چیزگونشدگی و شخصیتیابی در جامعه سرمایهداری
چیزگونگی و انتزاع در نظریهی جامعه – بخش سوم (پایانی)
نوشتهی: لاورنس کرادر
ترجمهی: کمال خسروی
رابطهی کالایی رابطهای یگانه و یکپارچه نیست، بهلحاظ شکلش یکپارچه است، اما نه بهلحاظ محتوایش. در وهلهی نخست، بیواسطه و مستقیماً رابطهای اجتماعی نیست، بلکه رابطهای اجتماعی است بین اشیاء، و رابطهای مادی یا شئوار است بین انسانها؛ حاصلجمعِ زمان کار گذشته، مرده و لختهشده است. کالا بهمثابه سرمایه شخصیت نمییابد، یعنی از سوی پرولتاریا درونی، سوبژکتیو و متصرف نمیشود؛ مهمتر از هرچیز، این رابطهای است بین سرمایهدار و سرمایهی پولی. یک رابطهی انسانی، مثلاً رابطهی دوستی، عشق، آموختن، آموزاندن، یا یک فراوردهی انسانی مانند اثری هنری، در شکل و در محتوا با کسانی یگانه است که مثلاً در دوستی، در آن شریکاند یا با آنها که اثری را که با آهنگسازش، با نقاشش و غیره، یگانه است گوش فرا میدهند یا آن را میبینند. در لحظههایی بسیار اندک و نادر انسان بالقوگیِ خویش را به این شیوه درمییابد و لمس میکند. برخلاف رابطهی کالایی، در اینجا نمیتوان شکل را از محتوا جدا کرد. بنابراین کالا در رابطه با تولیدکنندهی بیواسطهاش، با مالک آغازینش، با فروشنده و خریدار و مالک نهاییاش یک کل یکپارچه را نمیسازد، بلکه کلی تکهپارهشده را. کالا یک شئ است و روابط اجتماعی نیز شئوارند. بههمین شیوه، جامعهی تحت سلطهی تولید کالایی و مناسبات کالایی فقط در معنایی صوری یک کلِ یکپارچه میسازد و در اساس یک کلِ تکهپاره است که هر عضوش بهنوبهی خود کلیتی است متناقض و نامتوازن