واکاوی «مزدبگیران»، پالایش «شاغلان»
هستندگی طبقهی کارگر
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
کارگران بهحاشیهرانده مخصوصاً بخش مزدکار آن، گرچه در جنگ و گریز آبدیده شدهاند و بیشک ضرورت سازمانیابی را در شورشها، ضربهخوردنها و عقبنشینیهای این چند سال درک کردهاند، ولی فاقد امکانات، تجربهی تشکلگرایی و صبر ناشی از آن هستند؛ آنها به دلیل بیثباتکاری و تغییر مستمر محل کار از حداقل امکانات تشکلیابی محرومند و برای تامین هزینههای زندگی ناگزیر از پذیرش اضافهکاریهای طولانی یا انجام کارهای دوم و سوم بوده، کمتر فرصت دیدار یکدیگر، هماندیشی و مطالعه دارند. نیرویی که آنان را در شورشها گرد هم آورده و در رابطه با دیگری قرار میدهد، ستم و استثمار یا درد مشترک است. بهحاشیه راندهشدگان جبههی کار، سرکش و سرریز از خشم همانطور که انفجاری عمل میکنند، به سرعت نیز عقب مینشینند و در انتظار نتایج زودهنگام میتوانند مخاطب همهی انواع ایدئولوژی سازگار و مدافع با مناسبات سرمایهدارانهی جامعه قرار بگیرند و بستری مناسب برای ایدئولوژیهای گذشتهگرا شوند. شاهد بودیم که در سال 1357 همین کارگرانِ پراکنده و بینظم که بسیار هم کمتر بوده اما نادیده مانده بودند، با «مستضعف» خطابگرفتن توسط خمینی اعتمادبهنفس یافتند و زیر پرچم «همه با هم» در مساجد سازماندهی و موتور محرک انحراف انقلاب، سپس ارتش ضدانقلاب تازه بهقدرت رسیده شدند. امروز نیز، اگر فعالان کارگری که عمدتاً رسمیکار هستند، صرفاً از پنجرهی موقعیت خود به طبقهی کارگر نگاه کنند و از ارتش جسور و نترس کارگران بهحاشیهرانده غافل شوند، راه را برای فرصتطلبان باز خواهند گذاشت که در دنیای بی در و پیکرِ مجازی بر شانههای این ارتش بنشینند و توان شورشی آنها را برای ضد انقلابِ گذشتهگرا جهت دهند.