مارکس علیه نگری
ارزش، کار مجرد و پول
نوشتهی: کریستین لاتس
ترجمهی: تارا بهروزیان
آنتونیو نگری بیشک یکی از الهامبخشترین فیلسوفان سیاسی دوران ماست. حتی اگر با برخی از ایدهها و مفاهیم او موافق نباشیم، خلاقیت ظاهراً بیحدوحصر او، خوشبینی شادیبخشاش، و حساسیتاش به بوهایی که در دوران معاصر «به مشام میرسد» بهراستی قابل ستایش است. بنابراین، نقدِ شُماری از مفاهیم منتخب فلسفهی نگری که من در این فصل به آنها پرداختم نباید اظهارنظرهایی خصمانه تلقی شوند. برعکس: اندیشیدن دربارهی نگری نه فقط به من کمک کرده است که به مفاهیم بنیادینی بازگردم که معرف میراث مارکسی هستند، بلکه میزان همچنان مفیدبودن این مفاهیم برای امروز را نیز مشخص میکند. اگرچه بهنظر من فلسفهی سیاسی نگری، بهویژه هستیشناسی قدرت برسازنده، بسیار مولد و بهلحاظ فکری چالشبرانگیز است، بهویژه از آن رو که بدیل چارچوب فکری لیبرال مسلط کنونی دربارهی قانون، دموکراسی و جامعه را در آن مییابیم، با اینحال همانطور که دیدیم من تردید دارم تلاشهای او برای رهاساختن خود از پسزمینهی مارکسی موفقیتآمیز بوده باشد. در مجموع، ما باید همچنان به این ادعای نگری که ما اینک در جامعه«ای» زندگی میکنیم که «دیگر بر تولید ثروت بر اساس استثمار زمان کار استوار نیست» به دیدهی تردید بنگریم.