All posts tagged: پول_و_نماد

درسگفتار گروندریسه - کمال خسروی

ویژگی «پول» در گروندریسه

نکاتی در حاشیه‌ی مطالعه‌ی گروندریسه(2)

نوشته‌ی: کمال خسروی


ارزش این شیوه از استدلال در گروندریسه در این است که می‌توانیم فهمی از سوسیالیسم به‌دست بیاوریم که این فهم، متکی بر سپهر تولید و مهم‌تر از همه، متکی بر مقولات نقد اقتصاد سیاسی است. منظورم این است که در این‌جا، رابطه‌ی بین اقتصاد سیاسی، و جامعه‌ی سرمایه‌داری، و تفاوت آن با جامعه‌ی مابعد سرمایه‌داری از زاویه‌ی مقولات نقد اقتصاد سیاسی بیان می‌شود. ببینیم در این‌جا چه تقابلی داریم؟ از یک‌طرف تقابلِ بین تخصیص عناصر و عوامل تولید، براساس تصمیم آزادانه و آگاهانه، وسهم‌بری افراد جامعه از محصول اجتماعی، بازهم بر اساس تصمیم آگاهانه و آزادانه؛ در مقابل و در تقابل با مکانیزم و سازوکاری که استوار بر ارزش است. یعنی ما در این‌جا تفاوت و تقابل بین دو جامعه را می‌توانیم ببینیم؛ با این تفاوت که، در این‌جا می‌توانیم: اولا) ارزش، معادلِ عام، پول و بت‌وارگیِ کالایی را براساسِ مقولاتِ نقد اقتصاد سیاسی ارزیابی کنیم و راجع‌به آن تصمیم بگیریم. ثانیا) براساس همین روش و نکته‌ی اول، می‌بینیم که مارکس معتقد است که تقسیم معینِ کار در جامعه سرمایه‌داری، ناشی از وجود ارزش مبادله‌ای و وجود پول است و شکلی از تخصیص منابع، که به مکانیزم و سازوکار ارزش واگذار می‌شود. درحالی‌که مارکس در مقابلِ این نوع از تقسیم کار اجتماعی، سازمان‌یابی اجتماعی را قرار می‌دهد. مارکس [در صفحه‌ی 117 در همان پاراگراف] می‌گوید: «بجای تقسیم کار که ضرورتاً از مبادله‌ی ارزش‌های مبادله‌ای پدید می‌آید، کار به‌نحوی سازمان می‌یابد که سهم فرد در مصرف مشترک، مستقیما نتیجه‌ی آن سازمان‌یابی است.» پس، (تکرار می‌کنم): در این‌جا دو نتیجه از رویکرد مارکس می‌گیریم: 1) مقایسه‌ی دو جامعه از زاویه‌ی مقولاتِ نقد اقتصاد سیاسی از یک‌طرف، و 2) رودررو قراردادن سازمان‌یابی آزادانه و آگاهانه‌ی جامعه در برابر تقسیم کاری که مبتنی بر ارزش مبادله‌ای است. نتیجه‌‌ی مهم این است که، راه‌های بازیابیِ عامیت کار، از طریق نفی عامیتِ وساطت‌شده به واسطه‌ی پول، بدست می‌آید. یعنی بازیابی عامیت کار، درواقع از طریق واژگونی مناسباتی به‌دست خواهد آمد که مبتنی بر تولید ارزش است. این نکته‌ای است بسیار مهم، و می‌توان از این امکانات استدلالی در گروندریسه مبتنی بر نقد اقتصاد سیاسی، در کنار یا به موازات منابع استدلالی درباره‌ی سوسیالیسم، استفاده کرد ــ این‌که باید به چه شکل و ترتیبی بین این منابع ارتباط برقرار کرد، موضوع صحبت من نیست ــ این نکته در گروندریسه، منشاء، انگیزه و موضوع الهام‌بخشِ مقاله‌‌ی «کار مجرد و سوسیالیسم» من بود.