All posts tagged: گیدو استاروستا

نظام ماشینی و تعیّن‌های سوبژکتیویته‌ی انقلابی

در گروندریسه و سرمایه

نوشته‌ی: گیدو استاروستا
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی


در این فصل استدلال شده است که گروندریسه و سرمایه در وحدت خود عناصری را برای توضیح علمی تعیّن‌های سرمایه که منجر به برساخت اجتماعی طبقه‌ی کارگر انقلابی می‌شود، فراهم می‌کنند. این توضیح در واقع باید شامل بازتولید وحدت مشخص همه‌ی تعیّن‌های وجود اجتماعی در اندیشه باشد که ضرورت الغای سرمایه متضمن آن است، الغایی که از بسیط‌ترین شکل آن یعنی کالا شروع می‌شود. با این حال، به دلیل آشکار کمبود جا برای توضیح بیش‌تر، بحث بر شکل خاصی از سرمایه متمرکز شد که ضرورت فراروی از آن را به‌عنوان یک امر بالقوه بی‌واسطه در خود در بر دارد. این مقاله استدلال می‌کند که این شکل در قالب کاملاً بالیده‌ی تبعیّت واقعی کار از سرمایه، همانا نظام ماشینی، نهفته است.

شکل ارزش و مبارزه‌ی طبقاتی

شکل ارزش و مبارزه‌ی طبقاتی

نقد نظریه‌ی آتونومیستی ارزش

نوشته‌ی: الکس کیسیلوف و گیدو استاروستا
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد


مادام که از دید رمانتیکِ انسان‌شناسی فلسفی به موضوع نگاه نکنیم، نیازها و آمال‌وآرزوهای کارگران جز نیازهای مادیِ (فیزیکی و فکری) سوژه‌های مولد نیستند. اما مادیت شرایط اجتماعیِ تولید و مادیت مصرف (و از همین رو، مادیت تولید و اِعمال سوژگی مولدِ کارگران) خصوصیت بیگانه‌شده‌ی سرمایه‌ی اجتماعی است. بنابراین، آن نیازها و آمال‌وآرزوها فقط می‌تواند در افرادی سر برآورد که خصوصیت‌های مولدشان شکلی انضمامی از تولید و بازتولید ارزش اضافی نسبی است. از این زاویه، در ساده‌ترین تعیّن‌ آن‌ها هیچ راهی نیست که از طریق آن بتوانند در تضاد مطلق با «اصلِ» خودگستری سرمایه قرار بگیرند (گرچه بی‌تردید می‌توانند با شکل‌های انضمامی‌ای که بازتولید نیروی کار در اوضاع‌و‌احوال معینی از انباشت سرمایه به‌خود می‌گیرد بجنگند). پیداست که نابودی سرمایه‌داری نمی‌تواند مستقل از «نیازها و آمال‌وآرزوهای انضمامی» کارگران محقق شود. اما مقصود این نیست که ضرورت تاریخیِ غلبه بر سرمایه‌داری صرفاً از خود آن نیازها ناشی می‌شود. فقط آن‌دسته از نیازهای ساخته‌‌وپرداخته‌ی کارگران، به‌منزله‌ی تجلی انضمامی مادیتِ سوژگی مولد کارگران، با شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری ناسازگار است که سربر آوردن‌شان هنگامی است که جهش بعدی روبه‌جلو در شرایط مادی کار اجتماعی، و از همین رو در مادیت خصوصیت‌های مولدِ کارگر‌ها، دیگر با شکل اجتماعی سرمایه‌دارانه‌ی فرایند تولید زندگی انسان ناسازگار می‌شود؛ همانا نیازهای جهان‌شمولِ «افراد اجتماعی کاملاً بالیده»، آنان‌که حاملان ظرفیت‌های مولد جهان‌شمول هستند، آنان‌که آفریده‌ی خودِ توسعه‌ی سرمایه‌داری هستند. بنابراین، هیچ فضای بیرونی در روابط اجتماعیِ بیگانه‌شده‌ی سرمایه‌داری وجود ندارد. و با وجود این، از همین تبعیت مادیِ تمام‌وکمالِ انسانیت از سرمایه است که کارگران اراده و نیز قدرت‌های مادی برای فرارفتن از آن را برمی‌گیرند.