All posts tagged: نقد برنامه گوتا

کمیابی و قلمرو آزادی

کمیابی و قلمرو آزادی


نوشته‌ی: مایکل لبوویتز
ترجمه‌ی: دلشاد عبادی


لنین منبع مستقیم این برداشت از دو مرحله و اصول مشخصاً «سوسیالیستی» بود. لنین با ارجاع به تمایز مارکس در نقد برنامه‌ی گوتا بین جامعه‌ی جدید در ابتدای پیدایش آن از دل سرمایه‌داری و همان جامعه هنگامی که موفق به تولید بنیان‌های خود شده است، این دو مرحله را به ترتیب مرحله‌ها‌ی سوسیالیسم و کمونیسم نامید. او در دولت و انقلاب این پرسش را مطرح می‌کند که سرشتِ دولت پس از سرمایه‌داری چگونه خواهد بود؟ پاسخ او از این قرار است که در مرحله‌ی عالی کمونیسم، دولت لازم نخواهد بود. بااین‌حال، در مرحله‌ی سوسیالیسمْ مشخصاً به دولت نیازمندیم. چرا؟ زیرا تا زمانی که این امکان فراهم شود که مطابق با نیازهای افراد محصولات را میان آن‌ها توزیع کنیم و تا زمانی که بتوان به مردم اجازه داد که بنا به میل خود فعالیت‌هایشان را انتخاب کنند، کماکان وجود دولت لازم است.

کنکاشی حول مبادله، ارزش و قانون ارزش در جامعه‌ی بدیل


نوشته‌ی: راوی


رابطه‌ی کالائی و قانون ارزش کارکرد عامی دارد که قدمتش برابر با شکل‌گیری امر مبادله بصورت رابطه‌ای تثبیت شده در تاریخ اجتماعی ماست… هر گاه در این رابطه ارزش مصرف مازادی بر نیاز تولید کننده‌ای یا همبودی مبادله شد، آن محصول تبدیل به کالا شده و قانون ارزش به مثابه‌ی ضرورت تنظیم کننده‌ی داد و ستد ظهور یافت، تنظیم مبادله‌ی برابر ارزشها، صحبت ما در ارتباط با جامعه و نظام سرمایه داری، صحبت بر سر کارکرد مشخص و خاص قانون ارزش در این شیوه‌ی تولید است… تاکید می‌کنم شیوه‌ی تولید و نه توزیع… این تاکید از آنجاست که تمایز این شیوه‌ی تولید بسط روابط کالائی و در نتیجه کارکرد قانون ارزش به اصلی‌ترین حیطه‌ی زندگی انسان یعنی فرایند کار و بطور مشخص‌تر پروسه‌ی تولید است.

ارزش، سوسیالیسم و پیش‌داوری

نوشته‌ی: کمال خسروی

اگر ما بپذیریم که کار در معنای فراتاریخی‌اش، سرچشمه‌ی منحصر به فردِ ثروت به مثابه ثروت نیست، آنگاه این گزاره که «کار سرچشمه‌ی همه‌ی ثروت‌ها نیست» و منظور از ثروت، هر ثروت
مشخصی در هر زمان و مکان مشخصی است، بدیهی خواهد بود. بنابراین صورت‌بندی جمله‌ی اصلی، اگرچه به‌لحاظ دستوری و منطقی، یک قضیه‌ی کلیه نیست و به این اعتبار، دلالت شناخت‌شناسانه‌ی یک قضیه‌ی کلیه را ندارد، اما به‌لحاظ جایگاه هستی‌شناختیِ کار و ثروت، دلالتی چنان عام دارد که از فحوای آن قضیه‌ی کلیه می‌تواند استنتاج شود