نظریههای ارزش اضافی
نگرش غیرتاریخی به روابط بین تولید مادی و فکری
نوشتهی: کارل مارکس
ترجمهی: کمال خسروی
اغلب نویسندگانی که علیه ‹نظریهی› اسمیتی کار مولد و نامولد جنگیدهاند، مصرف را بهمثابه خاری اجتنابناپذیر در پیکر تولید تلقی میکنند و از اینرو از دید آنها کارمزدبگیران، یعنی کسانیکه از راه درآمد زندگی میکنند، همانا کارگران نامولدی که ‹اقدام به› خرید ‹از سوی› آنها ثروتی تولید نمیکند، بلکه خودِ این خریدْ مصرف تازهای از ثروت است، بههمان اندازهی کارگران مولد، حتی برای ثروت مادی مولدند، زیرا آنها میدان مصرف مادی، و از اینطریق میدان تولید، را فراختر میکنند. این ‹رویکرد› عمدتاً توجیهگری و پوزشطلبی از منظر اقتصاد بورژوایی بود، بخشی در دفاع از تنآسایان ثروتمند و «کارگران نامولد»ی که اینان، خدماتشان را مصرف میکنند، بخشی در دفاع از «دولتهای قدرتمند»ی که هزینههای بزرگ دارند، از افزایش بدهیهای دولتی، از صاحبمنصبان کلیسا و دولت، از مقامات عالیجاه و بیکاره، و دیگرانی از این قبیل. زیرا این «کارگران نامولد» ــ که خدماتشان با صرف هزینههای تنآسایان ثروتمند قابل اجراست ــ همه در یک چیز مشترکند، همانا، هرچند «محصول غیرمادی» تولید میکنند، اما «محصول مادی»، یعنی محصول کارگران مولد را مصرف میکنند.