کالای «نیروی کار»
پالایش گفتمان نقد – یادداشت ششم
نوشتهی: کمال خسروی
عدالتی که قرار است بر میزان مزد حاکم باشد، از بیرون و بهمثابه اصلی اخلاقی وارد نظریه نمیشود، بلکه براساس نظریه قابل استنتاج و استدلال است. این مبارزهی دائمی بدیهی است که در دو سطح صورت میگیرد. یکی سطحی که تا مرزهای قابل تحمل برای سرمایه پیش میرود و دوم سطحی که مرزهای فرآیند ارزشیابی و ارزشافزایی سرمایه را متزلزل و مختل میکند. ماهیت ضدسرمایهدارانهی این مبارزه که منتج از تعریف و نقش ارزش و مقدار ارزش کالای نیروی کار در سازوکاری سرمایهدارانه است، برخلاف ادعاهای بیشرمانه و دائمی ایدئولوژی بورژوایی ناشی از زیادهروی کارگران و زیادهخواهیِ «غیرِواقعبینانه»ی آنها نیست، بلکه از آنجا ناشی است که مرزهای امکان تولید و بازتولید زندگی اجتماعی نه تنها بر مرزهای ارزشیابی و ارزشافزایی سرمایه و فرآیندهای تولید و تحقق ارزش منطبق نیستند، بلکه برعکس با افزایش بارآوری کار و گسترش دانش و ژرفایابی بینش انسانها، بیش از پیش با آن در تضاد قرار میگیرند. برای تولید و بازتولید زندگی اجتماعی، در جامعهای استوار بر گزینش آزاد و آگاهانهی انسانهای عضو آن، نه نیازی به استثمار انسان از انسان وجود دارد و نه ویرانکردن فاجعهبار محیط زیست.