لنین و کُمینترن
نوشتهی: کارل کُرش
ترجمهی: کمال خسروی
درواقع روش تازهای که رفیق تالهایمر با این دگرسانسازیِ دیالکتیک ماتریالیستیِ مارکسی ـ لنینی ساخته است، دیگر هیچ ربطی به روش دیالکتیک ماتریالیستی ندارد. رفیق تالهایمر در تلاشش برای جمع و جورکردنِ روش ماتریالیستی مارکس و لنین در قالب روش یک علمِ صرفاً تاریخی و معطوف به پراتیک، از مرزهای آنچه میتوان دیالکتیک ماتریالیستی نامید، فراتر رفته و به تاریخیگریای کاملاً غیردیالکتیک، پوزیتیویسم و عملگرایی رسیده است. درحالی که رزا لوکزامبورگ، همانطور که اشاره شد، در دریافتش از پراکسیس انسانی هنوز کاملاً ماتریالیستی نشده است و از این لحاظ هنوز در دیالکتیکی هگلی باقی مانده است، رفیق تالهایمر، برعکس، همراه با باقیماندههای دیالکتیک هگلی، همهنگام همهی آنچه را که دیالکتیکی است از روش علمِ مارکسیستی زدوده است؛ روش ماتریالیستی ـ دیالکتیکیِ مارکس که در اساس درک مشخصِ انقلاب پرولتری بهمثابه فرآیندی تاریخی و کنش تاریخی طبقهی پرولتر است، در دستان تالهایمر به «انعکاسِ» صرفاً منفعل و ایدئولوژیکِ امور واقعِ منفرد و بهلحاظ زمانی و مکانی متفاوت تاریخی بدل میشود.