تعیّنِ شکلی و دامنهی تجرید
نکاتی در حاشیهی مطالعهی گروندریسه(3)
نوشتهی: کمال خسروی
ما در معرفی مبحث سرمایه هم همان روشی را پیش میگیریم که در مبحث پول داشتیم، یعنی ارائهی فضایی نشانهگذاریشده یا دستگاه مختصاتی که راه نزدیکشدن به این متن را هموار کند. این نشانهگذاری در مبحث سرمایه را نیز با طرح یک سؤال مرکزی و محوری آغاز میکنیم و این سؤال را در تمامی این مبحث دنبال خواهیم کرد.
سؤال مرکزی: منظور مارکس از اینکه میگوید «سرمایه، یک رابطهی اجتماعیست»، چیست؟ او به چه شیوهای این جمله را مستدل میکند؟ مارکس دستکم در سه مورد مشخص این سؤال را طرح کرده و بهطور دقیقی به آن پاسخ داده است: یکبار در کارمزدی و سرمایه، 10 سال قبل از گروندریسه؛ بار دوم در گروندریسه (که در انتهای بحث امروز به طرح این سؤال میرسیم؛ اما پاسخش را باید به انتهای مبحث سرمایه موکول کنیم)؛ و بار سوم در جلد سوم کاپیتال.
اگر در بررسی این سه جواب، وجوه اشتراک و تمایز استدلال مارکس را دنبال کنیم، شاید بتوانیم به این نتیجه برسیم که اگرچه هر سه جواب، روندهای استدلالی متفاوتی دارند، اما درواقع جواب واحدی هستند. جالببودن این نتیجه به این خاطر است که فاصلهی زمانی بین این جوابهای مارکس نه تنها حداقل چیزی حدود 15 سال است، بلکه در متنهایی متفاوت، و ترتیب و توالی موضوعیِ متفاوتی هم طرح شدهاند.