جالب، اما تأسفبار
نقدی بر مصاحبهی محمد مالجو با سایت «میدان»
نوشتهی: جمال محبوب
آن جریان چپ که سرمایهداری را نظامی جهانی ارزیابی میکند و آن را عامل ایجاد سه شکل بنیادی سلطه یعنی «سلطهی طبقاتی»، «سلطهی جنسیتی» و «سلطهی ناسیونالیستی» میداند، آلترناتیو سیاسی ـ اجتماعیاش برای وضع موجود در هر جامعهای از دو بال «ملی» و «جهانی» تشکیل میشود. اهمیتِ پیوندِ این دو بال برای به پرواز درآمدنِ آلترناتیوِ جریان چپِ نامبرده از اینروست که از یکسو با صرف تمرکز بر بُعد ملی، بار دیگر کلیشهی «ساختن سوسیالیسم در یک کشور» (ایدهی استالین) راه به تجربهی شکستخوردهی سوسیالیسم شورویایی-چینی قرن بیستم نبَرد، و از سوی دیگر با صرف تمرکز بر بُعد جهانی، کلیشههایی چون «فروپاشی خودبهخودی سیستم با عدم کفایت ساختار تولیدِ موجود برای نیروهای مولدهی در حال رُشد» یا «عمل هماهنگ همهی سوسیالیستهای جهان برای از کار انداختن ماشین سرمایه» راه به بیعملی و سرگرم کردن خویش با تئوری انقلابی همچون کارِ مطالعاتی-پژوهشیِ کتابخانهای نبرد.
این نکته اما چیزی بیش از یک مقدمهی کلی دربارهی صورتبندی آلترناتیو چپ رادیکال نیست؛ کار از لحظهای دشوار میشود که برای طرحریزی بدیل وضع موجود بخواهیم بر ظرفیتهای موجود در داخل مرزهای ملی تأکید کنیم، اما همزمان توسعهی نامتوازن سرمایهداری را در جهان نیز در نظر بگیریم و با توجه به ضرورت نامتوازنی در نیل به سوسیالیسم، چالشهای ناشی از وجود فاصلهای زمانی برای به هم پیوستن انقلابها را به حساب آوریم و از اینرو در نهایت به خطر بازگشت شکلهای سلطه در فردای انقلاب توجه کنیم. به این ترتیب است که آلترناتیوی رادیکال و واقعی امکان تولد مییابد.