خرافات مدرن
در بررسی و نقد آرای سعید رهنما
نوشتهی: م. بیگی
ازدیدگاه مارکس سرمایه به هرشکلی که درآید یک فرانمود را توجیه میکند و دقیقاً شناخت از فرانمودها است که خود استدلالی درتبیین این نظام بعنوان مرحلهی خاص در تاریخ بشری میشود و درروند مقالهام منظورم از فرانمودها و اشکال و کارکردهای آنها در فریب انسان به واسطهی پنهانساختن واقعیتها را تشریح خواهم کرد.
نقد من در این نوشته، نقد مقالاتی ازآقای رهنما است که در حرف از سیستم سرمایهداری بعنوان یک سیستم تاریخی و گذرا سخن میراند و مدعی میشود که میباید وسائل و امکانات لازم را فراهم آورد تا بتوان به یاریشان راهِ رفتن به جامعهی سوسیالیستی که آن را «سوسیالیسم دموکراتیک» مینامد، آماده ساخت. لاکن دقیقاً با توسل و دخیل بستن به همان چهار گزینش و قبول دولت سرمایهدارانه بعنوان نهادی ابزارگرایانه که میتواند در جامعهی سوسیالیستی هم مفید عمل واقع شود، عملاً گذار به جامعهی سوسیالیستیاش را به فردائی که نخواهد آمد، فرافکن مینماید.
در نوشتهام کوشش کردهام که به بیشترین ادعاهای اساسی ایشان در تناقض با نظرات مارکس ولی در تطابق کامل با آن چهار گزینش، مستدل نمایم که ایشان بعنوان یک روشنفکر نخبهگرا از روشنفکران ارگانیک طبقهی سرمایهدار به توجیه نظام سرمایهداری در پوشش مبارزه با نئولیبرالیسم میپردازد.