تأملی اجمالی در میراث دوگانهی جورج لوکاچ
نوشتهی: علی رها
بزرگترین خطایی که لوکاچ مرتکب میشود، گزینش «ارزش» بهعنوان «نقطه آغاز» و «نخستین مقوله» در ساختمان سرمایه مارکس است. این «خطا»، تبعات ناگواری دارد که امیدوارم در ادامهی این مقاله روشنتر شود. بدیهی است که مارکس سرمایه را نه با ارزش بلکه با کالا و سرشت دوگانهی آن آغاز میکند. سپس تأکید میکند که این سرشت دوگانه، از خصلت دوگانهی کاری ناشی میشود که کالا محصول آن است: کار مشخص و کار مجرد. استحالهی کیفیت به کمیت و کار معین انسانی به کار عام مجرد، وجه مشخصهی روش تولید سرمایهداری است.
«من نخستین کسی بودم که سرشت دوگانهی کارِ نهفته در کالاها را نشان دادم و بهوجهی انتقادی بررسی کردم … این موضوع برای اقتصاد سیاسی اساسی است. برای همین آنرا در فصل نخست منظور کردم.» (سرمایه، ۱:۱۳۲) شکل ارزشی محصول کار، انتزاعیترین و نیز جامعترین شکل شیوهی تولید سرمایهداری است. بههمین خاطر به این روش تولیدی مُهر یک شیوهی معین تولید اجتماعی را میزند که خصلتی گذرا دارد. بنابراین چنانچه دچار این اشتباه شویم که آن را طبیعی و ازلی برآورد کنیم، به اجبار از وجه مشخصهی شکل ارزشی و از آنجا شکل کالایی غفلت کردهایم. شکل کالاییِ محصول کار، وجه مشخصه صورتبندی اجتماعی است که در آن «فرآیند تولیدی بر انسان سروری میکند و نه برعکس.»