All posts tagged: سهراب نیکزاد

تمایز میان سوسیالیسم و کمونیسم

تمایز میان سوسیالیسم و کمونیسم

از نظر مارکس

نوشته‌ی: تنر چم و مصطفی کایااوغلو
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد


از نظر مارکس، کمونیسم از پیِ سرمایه‌داری می‌آید. سرنگونی کلیت یا هر بخشی از سرمایه‌داری اهمیت زیادی برای مارکس دارد؛ بااین‌همه، خود این فرجام آن‌چیزی نیست که مارکس به‌واقع به آن علاقه‌مند است، بلکه در نظر او این پایانْ سرآغاز فرایندِ حرکت به‌سمت کمونیسم است. سرنگونی سرمایه‌داری خط شروعی خواهد بود برای گذار تدریجی به کمونیسم. با خواندن آثار مارکس و هم‌چنین سایر نویسندگان مارکسیست می‌توان پی برد که زمانی‌که قدرت سیاسی به‌دست پرولتاریا یا طبقه‌ی کارگر افتاده است، جامعه‌ی پیشین را نمی‌توان صرفاً با یک انقلاب به ‌جامعه‌ای از اساس دیگرگون بدل کرد.

اقدام مستقیم کارگری و کنترل کارخانه

اقدام مستقیم کارگری و کنترل کارخانه

در ایالات‌متحده

نوشته‌ی: امانوئل نس
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد


تاریخ مقاومت مبارزه‌جویانه‌ی کارگران در برابر تاکتیک‌های سرمایه‌داریِ صنعتیْ گواهی است بر مبارزه بی‌امان کارگران آمریکایی از مجرای مجموعه‌ای از اقدامات جمعی برای دفاع از حقوق‌شان. اکثر عصیان‌های کارگری، مُهرِ سودای دستیابی به خودمدیریتی کارگری را با هدف دموکراسی‌خواهیْ بر پیشانی دارند. جری تاکر، کارگر وسازمان‌ده پرآوازه‌ی اتحادیه‌ی کارگران خودروسازی (UAW) قاطعانه اذعان می‌کند که ما باید از موضع دفاعیِ ممانعت از سوءاستفاده‌گری شرکت‌ها به‌سمت راهبرد تهاجمیِ تقویت قدرت کارگری پیش برویم. به‌این منظور «کارگران باید فضای اجتماعی را در سطح محیط‌های کار و نیز اجتماع تصاحب کنند». تاکر به‌این‌ترتیب لازمه‌ی پیش‌بُرد مبارزات کارگران را تلاش ‌و‌ کوششی برای مصادره‌ی اجتماعیِ منابعِ اجتماعی و اقتصادی‌ای می‌داند که تحت مالکیت خصوصی قرار دارند … سرانجام، مخالفت کارگران ناشی از دستمزدها و شرایط شغلی نامطلوب است. بااین‌همه، مقاومت کارگران در برابر مدیریت می‌تواند مدل شرکتی سلطه را نیز به چالش بکشد و در این مسیر، مشارکت همگانی را در دموکراتیزه‌کردن تصمیمات محیط کار، و تولید کالاها و خدمات برای نیازهای جمعی و نه سود شخصی ارتقاء بخشد.

شوراهای کارخانه‌ای و مجامع کارگری

شوراهای کارخانه‌ و مجامع کارگریِ خودگردان


نوشته‌ی: پاتریک کانینگ‌هام
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد


بسیاری از مبارزات اتونومیا اوپرایا و مجامع کارگری خودگردان ــ برای دستمزد و شرایط برابر برای کارگران یقه‌سفید و یقه‌آبی، برای حذف اختلافات مزدی میان کارگرانِ یقه‌آبی، برای «کار کمتر و پول بیشتر»، برای دموکراتیزه‌شدن مناسبات کاری و اتحادیه‌ها؛ و علیه تجدیدساختار، علیه سازش‌کاریِ بوروکراسی اتحادیه‌ها، علیه «کارخانه‌ی پراکنده‌ی» پسافوردیستی، غیررسمی‌سازی و منعطف‌سازی نیروی کار، و بیش‌ازهمه علیه کارِ سرمایه‌دارانه به‌عنوان فعالیتی بیگانه‌شده ــ کمک کرد تا محیطِ کارِ ایتالیا و نهادهای آن تغییر ماهیت بدهند و مشارکتی برجسته در تغییرات رادیکالی که در دهه‌ی 1970 در سرتاسر جامعه‌ی ایتالیا رخ داد، داشته باشند.