آغازگاههای زیستبومشناسی مارکسیستی
نوشتهی: گاس فاگان
ترجمهی: کاووس بهزادی
آیا مارکس بومشناس بود و نظریهی او رویکرد منسجم نظری و عملی پیرامون بومشناسی سدهی 21 را ارائه میکند؟ انتشار نسخهبرداریها و دستنوشتههای مارکس پیرامون بومشناسی در اواسط سالهای دههی 1860 به زبان اصلی (عمدتاً به زبان آلمانی) میتواند سهمی در پاسخ به این پرسش ایفاء کند.
بومشناسان گاهی مارکس و مارکسیستها را بهواسطهی مواضعِ غیرانتقادیشان دربارهی جامعهی صنعتی و آسیبهای آن به محیط زیست سرزنش کردهاند. بهزعم میشل لووی سوسیالیست فرانسوی ـ برزیلی، مارکسیستها باید با «ایدئولوژی پیشرفت تکخطی و پارادایم تمدن صنعتی مدرن گسست قطعی کنند». بهرغم اینکه هنوز برخی چپهای مارکسیست با نظر لووی موافقند، بهنظر میرسد که باور به ارائهی رویکردی منسجم و توانمند برای بومشناسی توسط مارکس طی دهههای اخیر بیش از پیش تعمیق پیدا کرده است. جان بلامی فاستر، مدافع برجستهی بومشناسی الهامگرفته از مارکسیسم مدعی است که: «امروزه تعداد اندکی از کسانی که در گفتمان پیرامون اکوسوسیالیسم مشارکت دارند، اهمیت سهم بنیادین مارکس را در نقد بومشناسانهی سرمایهداری زیر سؤال میبرند» .