All posts tagged: کاووس بهزادی

سوسیالیسم و جنبش کارگری در آلمان و اتریش تا سال 1914


‌نوشته‌ی: رالف هوف روگر
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


مبارزات برای مسائل اجتماعی و مبارزات طبقاتی مؤلفه‌های اساسی جنبش کارگری بودند اما به هیچ‌وجه تنها مؤلفه‌های اعتراضی این جنبش نبودند. این جنبش بر خلاف آن‌چه اغلب پنداشته می‌شود در همان سده‌ی نوزدهم به مناسبات جنسیت‌ها، مبارز‌ه علیه تبعیض نژادی و یهودستیزی ‌پرداخته و نخستین جنبش سیاسی بوده است که با مجرم شناختن همجنس‌گرایی مخالفت کرد. یکی از مسائل مهم دیگر بازبررسی مباحث گسترده‌ای است که در سده‌ی نوزدهم مطرح شده است، در اکثر نوشته‌ها درباره‌ی تاریخچه‌ی جنبش کارگری به واکاوی مسأله‌ی رابطه‌ی بین مبارزه‌ی طبقاتی و دیگر اشکال روابط سلطه توجه چندانی نشده است. گه‌گاهی نیز جنبش کارگری زنان موضوع بحث و بررسی بوده است. از این رو در این‌جا بایستی نمونه‌های تاریخی جامعی ارائه شوند تا مشخص شود چگونه در گذشته مبارزات مختلف برای رهایی توانستند با یک‌دیگر متحد شوند و یا این‌که چرا نتوانستند و شکست خوردند.

سوسیالیسم و جنبش کارگری در اتریش تا سال 1914


نوشته‌ی: رالف هوف‌ روگر
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


یهودی‌ستیزی منحصر به وین ترکیبی از نفرت دیرینه‌ی مسیحیت از یهودیان و نقد جدید ارتجاعی از سرمایه‌داری بود. جنبش کارگری دست به مبارزه‌ی جدی برعلیه این ایدئولوژی زد. آدلر و افراد دیگری به‌دلیل یهودی‌ستیزی حزب ناسیونالیست‌های آلمان از این حزب جدا شدند. به‌رغم آن‌که برخی از سردمداران نظیر انگلبرت پرنراشتروفر هنوز نفرت و انزجارشان را از یهودیان به‌طور کامل کنار نگذاشته بودند، جنبش سوسیالیستی به‌عنوان پلاتفرمی برعلیه یهودی‌ستیزی درنظر گرفته و طراحی شده بود. این حزب بر جهان‌شمولی سوسیالیستی تاکید می‌کرد و با «سرمایه‌داری‌ستیزی» ارتجاعی به‌عنوان یک ایدئولوژی مبارزه می‌کرد. مقاله‌ی مشهور انگلس «درباره‌ی یهودی‌ستیزی» در سال 1890 آگاهانه در «نشریه‌ی کارگران» منتشر شد. چرا که یهودی‌ستیزان در وین به‌بهترین وجهی سازمان‌یابی شده بودند و سوسیالیسم ناگزیر به مرزبندی با آن‌ها بود.

حفاظت از زیست‌بوم: آیا راه‌حل رشد سبز است؟

از سایت مارکس 21

ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


ایده‌ی اساسی سرمایه‌داری سبز مبتنی بر این فرض است که سرمایه‌داری هم بخشی از معضل و هم بخشی از راه‌حل است. اما این مساله نادیده گرفته می‌شود که رشد نیز یک جنبه‌ی «مادی» زیست‌بومی مهم دارد. برقرار و پایدار نگه‌داشتن رشد سبز فقط با کاربست دائمی بیش‌تر مواد (خام، کمکی، ماشین‌آلات، کارافزارها و دیگر وسائل برای کار) و انرژی برای تولید امکان‌پذیر است.

انگلس: دشمن داخلی؟

بررسی کتاب فریدریش انگلس و دیالکتیک طبیعت، کان کانگال

نوشته‌ی: کامیلا رویل
ترجمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی: کاووس بهزادی


هم طرفداران و هم منتقدان انگلس این مساله را نادیده می‌گیرند که چرا انگلس می‌خواست درباره‌ی طبیعت بنویسد. در عوض آن‌ها گرایش به مبنا گرفتن این فرض دارند که انگلس به دلیل سمت‌وسوی افکارشْ این کار را آغاز کرد، حال فرقی نمی‌کند که طرفداران و منتقدانش این سمت‌وسو را انحراف از مارکسیسم ارزیابی کنند یا تکمیل و ادامه‌‌ی آن. با این‌حال کانگال از اهداف انگلس برای کار روی این پروژه صحبت می‌کند. او می‌کوشد به‌جای تفسیر این اثر از چشم نسل‌های ویراستاران و مفسران بعدی، بگذارد خود انگلس پیرامون اهدافش صحبت کند.

دفترهای پژوهشی مارکس و جهانی‌سازی

دفترهای پژوهشی مارکس و جهانی‌سازی

دریافت‌های جدید از نوشته‌های مارکس

نوشته‌ی: فرد موزلی
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


دفترهای مارکس در بخش چهارم پرتو نوینی بر فرآیند پژوهش ژرف و توان‌فرسای او می‌افکنند. مارکس در تمام زندگی بزرگ‌سالی‌اش گزیده‌برداری‌ها و گفتاوردهای گسترده‌ای را چه از تمام کتاب‌های «نظری‌ای» که می‌خواند، چه از کتاب‌های تاریخ اقتصاد و وضعیت اقتصادی آن‌دوره جمع‌آوری کرده بود (به‌ویژه گزیده‌برداری‌ها و گفتاوردهای متأخرتر پیرامون بحران‌های اقتصادی 1857 و 1867)، (این کار مدت‌ها قبل از اختراع دستگاه‌ کپی انجام گرفت که طبیعتاً می‌توانست چنین پژوهش‌هایی را سهل‌تر کند). نمونه‌ی برجسته و قابل‌توجهی که از طریق کتاب پرادلا از آن اطلاع پیدا کردم این است که مارکس از سپتامبر 1846 تا دسامبر 1847 از کتاب پنج جلدی تاریخ اقتصادی جهان با عنوان (ترجمه‌شده از آلمان) توصیف تاریخی تجارت، صنعت و کشاورزی مهم‌ترین کشورهای تجاری که بین سال‌های 1830 تا 1945 توسط گوستاو فون گولیخ، سرمایه‌دار آلمانی و تاریخ‌نویس غیرحرفه‌ای و نه چندان مشهور منتشر شده بود، به گزیده‌برداری و یادداشت‌نویسی پرداخت. گزیده‌ها و یادداشت‌های مارکس در مگا مجلد IV/6 منتشر شده‌اند که بالغ بر 900 صفحه هستند! این دفترها مدت کوتاهی پس از نگارش ایدئولوژی آلمانی توسط مارکس و انگلس که در آن جهان‌بینی‌شان را از ماتریالیسم تاریخی و شالوده‌ی مادی جامعه و تاریخ تبیین کردند، نوشته شدند. این مجلد نشان‌گر کار و تلاش جدی و توان‌فرسای مارکس برای نائل‌شدن هر چه سریع‌تر به تازه‌ترین سطح تاریخ اقتصادی جهان است.

شیلی: نقطه‌ی پایان مس؟

شیلی: نقطه‌ی پایان مس؟


نوشته‌ی: مایکل روبرتز
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


پائین‌ترین دهک‌های سهم درآمد در شیلی یکی از نازل‌ترین نرخ‌ها در سطح جهانی است. فقط شُمار کمی از کشورها، عمدتاً از آمریکای لاتین، سهم درآمد نازل‌تری در دهک پائین توزیع دارند و این سهم در 20 سال گذشته به‌طور نسبی بدتر شده است. هزینه‌های اجتماعی (به‌عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی) در شیلی بیش‌تر از مکزیک و پرو است. اما خدمات عمومی کاهش یافته و مردم را مجبور به استفاده از فعالیت‌های سودآور خصوصی کرده است. به‌ویژه حقوق بازنشستگی تحت سلطه‌ی شرکت‌های بخش خصوصی است و اغلب مردم شیلی می‌دانند که پس‌اندازشان برای دوران بازنشستگی نمی‌تواند سطح زندگی مناسبی را برای آن‌ها در دوران پیری‌ تأمین کند.
این امر یکی از مسائل مهم در انتخابات بود که منجر به اعتراضات گسترده برعلیه سیاست‌های سرمایه‌دارگرایانه در سال 2019 (قبل از همه‌گیری کووید) شد و نقطه‌ی عطف آن انتخاب بوریچ است. براساس برآوردهای صندوق جهانی پول «نرخ‌های جایگزین» (یعنی نسبت حقوق بازنشستگی به میانگین درآمد کاری) در شیلی نسبت به سایر اقتصادهای کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه‌ی اقتصادی بسیار نازل و این کم‌داشت برای زنان بسیار بیش‌تر از مردان است.

دفترهای مارکس و آغازگاه‌های زیست‌بوم‌شناسی مارکسیستی

آغازگاه‌های زیست‌بوم‌شناسی مارکسیستی


نوشته‌ی: گاس فاگان
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


آیا مارکس بوم‌شناس بود و نظریه‌ی او رویکرد منسجم نظری و عملی پیرامون بوم‌شناسی سده‌ی 21 را ارائه می‌کند؟ انتشار نسخه‌‌برداری‌ها و دست‌نوشته‌های مارکس پیرامون بوم‌شناسی در اواسط سال‌های دهه‌ی 1860 به زبان اصلی (عمدتاً به زبان آلمانی) می‌تواند سهمی در پاسخ به این پرسش ایفاء کند.
بوم‌شناسان ‌گاهی مارکس و مارکسیست‌ها را به‌‌واسطه‌ی مواضعِ غیرانتقادی‌شان درباره‌ی جامعه‌ی صنعتی و آسیب‌های آن به محیط زیست سرزنش کرده‌اند. به‌زعم میشل لووی سوسیالیست فرانسوی ـ برزیلی، مارکسیست‌ها باید با «ایدئولوژی پیشرفت تک‌خطی و پارادایم تمدن صنعتی مدرن گسست قطعی کنند». به‌رغم این‌که هنوز برخی چپ‌های مارکسیست با نظر لووی موافقند، به‌نظر می‌رسد که باور به ارائه‌ی رویکردی منسجم و توانمند برای بوم‌شناسی توسط مارکس طی دهه‌های اخیر بیش از پیش تعمیق پیدا کرده است. جان بلامی فاستر، مدافع برجسته‌ی بوم‌شناسی الهام‌گرفته از مارکسیسم مدعی است که: «امروزه تعداد اندکی از کسانی که در گفتمان پیرامون اکوسوسیالیسم مشارکت دارند، اهمیت سهم بنیادین مارکس را در نقد بوم‌شناسانه‌ی سرمایه‌داری زیر سؤال می‌برند» .

تقسیم ثروت جهانی در سال 2020

تقسیم ثروت جهانی در سال 2020


نوشته‌ی: مایکل روبرتز
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


یک درصد لایه‌ی فوقانی خانوارها در جهان 43 درصد کل ثروت شخصی را در اختیار دارند در حالی‌که 50 درصد لایه تحتانی آن‌ها فقط صاحب یک درصد این ثروت هستند. این یک درصد خانوارها بر مبنای ثروت خالص‌شان (پس از کسر بدهی‌) همه میلیونرند و شمار آن‌ها بالغ بر 52 میلیون خانوار است. 175000 نفر از این یک درصد خانوارها فوق‌‌ثروتمند هستند که ثروت خالص‌شان بیش از 50 میلیون دلار آمریکا است ــ شمار بسیار ناچیزی از انسان‌ها (کم‌تر از 1/0 درصد) صاحب 25 درصد ثروت جهانی هستند.

روزا لوکزامبورگ، گروه اسپارتاکوس

«اجازه ندهیم دستهایمان را ببندند»

رزا لوکزامبورگ، گروه اسپارتاکوس

نوشته‌ی: مارسل بویس و اشتفان بورنوست
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


رزا لوکزامبورگ و رفقایش برای معرفی ایده‌های خود و طرح انتقادات‌شان به رهبری حزب، تصمیم به انتشار یک نشریه گرفتند. علاوه بر این، آن‌ها قصد داشتند که از طریق این نشریه شخصیت‌های مشهور اپوزیسیون را گردهم آورند و تا آنجایی که امکان داشت روی بخش‌های اعظم حزب تأثیر بگذارند و هم‌چنین شبکه‌ی مخالفان جنگ را بر شالوده‌ای ایدئولوژیک استوار کنند. چپ‌های حزب سوسیال دمکرات آلمان اسم این نشریه و گروه خود را «انترناسیونال» گذاشتند. اولین شماره‌ی این نشریه که در آوریل 1915 منتشر شد با موفقیت بسیار زیادی مواجه شد: در همان شب اول 5000 نسخه از 9000 نسخه‌ی چاپ‌شده به‌فروش رسید. بدنه‌ی حزب نیازمند سخنان و ایده‌های صریح برعلیه جنگ بود.
نشریه‌ی «انترناسیونال» آن‌چنان موفق بود که شماره‌ی دوم آن اجازه‌ی انتشار نیافت؛ و دم و دستگاه نظام قیصری بی‌رحمانه سرگرم سانسور بودند. اما چنین اقداماتی مؤثر واقع نشدند و جنبش ضدجنگ درنتیجه‌ی خستگی ناشی از جنگ، دوباره جان گرفت.

سیاست مبارزاتی در زمانه‌ی پاندمی

سیاست مبارزاتی در زمانه‌ی پاندمی


نوشته‌ی: ساندرو مزادرا
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


به‌نظر می‌رسد که بحث و گفتگو بین جنبش‌های اجتماعی و چپ‌ها در این روزها ترجیحاً روی نخستین جنبه، یعنی مکانیسم کنترل در وضعیت فوق‌العاده متمرکز شده است. حتی بدون در نظر گرفتن مواضع فیلسوفان مطرحی که در حال تبدیل‌شدن به ویروس‌شناس و متخصصان اپیدمی هستند، به‌نظر می‌رسد در بسیاری از مداخلات نوعی شک و تردید نسبت به ویروس کوید ـ 19 و خطر واقعی آن وجود دارد. به‌زعم من این موضع کاملاً گمراه‌کننده است. برعکس: بحث و گفتگو بایستی از این واقعیت حرکت کند که همه‌گیری بیماری ویروس کرونا هم تهدیدی برای سلامتی و زندگی میلیون‌ها نفر از مردم (به‌ویژه افراد سالخورده و سایر افراد در معرض خطر) و هم برای پایستگی سیستم درمانی است. در این نکته نباید شک و تردید داشت.