All posts tagged: هوشنگ رادیان

واکاوی طبقاتی بوردیو

واکاوی طبقاتی بوردیو

مبارزه‌ی طبقاتی یا طبقه‌بندی مبارزه‌ها

نوشته‌ی: هوشنگ رادیان


اواخر دهه‌ی شصت و هفتاد میلادی دورانی است که در آن از دل بحران نظریه‌ی مارکسیستی موج جدیدی از نظریه‌های رادیکال شکل می‌گیرند که همگی در گسست از مارکسیسم (خواه به‌کلی و خواه از بخش‌هایی از آن) سرشت‌‌نمایی می‌شوند. از نظریه‌های مارکسیسم ساختارگرا گرفته (که کماکان در نسبت با تفوق ساختارگرایی بر فضای فکری آن دوران، در پی احیاء مارکسیسم بود) تا طیف نظریه‌پردازان موسوم به پساساختارگرا، همگی در نابسندگیِ مارکسیسم موجود در تبیین شرایط معاصر اشتراک‌نظر داشتند. این گسست نظری که پایگاه اصلی آن آکادمی بود، از بزنگاهِ برآمدن دوباره‌ی جنبش‌های اجتماعی عمیقاً بهره برد تا خود را در تبیین تجربه‌ی سیاسی این نسل جدید توانا جلوه دهد و نقطه‌ی پایانی باشد بر تفوق مارکسیسم رسمی در حوزه‌ی اندیشه‌ی سیاسی. پایان تب‌وتاب سیاسی این دوران در اواخر دهه‌ی هفتاد همراه شد با برآمدن نسلی جدید از جامعه‌شناسانی چون بوردیو که در عین آن‌که با تأکید بر ویژگی‌هایی هم‌چون مطالعات تجربی، فاصله‌ای انتقادی از این سنت‌های رادیکال می‌گرفتند، هم‌زمان در احیاء جایگاهِ روشنفکران مستقل در مقام ناظرانِ بی‌طرف و حاملانِ ایده‌های عام نقش مهمی داشتند. نقطه‌ی متناقض و بن‌بست پروژه‌ی بوردیو دقیقاً در همین‌جا نمایان می‌شود. کسی که کارش را با نقد خرد مدرسی آغاز کرده و در پی افشای سازوکارهای میدان علم بوده است، دست‌آخر چاره‌ای نمی‌یابد مگر اینکه به شکلی از «رئال پلیتیک» در ساحت خرد پناه ببرد و خود را مدافع ارزش‌های عام بداند و دعوت به نوعی «پیگیریِ بی‌طرفانه‌ی خیرِ عمومی» کند.

بازتولید طبقات اجتماعی در سطح مناسبات تولید

بازتولید طبقات اجتماعی در سطح مناسبات تولید


نوشته‌ی: گولیه‌مو کارکدی
ترجمه‌ی: هوشنگ رادیان


باید به واکاوی دقیق ارزش‌زدایی از رهگذر صلاحیت‌زدایی بپردازیم، یعنی واکاوی پیوندهایی که به‌کارگیری تغییرات فناورانه در فرایند تولید، کاهشِ کار ماهرانه به میانگین، و از همین‌رو، کاهش ارزش بالاترِ نیروی کار به ارزش میانگین را به‌یکدیگر متصل می‌کند. می‌دانیم که راه افزایش ارزش اضافی نسبیْ به‌کارگیری تغییرات فنی در فرایند تولید است. تغییرات فنی، در وهله‌ی نخست، به‌معنای افزایش بارآوری در بخش‌هایی است که کالاهای مزدی را تولید می‌کنند و از این‌رو، به آن‌چه ارزش‌زداییِ کالاهای مزدی نامیدیم منجر می‌شود. اما تغییرات فنی هم‌چنین به معنای شکل تازه‌ای از تقسیم فنی کار درون فرایند تولید نیز هست و ازهمین‌رو، به معنای تغییری است در ماهیت و ساختار عملیات‌هایی که این فرایند را می‌سازند. برای مثال، برخی از عملیات‌ها چندپاره می‌شوند، برخی دیگر مستلزمِ مهارت‌یابی و دانش کم‌تری می‌شوند و غیره. این امر، دلالت بر صلاحیت‌زداییِ جایگاه‌ها دارد، صلاحیت‌زدایی‌ای که یا می‌تواند صرفاً فنی باشد یا هم فنی و هم اجتماعی.

گذار به سرمایه‌داری: پی‌آمد ناخواسته

گذار به سرمایه‌داری: پی‌آمد ناخواسته


نوشته‌ی: هوشنگ رادیان


در سلسله مقاله‌هایی پیرامون گذار و ماتریالیسم تاریخی، نخست به تبیین و تشریح دستگاه مفهومی برنر می‌پردازیم و سپس با بهره‌گیری از آن، برخی تبیین‌های تاریخیِ رایج در مطالعات تاریخی‌ـ‌جامعه‌شناختی را نقد می‌کنیم. در مرحله‌ی بعد انتقاداتی را که به برنر وارد می‌شود محور بحث قرار می‌دهیم و دست‌آخر شرحی از رویکرد مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی ارائه خواهیم داد، زیرا دستگاه برنر را یکی از بهترین و منسجم‌ترین چارچوب‌های وفادار به رویکرد ماتریالیسم تاریخی تلقی می‌کنیم.‌

برتل اولمن - نقد اقتصاد سیاسی

چرا دیالکتیک؟ چرا اکنون؟


نوشته‌ی: برتل اولمن
ترجمه‌ی: هوشنگ رادیان


تصور مارکس از آن‌چه پس از انقلاب رخ می‌دهد، عمدتاً برآمده از پیش‌بینی شکل‌هایی است که انحلالِ تضادهای عمده‌ی سرمایه‌داری، به دستان طبقه‌ی حاکم جدید، یعنی کارگران، احتمالاً به این شکل‌ها منتهی خواهد شد؛ همان کارگرانی که پیش‌تر به دلیل مشارکتشان در یک انقلاب موفق و هم‌چنین به واسطه‌ی این‌که منافع طبقاتی‌شان راهنمای آن‌ها برای تصمیم‌گیری‌های مهم بوده است، به‌شکلی چشم‌گیر تغییر کرده‌اند. مهم‌ترینِ این منافعْ الغای روند استثمارِ خود به‌عنوان یک طبقه و هم‌گام با آن، تمامی شرایطِ پشتیبان این استثمار است.