سیاست: دیالکتیکی بیانگریز
سخنرانی: آلن بدیو
ترجمهی: مهدی فیضی
اینجا امکان چیزی را داریم که من یک قانونِ بزرگ مینامم. قانونِ بزرگ چیست؟ یک قانونِ بزرگ قانونِ قانونهاست: قانونِ آنچه بهراستی امکانِ یک قانون است. و ما یک نوع مثالِ ریاضی از این نوع قانون داریم، که فقط قانونِ چیزها یا موضوعها نیست، بل قانونی برای قانونهاست. قانونِ بزرگ شکلِ یک اصلِ محوری (یا موضوعه) را بهخود میگیرد، که نام آن، اصلِ برساختن است و بسیار هم ساده است. این اصلِ محوری این است: همهی مجموعهها برساختنیاند. شما میدانید که این تصمیمی دربارهی وجود است: شما تصمیم میگیرید که فقط مجموعههایی که برساختنی هستند وجود داشته باشند، و شما یک تصمیمِ ساده دربارهی وجود دارید که یک دستور ساده است. همهی مجموعهها برساختنیاند، این قانونِ قانونهاست. و این بهواقع یک امکان است. شما میتوانید تصمیم بگیرید که همهی مجموعهها برساختنی باشند. چرا؟ بهاین دلیل که تمام دستورهای ریاضی که میتوانند در نظریهی عام مجموعهها اثبات شوند، میتوانند در میدان مجموعههای برساختنی نیز اثبات شوند. پس هر آنچه بهطور کلی دربارهی مجموعهها صدق میکند در واقع فقط در مورد مجموعههای برساختنی صادق است. پس میتوانیم ـ و این دربارهی مسئلهی عام قانون جالب است ـ تصمیم بگیریم که همهی مجموعهها برساختنی باشند، یا اگر شما بخواهید تصمیم میگیریم که هر چندینگی یا کثرتی تحت قانون باشد، و چیزی را هم از دست نمیدهیم: هر آنچه بهطور کلی صادق است در قید مجموعههای برساختنی صادق است. اگر چیزی از دست نمیدهیم، اگر میدانِ حقیقت تحتِ سلطهی اصلِ محوری برساختنی است، پس میتوانیم بگوییم: قانون تحدیدِ زیستن و اندیشیدن نیست؛ تحتِ سلطهی قانون، آزادیِ زیستن و اندیشیدن [برای همه] یکی است. و الگوی ریاضی آن این است که ما، آنگاه که تایید میکنیم همهی مجموعهها برساختنی باشند، هیچ چیز را از دست نمیدهیم، یعنی همهی بخشهای مجموعهها برساختنی هستند، یعنی در نهایت همهی بخشها تعریفِ روشن و خالصی دارند. و همانطور که یک طبقهبندی عام از بخشها را داریم، یک طبقهبندی قاعدهمند از بخشها، طبقهبندی جامعه را هم داریم ـ بدون ازدستدادن حقیقتی.