گروندریسه فراسوی سرمایه؟
مارکسِ نِگری و مسئلهی ارزش
نوشتهی: دیوید ایدن
ترجمهی: حسن مرتضوی
درک نگری از سرمایهداری متکی است بر این استدلالش که توسعهی سرمایهداری به معنای آن است که قانون ارزش نامعتبر است و به این ترتیب ارزش مستقیماً بهعنوان تحمیل قدرت سرمایهداری همچون یک فرمان وجود دارد. این خط استدلالی متکی بر دو عنصر کلیدی است: رجحان گروندریسه بر سرمایه و استفاده از انگارهی «گرایش» نزد مارکس.
نگری در مارکس فراسوی مارکس؟ تمایز روشنی را میان گروندریسه و سرمایه قائل میشود. نگری در اولی طرحریزی نظریهای از سرمایهداری را پیرامون دریافتی از پول را میستاید که از مفهوم کالا استنتاج نشده است: «واقعیت رازآمیزگری در شکلی محسوستر از سایر قطعات آثار مارکس که در آنها شکل کالایی قهرمان اصلی است ظاهر میشود» (نگری، 1991, p. 10). در اینجا نگری فکر میکند که دریافتی را از سرمایهداری یافته است که در آن کالا و هر چیزی که کالا بر آن دلالت میکند میتواند به حداقل رسانده شود و شاید هم حذف شود. علاوه براین، جایگاه سرمایه را میتوان به «یک بخش، و آن هم نه بخشی بنیادی، در کلیت درونمایههای مارکسی» (نگری، 1991, p. 5) تنزل داد. عدمپذیرش اهمیت مفهوم کالا در واکاوی ضدسرمایهداری در سراسر کار نگری تداوم دارد.