ملاحظات حذفشده «پری اندرسون»
در نقد یادداشتهایی از یوسف اباذری و متین غفاریان
نوشتهی: ایمان بهپسند
چرا جامعه همان مسیری را میرود که مد نظر حکمرانان است؟ چرا مسیرش را به سمت دیگری کج نمیکند؟ زور حاکمان مانع اصلی است یا چیرگی فرهنگی آنان؟ زور یا فرهنگ، «قدرت قهری» یا «سیطرهی فرهنگی»، دوگانهای است که هر چند گلدرشت به نظر میآید، اما جواب صریح به آن میتواند سرفصلی مهم در خصوص نگاه به فعالیت سیاسی باشد؛ اهمیت این سوال را پری اندرسون در شرح تاریخی واژهی «هژمونی» نشان میدهد: هژمونی که تبارش به دوران یونان باستان میرسد، همواره به دو شیوهی برتری رهبران اشاره داشته است: «توافق» و «قهر». نظریهپردازان در دورانهای مختلف هرکدام در نشاندادن برتری قدرت یک طبقه، نهاد یا گروه اجتماعی خاصی میان سایرینْ بر نقش یک یا هر دوی این شیوهها (یعنی توافق و قهر) انگشت گذاشتهاند؛ بهطور مثال اسپارت و آتن در میان یونانیان، پروس در میان ژرمنها، آمریکا پس از دوران جنگ سرد در جهان. اندرسون نشان میدهد که چطور توافق و قهرْ دو شیوهی جداییناپذیر رهبری هستند؛ هرچند اقتضائات هر بستری میتواند کفهی ترازو را بهسوی یکی از آنها سنگینتر کند؛ اما اتکا به یکی از آنها بدون توجه به دیگری، برداشتی سطحی و سادهانگارانه در تحلیل ساختار قدرت حاکم است: «هژمونی امری چند ظرفیتی است: بدون رضایت قابل تصور نیست و بدون زور غیرقابل اعمال» (اندرسون: ه مثل هژمونی)