فهم و تغییرِ «موقعیتِ بحرانِ جهانی»
«نظریهی چشمانداز تاریخی» و «نظریهی فعالیتِ فرهنگی-تاریخی
نوشتهی: شیوا طبری
نطفهی گفتوگوی انتقادیِ پیشِ رو در سال 2017، هنگامِ مواجه شدن با مقالهی کمال خسروی در باب «بحران تئوری و بحران چشمانداز تاریخی» بسته شد. با خواندنِ این مقاله، درگیریِ دیرینهی من با روانشناسیِ اجتماعی انقلابها و جنبشهای اجتماعی و تلاش برای فهمِ چگونگیِ به بنبست رسیدن و تخریبِ جهانبینیهای انقلابی در قرن بیست و یکم، اکنون نامی یافته بود که بهخوبی آن را بیان میکرد: بحران چشماندازِ تاریخی. خسروی چنین اشاره میکند که بحران چشمانداز تاریخی «بیشتر بیانکنندهی روانشناسیِ اجتماعیِ گروهها و طبقات اجتماعی است» و جزئی از بحران جنبش چپ محسوب میشود. آنچه در پی میآید سهمی است در فهم و حلِ آن جزءِ خاص از بحران جنبش چپ که برای آن نیازمند مقولاتی روانشناختی هستیم.
در گفتمان چپِ ایرانی، هنگامیکه مباحثِ روانشناسی اجتماعی و توده مطرح میشوند، غالباً همگی بدونِ بررسی نظاممندِ موضوع، به صورت سرسری چند نکتهای از فروید، لکان، یا دیگران بازگو میکنند و در نهایت با مفاهیمی روانکاوانه پروندهی روانشناسی اجتماعی را میبندند. به این ترتیب، به طرز تأسفباری، در میان گفتوگوها و مباحثات میان فعالان چپ، جای نظریهای روانشناختی که بر پایهی مقولات متافیزیکی ساخته نشده باشد و در تناقض مفهومی با بنیانهای ماتریالیسم پراتیک قرار نگیرد خالی است.
تلاشِ پیشِ رو، اولین قدم برای معرفیِ نظریهای است که، به گمان من، از این توانایی برخوردار است تا از محدودیتهای روانکاوی در بررسی موضوع روانشناسی اجتماعی فراتر رود و در گفتوگوی انتقادی با سنتِ مارکسیسم ایرانی به غنیتر شدنِ این گفتمان کمک کند.