، وظایف فوری دولت شورایی46، چپروی کودکانه و ذهنیت خردهبورژوایی47، تزهایی برای موقعیت سیاسی کنونی48.
علاوه بر اینها میتوان به دو کتاب مهم دیگر نیز اشاره کرد که عملکرد سیاسی لنین و تاریخ بلشویکها را بررسی میکند: کتاب لنین و حزب انقلابی49 (چاپ اول: ۱۹۹۰) اثر «پُل لوبلان»50 و دیگری کتابی با نام لنینیسم از دریچه لنین51 (۱۹۷۵) نوشتهی مارسل لیبمن52. در این دو کتاب چندین فصل به نقش حزب در جریان انقلاب اکتبر اختصاص یافته است. برای آن دسته از خوانندگانی که شک دارند یا هنوز برایشان سئوال است که چگونه این تاریخ، به وضعیت و شرایط امروز ما مرتبط است؛ خواندن لنینیسم بیپایان، ظهور و بازگشت دکترین انقلاب53 (چاپ اول: ۲۰۱۴)، نوشته پُل لوبلان توصیه میشود.
طبقهی کارگر و انقلاب از پایین
تاریخپژوهان معاصر، بر نقش فعال کارگران در جریان انقلاب اکتبر مطالعات چشمگیری ارائه دادهاند؛ استیو اسمیت54 در کتاب خود با نام پتروگراد سرخ: انقلاب در کارخانهها، 1917- ۱۹۱۸55 تلاشهای کارگران را برای بهدست گرفتن کنترل کارخانهها در فاصلهی زمانی انقلاب فوریه تا نیمههای سال ۱۹۱۸ بررسی میکند. در همین زمینه، دو جلد از آثار دیوید مندل56 نیز مهماند: کارگران پتروگراد و سقوط رژیم سابق: از انقلاب فوریه تا روزهای ژوئیه ۱۹۱۷57 (چاپ اول: ۱۹۸۳) و دیگری، کارگران پتروگراد و تصاحب قدرت شورا: از ۱۹۱۷ تا ژوئیه ۱۹۱۸58 (چاپ اول: ۱۹۸۴). این سه کتاب، مُعرف بحثهای درونی و نیز ابتکارعمل طبقهی کارگر پتروگراد در جریان انقلاب است.
پژوهش اسمیت در رسالهای با عنوان پتروگراد در ۱۹۱۷، از نگاه فرودستان59 نیز خلاصه شده است. نسخهای دیگر از این اثر که دانیل اچ. کیسر60، آن را ویرایش کرده، علاوه بر مباحث یادشده، شامل مقالاتی نیز دربارهی وضعیت کارگران مسکو میشود. در واقع، پژوهش اسمیت، پاسخی قاطع است به این افسانهسرایی که بلشویکها برای آن که بتوانند حمایت طبقهی کارگر را جلب کنند، به هر دروغ و فریبی روی آوردهاند. به باور اسمیت:
شور و هیجان و تشکیلات سازمانی بلشویکها نقشی محوری در رادیکال شدن تودهها داشت. با این حال، این بلشویکها نبودند که نارضایتیهای عمومی یا احساس انقلابی را در جامعه ایجاد کردند. بلکه این وضعیت برآمده از تجربهی خود تودهها و تجربهی آنان از تحولات پیچیدهی اقتصادی و اجتماعی و نیز رخدادهای سیاسی بود. در واقع، مشارکت بلشویکها بیشتر حول شکل دادن به درک کارگران از پویشهای اجتماعی انقلاب و نیز پرورش آگاهی از ارتباط معضلات عاجل زندگیِ روزمره با نظام اجتماعی و سیاسی گستردهتر بود. دلیل حمایت از بلشویکها این بود که تجزیه و تحلیلها و راهحلهایی که ارائه میدادند، منطقی به نظر میرسید. در سپتامبر ۱۹۱۷ یکی از کارگران صنایع نظامی اورودینی، در جایی که بلشویکها حتی اجازهی صحبت کردن هم نداشتند، گفته بود: «بلشویکها همواره میگویند این ما نیستیم که شما را متقاعد خواهیم کرد؛ بلکه این زندگی است که شما را قانع خواهد کرد. اکنون بلشویکها پیروز شدهاند. چرا که گذر زندگی ثابت کرد که چه روشهای درست بوده است.»
در ادامه برای مطالعهی نقش برجستهی زنان در جریان انقلاب روسیه، کتاب ماماهای انقلاب: زنان بلشویک و کارگران زن در ۱۹۱۷61، نوشتهی جین مکدرمید62 و آنا هیلیار63 (چاپ اول: ۱۹۹۹)، بسیار راهگشاست. این کتاب سه موضوع اصلی را بررسی میکند: جایگاه زنان پیش از انقلاب روسیه، فعالیتهای زنان پیشگام انقلاب، مانند نادژدا کروپسکایا64 و الکساندرا کولونتای65 و نیز نقش حساسی که زنان کارگر در جریان انقلاب در پتروگرادِ ۱۹۱۷ بر عهده داشتند.
دستاوردهای انقلاب
پیروزی بلشویکها در اکتبر ۱۹۱۷، با موجی از حرکتهای اصلاحی رادیکال در روزها و هفتهها و ماههای بعدی همراه بود. دولت جدید اعلام کرد که قصد دارد روسیه را بیدرنگ از جنگ خارج کند. مصادرهی زمینها از سوی دهقانان و نیز تصرف و کنترل کارخانهها از سوی کارگران قانونی اعلام شد. علاوه بر این، اعلام شد که مسئولان دولتی فقط به اندازه متوسط درآمد یک کارگر ماهر صنعتی میتوانند حقوق دریافت کنند.
مجازات اعدام در ارتش لغو شد. (پیشتر مجازات اعدام در جرائم عمومی، بعد از انقلاب فوریه برچیده شده بود.) آزادی مذهب به رسمیت شناخته شد. (اقدامات سرکوبگرانهی قانونی علیه یهودیان پایان گرفت). دولت و نظام آموزشی از کلیسا جدا شدند و خدمات آموزشی رایگان شد و پس از آن، کارزاری عظیم علیه بیسوادی در روسیه آغاز شد. برای مطالعه کارزار بزرگ سوادآموزی در روسیه، میتوانید به مقالهی مگان بهرنت66 با عنوان آموزش، سوادآموزی و انقلاب روسیه،67 شمارهی ۸۲ نشریهیISR (مارس و آوریل ۲۰۱۲)، مراجعه کنید.
تمامی ضوابط و مقررات پیشین که به سرکوب زنان میانجامید برچیده شدند. دستمزدِ برابرِ زنان با مردان قانونی شد. حق طلاق برای هر دو طرف به رسمیت شناخته شد. به این معنا که رابطهی ازدواج میتواند به درخواست هر یک از دو طرف تمام شود. کودکانی که در خارج از روابط رسمی ازدواج به دنیا میآمدند، از حقوق برابر با سایر کودکان برخوردار شدند. تمامی قوانین محدودکنندهی سقط جنین هم لغو شد. مراکزی با بودجه دولتی بهمنظور مراقبت از زنان در دورهی بارداری و خدمات پرستاری رایگان تأسیس شدند. علاوه بر این، واحدهایی نیز با نام ادارهی زنان در سراسر کشور تشکیل شد که هدفشان گردهمایی زنان در کنار یکدیگر بهمنظور ایفای نقشی فعالتر برای تغییر در جامعه بود. برای مطالعه مسائل فرهنگی، میتوانید به بخش اول از جُنگ رویاهای بلشویک، مرحلهی اول انقلاب فرهنگی در روسیه شورایی68 مراجعه کنید. این مجموعه به کوشش ویلیام روزنبرگ69 تهیه شده است. در این مجموعه، یادداشتهایی از کولونتای، تروتسکی و افراد دیگری که در جریان انقلاب شرکت داشتهاند با نام فرهنگ جامعهی نوین: اقلیتها، جنسیت، خانواده، قانون و مسئلهی سنت70 گردآوری شده است. برای مطالعه بیشتر در حوزهی مسائل فرهنگی، این کتابها نیز توصیه میشود: زنان، دولت و انقلاب: سیاست خانواده دولت شورایی و زندگی اجتماعی71 (۱۹۳۶-۱۹۱۷) اثر وندی گولدمن72 و نیز کتاب پدر و رفیق: جنسیت و سیاست در روسیهی انقلابی73 نوشتهی الیزابت ای وود74 (چاپ نخست: ۲۰۰۰).
پس از پیروزی بلشویکها، تمامی مواد قانونی که موضوع آنها روابط جنسی افراد بود از متن قانون مجازات روسیه حذف شد. از ۱۹۲۳ رابطهی همجنسگرایانه دیگر جرم محسوب نمیشد. دکتر گریگوری بتکیس75، مدیر انستیتو سلامت جنسی مسکو76، رویکرد جدید دولت شوروی را چنین توصیف میکند:
«تا هنگامی که پای حقوق و مصالح شخصی افراد در میان نباشد، رژیم حقوقی شوروری، سیاست عدمدخالت مطلق دولت و جامعه را در مسائل جنسی افراد اعلام میکند. همجنسگرایی، لواط و سایر انواع لذتهای جنسی که در کشورهایی اروپایی جرمی مغایر با اخلاق عمومی تلقی میشدند، در مقررات جدید شوروی، صرفاً رابطهی جنسی طبیعی تلقی میشود.»
پژوهشهای دن هیلی77 درباره تجربهی مردان و زنان همجنسگرای روسیه در پیش از انقلاب و پس از آن است. او نتیجهی پژوهشهای خود را در کتابی با عنوان گرایشهای همجنسگرایانه در روسیهی انقلابی78 (چاپ اول: ۲۰۰۱) منتشر کرده است.
تکاپوی جامعهی نوین، خود را در افزایش چشمگیر فعالیتهای فرهنگی نشان میداد و تلاشهای هنری در حوزههای هنرهای تجسمی، نمایشنامهنویسی، فیلمسازی و ادبیات به ثمر نشست. جنبههایی از این شکوفایی هنری را میتوان در آثار ویکتور سرژ79 پی گرفت. سرژ آنارشیست ـ سندیکالیست بلژیکی بود. او پس از انقلاب اکتبر، خیلی زود به بلشویکها پیوست. یکی از آثار برجسته او، کتابی است با نام سال اول انقلاب روسیه80 که برای اولین بار در ۱۹۳۰ منتشر شد. او در این کتاب، روایتی دقیق از دوازده ماه اول انقلاب اکتبر ارائه داده است.
عطش و اشتیاق جمعی برای کسب دانش، در سراسر کشور به تأسیس مدرسههای جدید، دورههای آموزشی مخصوص بزرگسالان، دانشگاهها و آموزشگاههای کارگری انجامید. طرحها و برنامههای جدید بیشماری ارائه شدند که راه را برای آموزش در رشتههای کاملاً ناشناخته و نوین باز میکردند. در این دوران، موزهها نیز بهواسطهی مصادرهی مجموعههای خصوصی غنی شدند و از این داراییهایِ هنریِ سلب مالکیتشده بهدقت نگهداری و حفاظت میشد، بهگونهای که هیچ اثری، با هر میزان ارزش، از دست نرفت یا گم نشد.
بخش دوم جُنگ رویاهای بلشویک، به کوشش ویلیام جی روزنبرگ81، که پیشتر هم به آن اشاره شد؛ خلق شکلهای هنری شوروی82 نام دارد. این مجموعه بیشتر بر هنر، معماری، موسیقی، فیلم و آنچه وظایف جدید آموزش نام گرفته است، تمرکز دارد. برای مطالعهی این حوزهها ــ در انقلاب اکتبر ــ میتوانید به کتاب ابوت تام گلیسون،83 با عنوان فرهنگ بلشویک: آزمون و سفارش در انقلاب روسیه84 مراجعه کنید. علاوه بر اینها، برای آشنایی با نمونههایی از هنر روسیه، کتاب انقلاب: هنر روسیه از ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۲، اثر مشترک جان میلنر85 و جمعی از نویسندگان دیگر در سال 2017 چاپ شد که همراه با نمایشگاهی یکساله در بریتانیا عرضه شد (چاپ اول: آوریل ۲۰۱۷). همچنین مجموعهی تصویری بسیار ارزشمندی نیز با نام پوسترهای انقلابی روسیه: از جنگ داخلی تا رئالیسم سوسیالیستی، از بلشویسم تا پایان استالنینسیم86 (چاپ اول: ۲۰۱۲) به چاپ رسیده که دیوید کینگ87 آن را گردآوری کرده است.
مسئلهی ملی
امپراتوری روسیه را میتوان به عمارتی بزرگ تشبیه کرد که ملتهای بسیاری را در خود جا داده بود. لنین در سلسله یادداشتهایی که هنگام جنگ جهانی اول و نیز پیش از آن نوشت به مسئلهی ملی پرداخت. از جمله این متنها میتوان به تزهایی درباره مسئلهی ملی (1913)88، ملاحظاتی انتقادی دربارهی مسئلهی ملی89 (1913)، حق تعیین سرنوشت ملتها (1914)90 ، پرولتاریای انقلابی و حق ملتها در تعیین سرنوشت (1915) 91اشاره کرد. لنین در این یادداشتها، بر این نکته تأکید میکند که در کشورهای سلطهگر92، سوسیالیستها باید بدون هیچ لکنتی از حق تعیین سرنوشت ملتهای تحتستم دفاع کنند؛ در حالی که در چارچوب ملتهایی که خودشان زیر سلطهاند93، سوسیالیستها باید از ضرورت همبستگی بینالمللی طبقهی کارگر صحبت کنند.
این اصول پس از انقلاب اکتبر در عمل در دستور کار قرار گرفت. امپراتوری قدیمی روسیه جای خود را به اتحاد جمهوریهای سوسیالیستی شورایی داد و ملتهای تشکیلدهنده آن هم از حق تعیین سرنوشت برخوردار شدند. در همین راستا، تلاشهایی ویژه در راستای پیروزی و رهایی ملتهای زیرسلطه انجام گرفت. در پیوند با مسئلهی ملی، به طور مشخص دو جلد از کتابهای جان ریدل94 پیشنهاد میشود. کتاب اول، با عنوان دیدن سپیدهدم: باکو، ۱۹۲۰ کنگرهی اول خلقهای شرق95 (چاپ اول: ۱۹۹۳) است و کتاب دوم نیز در واقع مجموعهای است با عنوان کارگران جهان، خلقهای زیر ستم، متحد شوید! صورتجلسات و اسناد کنگرهی دوم بینالملل کمونیستی، 920».96 برای مطالعهی بیشتر دربارهی مسئلهی ملی، کتاب جرمی اسمیث97، با عنوان بلشویکها و مسئلهی ملی98 (چاپ اول: ۱۹۹۹) نیز راهنمایی کاربردی است. همچنین میتوانید به مقالهای از اریک بلان،99 با عنوان مارکسیسم ضدامپریالیسم100 در شمارهی ۱۰۰ نشریهی ISR (بهار ۲۰۱۶) مراجعه کنید.
انقلاب چگونه از دست رفت؟
دستاوردهای ماهها و سالهای نخست انقلاب اکتبر بسیار چشمگیرند. با این حال، دولتِ بلشویکی خیلی زود با انبوهی از مشکلات و مسائل جدی روبهرو شد. بهرغم آنکه بخش صنعتی روسیه پیشرفته بود، اما در واقع روسیه به لحاظ اقتصادی، کشوری عقبمانده محسوب میشد که در آن سالها، به دلیل ناآرامیها و ویرانیهای جنگ، شرایطی نابسامانتر از پیش داشت. پیش از آغاز تابستان ۱۹۱۸ اپیدمیِ وبا پتروگراد را فراگرفت. در تمامی کشور مردم با کمبود شدید مواد غذایی دست و پنجه نرم میکردند. لنین در ۳۰ اوت ۱۹۱۸ در جریان یک ترور ناموفق به شدت زخمی شد. تنها کمی بعد از این رخدادها، کشور با هجوم بسیاری از قدرتهای اصلی سرمایهداری، از جمله ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه روبهرو شد. این کشورها، به شکلی گسترده از ارتش سفید101 حمایت میکردند. نیرویی که به طبقهی حاکم مخلوع روسیه وابسته بود و روسیه را وارد جنگ تمامعیار داخلی کرد. جنگ و درگیریهایی که به نابودی گستردهی کشور انجامید.
جلد سوم زندگینامهی لنین، نوشتهی تونی کلیف102 با عنوان انقلاب محاصرهشده103، بهترین کتابی است که در توصیف این دوران نوشته شده است (چاپ اول: ۲۰۱۲). نویسندهی این کتاب در جلد دوم زندگینامهی تروتسکی، با عنوان تروتسکی، شمشیر انقلاب104 همین دوران را مرور میکند؛ هرچند کوتاهتر و با شرح و بسطی کمتر (چاپ اول: ۱۹۹۰). در کتاب اول، یعنی انقلاب محاصرهشده، خواننده به درک روشنی از وضعیت غیرقابلتصوری که بلشویکها در آن هنگام گرفتار شده بودند، میرسد. به بیانی دقیقتر، در مییابد که چگونه شرایط مادی، جنگ و فروپاشی اقتصادی، به گونهای اجتنابناپذیر، انقلاب را در ساخت جامعهای ناکام گذاشت که میخواست بر اساس ایدهی نظارت و کنترل کارگران شکل بگیرد.
کتاب پیروزی سرخ: تاریخ جنگ داخلی روسیه105، نوشتهی بروس لینکلن،106 یک تاریخنگاری متعارف و مرسوم قلمداد میشود. هر چند باید اعتراف کرد که خصومت آشکار نویسنده با انقلاب، به کار یا تلاش پژوهشی او ضربه زده است. برای نمونه، نویسنده در نخستین جمله، در وصف ماههای فوریه تا اکتبر ۱۹۱۷، این دوران را یک «عیاشی زیادیخواهانهی پرولتاریایی» نامیده است. به منظور مطالعهی روایتی که خود تروتسکی از چگونگی سازماندهی ارتش سرخ تا رهبری ارتش و مرحلهی پیروزی ارائه داده است، نگاه کنید به مجموعهای با عنوان نوشتههای نظامی تروتسکی107 که نخستین بار در ۱۹۶۹ منتشر شد.
برخی روایتها از شاهدان عینی آن دوران نیز در دسترس قرار گرفته که نشان میدهد روسیه در آن سالها با چه مشکلاتی روبهرو بوده است. آرتور رنسام108، روزنامهنگاری بریتانیایی بود که با منشی شخصی تروتسکی ازدواج کرده بود. او بعدها بهعنوان نویسندهی کتابهای کودکان مشهور شد. هر دو کتاب رنسام با نامهای روسیه در ۱۹۱۹109 و بحران در روسیه110 (۱۹۲۰) در ۱۹۹۲ توسط انتشارات ردوردز111 بازچاپ شدند. هماکنون نسخههای آنلاین این کتابها به راحتی در فضای اینترنت قابلدسترسی است. (مترجم: برای بارگذاری این دو کتاب به پانویسهای شمارهی ۱۱۰ و ۱۱۱ مراجعه کنید.) برخی از مقالههای ویکتور سرژ112 دربارهی همین دوران، در مجموعهای با نام انقلاب در خطر، یادداشتهایی از روسیه ۱۹۲۱-۱۹۱۹گرد آمده است. آلفرد رزمر113 سندیکالیستی فرانسوی بود که پس از انقلاب اکتبر به جنبش کمونیستی پیوست. او در اوائل دههی ۱۹۲۰ مرتب به شوروی سفر میکرد و مجموعهای از خاطرات خود را در کتابی با نام مسکوی لنین114، در دههی ۱۹۵۰، منتشر کرده است.
از همان ابتدا، هم برای لنین و هم برای تروتسکی، روشن بود که انقلاب برای بقاء نیاز به پشتیبانی خارجی دارد. دربارهی این موضوع، لنین در مارس ۱۹۱۹ گفته بود: «حقیقت مطلق این است که بدون شکلگیری یک انقلاب در آلمان، ما نابود خواهیم شد.» آلمانیها، «انقلاب فوریه» خود را در مارس ۱۹۱۸ تجربه کردند. انقلابی که به سقوط پادشاهی پروس و پایان جنگ جهانی اول انجامید. اما با این حال، و بهرغم چند سال بیثباتی سیاسی، رخدادی همتای انقلاب اکتبر در آلمان تکرار نشد. در سایر کشورها نیز بهرغم آنکه انقلاب اکتبر الهامبخشِ پیکارها، اشغال کارخانهها و حتی تشکیل شوراهای کارگری بود، اما در نهایت به یک انقلاب موفق طبقهی کارگر نیانجامید.
در خود روسیه، ارتش سرخ به رهبری تروتسکی، در نهایت موفق شد ضدانقلاب را شکست دهد، اما تنها پس از پرداخت هزینههای انسانی و مادی هنگفت. کمبود مواد غذایی به کوچ جمعی از شهرنشینها به روستاها منجر شد و شمار کارگران در مناطق شهری از سه میلیون نفر، به یک میلیون و دویست و پنجاه هزار نفر کاهش یافت. هزاران تن از وفادارترین مبارزانِ طبقهی کارگر جان خود را در جریان جنگهای داخلی از دست دادند. ترکیبی از انزوا و محاصرهی بینالمللی، کمبودها و فروپاشی طبقهی کارگر روسیه، دستاوردهای انقلاب اکتبر را با خطر مواجه کرد. در انقلاب و ضد انقلاب115، نوشتهی کوین مورفی116، نویسنده نشان میدهد که تا اواخر سال ۱۹۲۷، هنوز در برخی از مناطق کشور، کارگران نظارت و کنترل چشمگیری بر روند تولید کارخانهها داشتند. اما در بسیاری مناطق دیگر، قدرت کارگران مدتهای مدیدی بود که فقط به شعاری انتزاعی و توخالی تبدیل شده بود. سطح بحثهای داخلی شوراها نیز بیشتر به گپوگفت در خواروبارفروشیها شبیه بود.
بلشویکها در شرایط وخیم جنگ داخلی و در دوران بعد از آن، به این ارزیابی رسیدند که به ناچار باید فعالیت آن دسته از احزاب سیاسی که از انقلاب انتقاد کردهاند و نیز برخی دیگر که آشکارا از ضدانقلاب حمایت میکنند را غیرقانونی اعلام کنند. هر چند قدرتهای سرمایهداریِ غربی قادر نبودند که دولت کارگری روسیه را درهم بشکنند، اما شرایط را برای فروپاشی درونی آن ایجاد کردند، شرایطی که خود را در تنشهای حاد و گاهی نیز خشونتآمیز میان طبقهی کارگر و دهقانان روسیه نشان داد.
همزمان با از بین رفتن شوراهای دموکراتیک، حزب کمونیست هم زیر کنترل بوروکراسیِ جمعیِ کارمندِان تماموقت و اپورتونیستها از میان رفت. شخص استالین که هیچ نقش مهمی در جریان انقلاب اکتبر نداشت، خودش را تا دبیرکلی حزب بالا کشید. موشه لوین117 در واپسین نبرد لنین118 نشان میدهد که لنین چگونه در ماههای واپسین زندگیِ سیاسیاش علیه دیوانسالاری روزافزون انقلاب مبارزه کرده است. در این راستا میتوان به متنی که لنین در حمایت از جایگزینی استالین با شخصی دیگر در مقام دبیرکلی حزب نوشته بود، اشاره کرد.
لنین در سال ۱۹۲۲ چند بار سکته کرد. او در اوایل سال ۱۹۲۳ به لحاظ فیزیکی دیگر ناتوان شده بود و تلاشها برای کنار گذاشتن استالین نیز ناکام ماند. حزب کمونیست حتی قبل از مرگ لنین در ژانویه ۱۹۲۴، ماهیت بسیار متفاوتی در مقایسه با تشکیلات کارگری ۱۹۱۷ پیدا کرده بود.
استالین در خلال دههی ۱۹۲۰ توانست رقبای سیاسی خود را از پای درآورد. او تا سال ۱۹۲۸ دیگر به حاکمی مطلق تبدیل شده بود. واپسین دستاوردهای انقلاب از میان رفت و آن دسته از اعضای بلشویک، گارد قدیم119، نیز که هنوز زنده بودند، همگی حذف فیزیکی شدند. روسیه بر گردهی طبقهی کارگر روسیه و دهقانان این کشور صنعتی شد، اما در این میان میلیونها انسان هم جان خود را از دست دادند. رودی از خون میان دیکتاتوری استالین و سالهای اول انقلاب اکتبر فاصله انداخت. همین ثابت میکند که ظهور استالین را باید بهمثابه پیروزی ضدانقلاب دانست و نه تداوم انقلاب بلشویکها، همانطور که ویکتور سرژ120 نیز در کتاب خود از لنین تا استالین121 این مسئله را بررسی کرده است.
کریس هارمَن122 در مقالهای در سال ۱۹۶۷ با عنوان روسیه: انقلاب چگونه از دست رفت؟123، طرحی کلی از عوامل اساسی شکست نهایی انقلاب اکتبر را ارائه میکند. این یادداشت در مجموعهی یادداشتهایی با عنوان روسیه: از دولت کارگری تا سرمایهداری دولتی124، همراه با چند نوشتهی دیگر از آنتونی آرنو125 و دیگران بازچاپ شده است. نیل فالکنر126 نیز در جلد سوم تاریخ مردمی انقلاب روسیه به این عوامل اشاره کرده است.
هم هارمَن و هم فالکنر از تحلیلِ مادی و مارکسیستی تروتسکی دربارهی ظهور بوروکراسی استالینیستی در کتاب انقلابی که به آن خیانت شد127 (چاپ اول: ۱۹۳۶) بهره بردهاند. با این حال، هر دوی آنها با این ادعایِ تروتسکی که شورویِ دههی ۱۹۳۰ هنوز اَشکالی از دولت کارگری را در خود حفظ کرده بود مخالف هستند. در برابر چنین برداشتی، هر دو بر این نظر تأکید داشتند که بوروکراسی در شوروی خود را به طبقهی حاکم جدیدی بدل کرده است.
آیا شکست «انقلاب اکتبر» اجتنابناپذیر بود؟ از نظر من این گونه نبود. ولی میخواهم کلام پایانی را به سرژ واگذار کنم:
«معمولاَ این طور میگویند که نطفهی تمامیِ استالینیسم از همان ابتدا در خود بلشویسم بوده است. بسیار خُب؛ مخالفتی ندارم. اما بلشویسم حامل نطفههای دیگری نیز بوده است! در واقع تودهای است از سایر نطفهها. آنانی که شور و شوق سالهایِ نخستین انقلاب پیروزمند سوسیالیستی را زیستهاند، نباید آن را فراموش کنند. این کار مانند این است که برای داوری دربارهی انسانی زنده، به سراغ عوامل مرگ او برویم. عواملی که از بدو تولد در بدن او بوده است و اکنون کالبدشکافی جسد او را برابر چشمان ما قرار داده است. آیا چنین کاری خردمندانه است؟»
پنج منبع اصلی برای مطالعه
در این بررسی، به منابع زیادی ارجاع داده شد. همه کتابها و مقالههای یادشده راهگشا هستند؛ اما پنج کتاب اصلی که توصیه میکنم از این قرار است:
۱. تاریخ انقلاب روسیه، لئون تروتسکی
۲. ده روزی که جهان را لرزاند، جان رید
۳. سال اول انقلاب روسیه، ویکتور سرژ
۴. بلشویکها به قدرت میرسند، الکساندر رابینوویچ
۵. تاریخ مردمی انقلاب روسیه، نیل فالکنر
* این مقاله ترجمهای است از متن زیر در
https://isreview.org/issue/105/russian-revolution-brief-reading-guide
یادداشتها:
- Ahmed Chawki
- 80 Years Since the Russian Revolution
- Neil Faulkner
- A People’s History of the Russian Revolution
- October 1917: Workers in Power
- Paul Le Blanc
- Ernest Mandel
- David Mandel
- Competing Voices from the Russian Revolution
- Michael C. Hickey
- David King
- Red Star over Russia: A Visual History of the Soviet Union from the Revolution to the Death of Stalin
- Trotsky: A Photographic Biography
- History of the Russian Revolution
- Erikson
- Vyborg
- Sampsonievsky
- Benyamin Nikolayevich Kayurov (1876 – 1936)
- John Reed (1887 –1920)
- Ten Days that Shook the World
- Six Red Months in Russia
- Louise Bryant (1885-1936)
- Maria Spiridonova(1884-1941)
- Left Socialist Revolutionists
- Alexandra Kollontai (1872-1952)
- Sergey Mstislavsky(1876-1943)
- Five Days Which Transformed Russia
- Morgan Philips(1902 –1963)
- Manchester Guardian
- Capitalist Europe and Socialist Russia
- The Russian Revolution 1917: A Personal Record
- Nikolai Sukhanov (1882-1940)
- Mensheviks-Internationalists
- Executive Committee of the Petrograd Soviet
- Tony Cliff (1917–2000)
- All Power to the Soviets: Lenin 1914-1917
- Alexander Rabinowitch
- The Bolsheviks come to power
- The Lessons of October
- Lenin Collected Works
- The April Theses
- The Tasks of the Proletariat in our Revolution
- War and Revolution
- The Bolsheviks Must Assume Power
- Can the Bolsheviks Retain State Power?
- The Immediate Tasks of the Soviet Government
- Left-Wing Childishness and the Petty-Bourgeois Mentality
- Theses On The Present Political Situation
- Lenin and the Revolutionary Party
- Paul Le Blanc
- Leninism Under Lenin
- Marcel Liebman (1929-1986)
- Unfinished Leninism: The Rise and Return of a Revolutionary Doctrine
- Steve A. Smith
- Red Petrograd: Revolution in the Factories 1917–18
- David Mandel
- The Petrograd Workers and the Fall of the Old Régime: From the February Revolution to the July Days, 1917
- The Petrograd Workers and the Soviet Seizure of Power: From the July Days 1917 to July 1918
- Petrograd in 1917: The View From Below
- Daniel H Kaiser
- Midwives of Revolution: Female Bolsheviks and Women Workers in 1917
- Jane McDermid
- Anna Hillyar
- Nadezhda Krupskaya(1869-1939)
- Alexandra Kollontai(1872-1952)
- Megan Behrent
- Education, Literacy, and the Russian Revolution, in ISR 82, March-April, 2012
- Bolshevik Visions: First Phase of the Cultural Revolution in Soviet Russia
- William G. Rosenberg
- The Culture of a New Society: Ethics, Gender, the Family, Law, and Problems of Tradition
- Women, the State and Revolution: Soviet Family Policy and Social Life,1917–1936
- Wendy Goldman
- The Baba and the Comrade: Gender and Politics in Revolutionary Russia
- Elizabeth A. Wood
- Dr. Grigory Batkis
- Moscow Institute for Sexual Hygiene
- Dan Healey
- Homosexual Desire in Revolutionary Russia
- Victor Serge
- Year One of the Russian Revolution
- William G. Rosenberg
- Creating Soviet Cultural Forms
- Abbott Gleason(1938-2015)
- Bolshevik Culture: Experiment and Order in the Russian Revolution
- John Milner
- Russian Revolutionary Posters: From Civil War to Socialist Realism, From Bolshevism to the End of Stalinism
- David King
- Theses on the National Question
- Critical Remarks on the National Question
- The Right of Nations to Self-Determination
- The Revolutionary Proletariat and the Right of Nations to Self-Determination
- Dominant Countries
- Oppressed Nations
- John Riddell
- See the Dawn: Baku, 1920—First Congress of the Peoples of the East
- Workers of the World and Oppressed Peoples, Unite! Proceedings and Documents of the Second Congress of the Communist International, 1920
- Jeremy Smith
- The Bolsheviks and the National Question
- Eric Blanc
- Anti-Imperial Marxism
- «ارتش سفید» (The White armies) در واقع اتحادی از نیروهای نظامی ضدکمونیست بود. این نیروها، در جریان جنگ داخلی، عملیاتهای پرشماری را چه در داخل و چه در خارج از مرزهای روسیه علیه دولت بلشویکی ترتیب دادند. چنین برآورد میشود که در جریان جنگ داخلی روسیه دو میلیون نفر کشته شده باشند. (مترجم)
- Tony Cliff(1917-2000)
- Revolution Besieged: Lenin 1917–1923
- Trotsky: The Sword of the Revolution 1917–1923
- Red Victory: A History of the Russian Civil War
- W. Bruce Lincoln(1938-2000)
- Trotsky’s Military Writings
- Arthur Ransome(1884-1967)
- Russia in 1919
- The Crisis in Russia
- Redwords
- Victor Serge (1890-1947)
- Alfred Rosmer (1877-1964)
- Lenin’s Moscow
- Revolution and Counterrevolution: Class Struggle in a Moscow Metal Factory
- Kevin Murphy
- Moshe Lewin (1921-2010)
- Lenin’s Last Struggle
- Old Bolshevik Guard
- Victor Serge(1890-1947)
- From Lenin to Stalin
- Chris Harman (1942-2009)
- Russia: How the Revolution was Lost
- Russia: From Worker’s State to State Capitalism
- Anthony Arnove
- Neil Faulkner
- The Revolution Betrayed.
لینک کوتاه شده در سایت «نقد»: https://wp.me/p9vUft-zU
درود آقاي بهنام دارايي زاده براي ترجمه اين متن منطبق با نياز اين دوران در ايران . استفاده از اين تجارب توسط فعالين درگيردر جنبش كاركري به فراخور اقشار مختلف ، بسيار موثر است . اميد آنكه تلخيصي از نوشته هاي مربوط به دوران انقلاب١٣٥٧ بلاخص درمورد تشكل هاي كارگري فعال در آن مقطع نيز در دسترس جنبش قرار گيرد تا از آن تجارب و شكست هايش . براي ارتقاي تشكل هاي كاركري استفاده بهينه شود.