یک آکسیون، یک تحلیل
در تحلیل آکسیون روزِ کارگر 1398
نوشتهی: فرهاد خلیلی – پوران کمالی
آنچه این روزها به واسطهی بحث در باب «آکسیون روز کارگر» به عنوان شالودهی اصلی انتقاد به دعوت کنندگان آکسیون مطرح میشود، تحت عنوان «ضرورت برگشتن به درونِ طبقه به جای مانورهای نمادین سیاسی» نظرها را به خود جلب کرد. سخن از این است که چنین کُنشهایی نمیتواند پیامی صنفی-سیاسی به بدنهی طبقه بدهد و در بدبینانهترین برداشت مصداق «خودارضایی روشنفکرانه» است. از این زاویه مشکل بزرگ جنبش کارگری، اتکای صرف آن بر نخبگانش است که این نخبگان عمدتا برای ارتباط با روشنفکران و دانشجویان در قیاس با ارتباط با بدنهی طبقاتیشان اولویت قائل هستند و لذا دچار بحرانِ نمایندگی و بدل شدن به نامهایی پُرافتخار در فضای مجازی میباشند. آنچه در این یادداشت به آن پرداخته خواهد شد نه دفاع از ضرورت هر شکلی از آکسیون به طور کلی است و نه دفاع از حضور همیشگی خیابانی برای مناسبتهایی نظیر روز جهانی کارگر؛ این تحلیلی است که به میانجی یک امر مشخص میکوشد تا پرتوی بر بحثهای عام شکل گرفته پیرامونش بیافکند.