«برای زن»/ من وجود دارم، بنابراین رهبری میکنم
برداشتی از پدیدارشناسی ذهن هگل
نوشتهی: داریوش راد
زنان ایران میل به رسمیت شناخته شدن خود را پیش از هر چیز دیگر با تولید تاثیرات در جهان اطراف خود به دست آوردهاند، اما این به رسمیت شناخته شدن فقط توسط فعالیتهای ارزشمدار یا کاربردی بهدست نیامدهاند. بینظیر بودن مبارزات آنها در یک فضای سیاسیْ زمینههای اجتماعی به رسمیت شناخته شدن آنها را ایجاد کرده است، حتی اگر این فعالیت در آن فضا و زمینه توسط دیگران و حکومت ارزشمند محسوب نشود. دختر خیابان انقلابْ هنر اعتراضی نمایشی یک زن مبارز را با قرار دادن پارچهای سفید بر یک چوب و ایستادن بر سکو در معبر عمومی جهانی کرد، اگرچه مردان نظام استبداد دینی و جامعهی مردسالار ایرانی آن را «زیادهروی» فمینیستی تلقی کرد؛ جالب اینکه این اقدام نهال دیده شدن زن و زنانگی را بنیان نهاد و به رسمیت شناخته شدن خود بهمثابه زن مبارز و اثبات جنسیت زنانه را در تاریخ معاصر ایران و حتی جهان برای زنان بهدست آورد. به رسمیت شناخته شدن زنان یک موضوع واجد ارزشگذاری نیست بلکه هدف جلبتوجه دیگران و همهی آن چیزهایی است که بر جامعه تاثیر میگذارد، در واقع توجه داشتن به فضای فکری و عملی را به صحنهی اجتماعی وارد میکند. میل به رسمیت شناخته شدن اصلی بنیادی از بیان و نمایش است توسط همهی زنان، چرا که زنان از وجود داشتن خود آگاهند و دیگر اینکه میخواهند تائید آن را در جهان اطراف بهدست آورد. آنها میخواهند جهان انعکاسی از آن چیزی باشد که آنها هستند، و تحقق این خواست با همان روشی است که آنها جهان را به دور خود میسازند، و آن صورتهای پنهانشده در خود را به تصویر درمیآورند، و اینچنین درک یا دریافت مفهومی خود از خود را بر دیگران تاثیرگذار میکنند. آنها با تغییر دادن جهانْ خود را بهدرون جهان و خارج از خود منعکس و به اندیشیدن وادار میکنند، و این اندیشه تعیینکنندهی جهت آیندهی دخالت آنها در جهان خواهد بود. آنها هر چقدر جهان بهتری برای آیندگان بسازند، به همان اندازه خود را بهمثابه یک سازندهی پیشرو درک و دریافت مفهومی خواهند کرد و هر چقدر بیشتر جهان را آراسته کنند خود را بهمثابه یک آرایشگر هستی همگانی گفتمان زن، زندگی، آزادی دریافت خواهند کرد.