تعلیم و تربیت نقادانه
در پاسداشت روز جهانی معلم
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
در جنبش کارگری ایران، قشر معلمین رادیکال در نقدِ جنبش خود از تواناترین کارگران هستند. چنانکه در بخش سوم سلسله مقالات سازمانیابی معلمان گفته شد، در اواخر دهه ۷۰، در دانشگاههای مرتبط به امر تعلیم و تربیت، معلمینی فارغالتحصیل و وارد مدارس شهرستانها و حاشیه شهرهای بزرگ شدند که تجربهزیسته تشکلگرایی، انتشار نشریه، بحث و جدل، نقد، مقالهنویسی و«اصلاحات» را در جنبش دانشجویی پرتلاطم آن دوره آموخته و آبدیده شده بودند. حاصل تجربهزیسته در فضای پس از ۱۸ تیر ۷۸، معلمان جوانی بودند که با عبور از خاتمی در دهه ۸۰ وارد فضای آموزشی کشور بهخصوص در حاشیه شهرها شدند و با شرکت در تجمعات و تحصنهای معلمان در نیمه اول دهه ۸۰ و نگاه انتقادی بهراهبری آن، تجربه غنی کسب کردند. این معلمین تازهوارد و معدودی از قدیمیترها در درون و بیرون تشکلها، با نگرش انتقادی متمایز و رادیکال یا عدالتخواه نامیده میشدند. با عقبنشینی تشکلها در برابر سرکوب، آنها از اوایل دهه ۹۰ برای سازماندهی غیرمتمرکز معلمان وارد دنیای مجازی شدند و با نقد مقولههای مختلفِ این جنبش و فراخوانهای مستقل، بهتدریج نگرش خود را وارد کانونهای صنفی معلمان و حتی شورای هماهنگکننده آنها نمودند. دنبال کردن نقد آنها در اینترنت مؤید آن است که پراتیک در جنبش معلمان با کارگران آگاهی مواجه است که بهتبعت از صمد بهرنگی و راه او، با چشمان هوشیار سلطه فرهنگی را تبیین و بلافاصله زیر ذرهبین روشنگری میبرند. در این قشر از کارگران بهعلت تولید کالای ذهنی، گسیختگی کردار و اندیشه کمتر از سایر اقشار است. اما اندیشه برای تعقیب کردار هنوز توسن قوی ندارد. رهروانِ صمد در قشر معلم گرچه سویه نقادی وی را عمده و گرایش به سویه مبارزه فردی ماهی سیاه کوچولو را تندروی میدانند. اما نقد اکثریت آنها کمتر انقلابی و هنوز بیشتر سنتی است. نقد آنها، بهمانند صمد بهرنگی بهواسطه روشنگریاش، حاکمان وقت، ثروتمندان، سرمایهداران، اختلاسگران و شکافهای طبقاتی را زیر سؤال میبرد و ماحصلش البته خشم و ستیزهگری است که به تقابل طبقاتی، زندان، اخراج و تبعید منجر میشود. اما هنوز محتوای این روشنگری، توأمان، ستیزهجویی با مناسبات تولید و بازتولید سرمایهدارانه را القاء نمیکند. بلکه عموماً ستیزهجویی نتیجه خشم حاصل از روشنگری است که متوجه حاکمیت وقت و سیاستهای آن منجمله ریاضت اقتصادی میگردد. این نوع نقد را به صورت مدون و مشروح در نگرش اندیشمندان حوزه تعلیم و تربیت نقادانه نیمه دوم قرن بیستم جهان نیز میتوان دید