«گیوتین»
نقد و بررسی ماهیت و مکانیزمهای قدرت استبدادی
نوشتهی: داریوش راد
در ایران برتری جنسیتی یک فلسفهی محوری نظام استبداد دینی برای توجیه است، زیرا ساختارهای قدرت با استفاده از بنیادهای ذهنی ایدئولوژی جنسیتگرایی میتوانند در پیروان زنستیز فریبخوردهی حکومت و نیز در جمعیت زنان تحت ستم، هم اجبار اعمال کنند و هم فرمانبرداری ایجاد کنند. و روش آن همانا هم متقاعد کردن پیروان تبعیض جنسیتی برای به اجرا گذاشتن امتیازی است که به آنها داده میشود و هم متقاعد کردن زنان ستمدیده که به آنها میگویند مبارزهی آنها بیهوده است. از طریق ساختار جنسیتگرا، جماعت زنستیز احساس میکنند که این ایدئولوژی یک نسخهی همواره پذیرفتهشدهی تاریخی، و بیمانند و اصلی دینمدارانه است، و همهی تنوعها دربارهی جنس و جنسیت انحراف از تاریخ و فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی است. به این ترتیب، و بسیاری موارد دیگر، زندگی زنان بهتدریج در اثر ضعف روانی فرسوده میشود و هر چقدر اندیشهی زنانهمحور آنها با عادی بودن تبعیض جنسیتی در جامعه متفاوت باشد، نظام استبداد دینی آنها را بیشتر منحرفشده از اصول سنتی جامعه معرفی میکند. پدرسالاری نیز یک جزء اساسی از این ماشین مدرن و نیمهمدرن است، اگرچه توسط ماشینهای سلسلهمراتبی نسل به نسل در بعضی از جوامع اصلاح شده باشد. از طریق این اسطوره، مردان برتر از زنان قرار میگیرند، و مردانگی با ویژگیهای سلطهگر همراه و برای تجسم آنها آراسته شده است. همزمان نقشهای جنسیتی در حالت سکون قرار میگیرند و بیان جنسیتی بهطرز وحشایهای کنترل و سرکوب میشوند و دوگانهای غیرطبیعی ایجاد میکنند که به تثبیت سیستم گستردهی استثمار کمک کند، و به این ترتیب، مرد به خودکاری بیمحتوا تشبیه میشود که باید قربانی دین و میهن شود، با اعمال ایدئولوژیک مردانه بر او، انسانی منفرد باقی بماند و دیگری هرگز با او همراه نشود. از سوی دیگر زن فرمانبرداری است که همیشه دعاگو و فروتن، و فقط تکههای نان روی سفره و کودکان دور آن پاداش اوست. لیکن هنگامی که زنان بهآرامی تا حدودی قدرت را در زندگی خود به دست میآورند، یک جنبش ارتجاعی مذهبی سراسیمه سر برمیآورد و از آنها میخواهد که به دورانی که پدران آنها میزیستند بازگردند. در حاشیهی جامعه هویت فراجنسیتی، واقعیتی که از زمان جوامع باستانی مشاهده شده است، به طور طبیعی به عنوان یک تهدید وجودی تلقی میشود، و این چیزی نیست به جز یک عوامفریبی دینمدارانه برای نظاممند کردن نقشهای جنسیتی در جامعه.