نظریههای ارزش اضافی
فصل سوم: آدام اسمیت (چهار)
نوشتهی: کارل مارکس
ترجمهی: کمال خسروی
فرض کنیم که همهی آنها که بهطور مستقیم و غیرمستقیم در تولید 12 ذرع پارچه = 36 شلینگ = سه روزانهکار یا 36 ساعت کار دخیلاند، خودشان پارچه را خریده باشند. نخست روشن است که تولیدکنندگان عناصر پارچه، سرمایهی ثابت پارچه، نمیتوانند محصول خود را مصرف کنند، زیرا این محصولات برای تولید، تولید شدهاند و در مصرف مستقیم |285| ‹افراد› وارد نمیشوند. بنابراین آنها باید کارمزدها و سودشان را هزینهی خرید پارچه کنند؛ یعنی محصولی که نهایتاً در مصرف فردی وارد میشود. آنچه را آنها نمیتوانند در قالب پارچه مصرف کنند، باید در قالب محصول دیگری مصرف کنند که در اِزای پارچه مبادله میشود. در نتیجه (بهلحاظ ‹مقدار ارزش›)، همان مقداری از پارچه از سوی دیگران مصرف میشود که دارندگان پارچه از محصولات قابل مصرف دیگر بجای و در اِزای پارچه مصرف میکنند. درست مثل این است که انگار خودِ آنها پارچه را مصرف کردهاند، زیرا آنچه آنها در قالب محصول دیگر مصرف میکنند، تولیدکنندگان محصولات دیگر در قالب پارچه مصرف کردهاند. به این ترتیب کل معضل باید، بدون هرگونه رعایتی برای مبادله، از طریق ملاحظهی این امر که 12 ذرع پارچه چگونه بین همهی تولیدکنندگانی که در تولیدش یا در تولید عناصرش دخیل بودهاند، توزیع شده است، حل و روشن شود.