نظر مارکس دربارهی کمونیسم
به مناسبت دویست و دومین سالگرد زادروز مارکس
نوشتهی: پل بِرکِت
ترجمهی: دلشاد عبادی
سؤتفاهمی رایج مبنی بر این وجود دارد که مارکس و انگلس، با کنارگذاشتنِ تمامی «نظرورزیها دربارهی … آرمانشهرهای سوسیالیستی»، چندان به تفکر دربارهی نظامی که باید جایگزین سرمایهداری میشد نپرداختند و کلیت مباحثشان در این زمینه در «نقد برنامهی گوتا، یعنی در متنی چند ده صفحهای و نه هیچکجای دیگر» آمده است (آوئرباخ و اسکات،1993: 195). در حقیقت، [موضوعِ] اقتصاد و مناسبات سیاسیِ پساسرمایهداری مضامینی پرتکرار در تمامی آثار عمده و بسیاری از آثار کماهمیتترِ بنیانگذارانِ مارکسیسم محسوب میشوند و بهرغم پراکندهبودن این مباحث، بهسادگی میتوان از همین مباحث پراکنده رویکردی منسجم را گردآوری کرد که بر مجموعهی روشنی از اصول سامانبخش متکی باشد. بنیادینترین خصیصهی کمونیسم در طرح مارکس غلبهی کمونیسم بر جداییِ اجتماعیِ تولیدکنندگان از شرایط ضروری تولید در سرمایهداری است. این وحدت اجتماعیِ تازه شامل [فرایند] کامل کالاییزدایی از نیروی کار و علاوهبرآن، مجموعهی تازهای از حقوق مالکیت اشتراکی میشود. تولید کمونیستی یا «همبسته» [associated] تولیدی مبتنی بر برنامهریزی است و از سوی خودِ تولیدکنندگان و اجتماعات انجام میگیرد، بیآنکه طبقه ــ که مبتنی بر میانجی مزد است ــ کار، بازار و دولت [در این فرایند] دخالتی داشته باشند. مارکس اغلب با اتکا بر وسایل و هدف اصلیِ تولید همبسته: [یعنی] توسعهی انسانی آزاد، این خصایص بنیادین را بهمیان کشیده و شرح میدهد.