جنبشها یا رخدادها؟
مقایسهی دیدگاههای آنتونیو نگری و آلن بدیو دربارهی سیاست
نوشتهی: کریستین لاتس
ترجمهی: تارا بهروزیان
فلسفهی نگری به ما اجازه میدهد که بالقوهگیهای مثبت، نو و خلاقانهی اعتراضات به نشست جی20 را ببینیم، اما در جهان بدیو، راهپیمایی اعتراضی چیزی نیست جز تأیید گمراهانهی جهان سرمایه و بنابراین باید رد شود. با این وجود باید توجه کرد که بدیو شورشهای تخریبگرانهای را که در ارتباط با جی20 و بلوک سیاه رخ داد در طبقهبندی «شورشهای آنی» میگنجاند، یعنی، شورشهایی با حوزهی مکانی محدود و بدون مفهوم (ایده). در مقابل، نگری معتقد است که «قدرت سازنده همینجاست: جاییکه انبوهه در پی از نو ساختن خود از طریق سوبژکتیویته است، و از این رو امر نمادینْ واقعیتر از امر واقعی خود را نشان میدهد. قدرت سازنده چیزی نیست که از پیش شکل گرفته باشد … قدرت سازنده همانا اثربخشی مبارزه، اثربخشی مطالبات انبوهه، و قدرت جنبشهای آن است ـ این همان چیزی است که واقعیت جدید را ابداع میکند و میسازد.» دیدگاه نگری در اینجا به این ادعای معروف مارکس بسیار نزدیک است که «بشر … به ناچار فقط وظایفی را برای خود تعیین میکند که قادر به انجام آن است، چرا که با بررسی دقیقتر همواره روشن میشود که خود مسئله فقط هنگامی پدید میآید که شرایط مادی برای حل آن مسئله بهوجود آمده باشد یا دستکم در جریان شکلگیری باشد.» درهرحال این دیدگاه ما را ملزم میکند که بالقوهگیهای وضعیت موجود را ببینیم و آشکار کنیم؛ به عبارتی این نگاه مستلزم بازگشت به یک نظریهی دیالکتیکی دربارهی واقعیت اجتماعی و یک نظریه دیالکتیکی دربارهی رابطهی میان نظریه و پراکسیس است. و به این معناست که ما نیاز به درکی انتقادی از تکنولوژی، پسارشد، پول، و چشماندازهای اقتصاد پایدار داریم. فلسفهی سیاسی بدیو در این زمینه بسیار دلسردکننده است. همچنین، نیازی نیست منتظر گسست بزرگ بمانیم. کمونیسم، آنگونه که مارکس گفته است، بپذیریم یا نه، حرکت واقعی تاریخ است.