All posts tagged: ساسان صدقی نیا

وضعیت اضطراری و بحران دولت ـ ملت

وضعیت اضطراری و بحران دولت ـ ملت


نوشته‌ی: ساسان صدقی نیا


بحران‌هایی که زمانه ما با آن روبروست به‌قدری توسعه یافته‌اند که متفکری مانند اولریش بِک جامعه‌شناس آلمانی می‌گوید تولید و بازتولید خطر بویژه بعد از تحولات دهه 80 میلادی از سازوکارهای پیشبرد قدرت در جهان بوده است. بک می‌نویسد «در حالی‌که در جامعه صنعتی کلاسیک، منطق تولید ثروت بر منطق تولید خطر چیرگی دارد، در جامعه خطر، این رابطه وارونه می‌شود.» این تعریف ساده و مختصر شاید مدخل مفیدی باشد برای درک یک معمای سهل و ممتنع. در حالی‌که ناکارآمدی قدرت دولتی و بی‌اعتمادی به رهبران سیاسی در ابعاد جهانی افزایش یافته ما هم‌چنان شاهد تحول کیفی معنی‌دار و مترقی نیستیم، جهان اکنده شده است از دوگانه افراطی و میانه‌رو، جنگ و تروریسم در جهان فراگیر شده است. به‌ما می‌گویند این تصویر کلی را بپذیریم که یک‌سو افراطیونی هستند که به قلب ارزش‌های جهان‌شمول مانند امنیت جهانی یا حقوق بشر زده‌اند و سوی دیگر میانه‌روها و هواداران جهان آزاد و ارزش‌های روادارانه که پروژه نجات جهان را از دست آن‌ها پیش می‌برند. جریان افراطی مانند داعش، طالبان و تروریسم دشمنی دانسته می‌شود که هر روز بیش‌تر از قبل، دولتی خود را مسئول مبارزه علیه آن‌ها می‌داند اما هر چقدر تعداد رژیم‌های «ضد ترور» افزایش می‌یابد، به‌همان میزان جهان در ورطه تهدید تروریسم گرفتارتر می‌شود، جنگ پیش‌دستانه چه بنام امنیت ملی چه بنام حقوق بشر یا ارزش‌های جهان‌شمول دیگر، بدل به یک استراتژی جهانی برای گستراندن وضعیتی شده است که در آن جنگ یا تهدید دشمن، تبدیل به خبری روزانه شده است. آنتونیو نگری و مایکل هارت در کتاب معروف «امپراتوری» جنگ با دشمن را چنین توصیف می‌کنند: «امروز دشمن همانند خودِ جنگ بی‌درنگ تکریم می‌شود، دشمن به موضوع سرکوب پلیسی روزانه فروکاسته شده و به‌عنوان یک خصم و یک تهدید مطلق برای نظم اخلاقی، صورت ضروری یافته.»

قانون ارزش در گذار از سرمايه‌داری صنعتی به سرمايه‌داری نوین

قانون ارزش در گذار

از سرمايه‌داری صنعتی به سرمايه‌داری نوین

نوشته‌ی: کارلو ورچه‌‌لونه
ترجمه‌ی: ساسان صدقی نیا


به این معنا به‌دنبال آنتونیو نگری (1979 و 1996) می‌توان گفت قانون ارزش اضافی در نگاه اول و به‌نحوی جدایی‌ناپذیر به‌عنوان قانون استثمار و آنتاگونیسم ظاهر می‌‌شود. این قانون، هم از نظر منطقی و هم از نظر تاریخی، بر قانون ارزش که زمان کار انتزاعی را معیار کار و ارزش کالاها قرار می‌دهد، مقدم است. این آخری تنها یک محصول و یک متغیر وابسته به قانون ارزش اضافی است. منشاء و معنای تاریخی قانون ارزش/زمان کار به‌طور دقیق با پیکربندی روابط سرمايه و کار که با انقلاب صنعتی شکل می‌‌گیرد، مرتبط است. و در این بزنگاه تاریخی عقلانیت اقتصادی سرمایه یعنی قانون ارزش اضافی، در حقیقت کنترل مستقیم را برعهده گرفته و خود را در حوزه تولید و نیازهای آن بیان می‌‌کند و به‌تدریج انگیزه‌‌ی منطقی تولید و مصرف توده کالاها را به‌وجود می‌آورد.

آینده و تولید زیست سیاست

آینده و تولید زیست سیاست


نوشته‌ی: ساسان صدقی نیا


پیش‌شرط مبادله‌ی نیروی کار و سرمایه در سرمایه‌داری صنعتی، جدایی سرمایه متغیر از سرمایه ثابت بوده است یعنی شرط عینیت‌یابی کالاهای مادی توسط نیروی کار به‌عنوان مفصل‌بندی هژمونیک سرمایه‌داری صنعتی، چنین جدایی و وساطتی را ایجاب می‌‌کرده است. طبقه کارگر خود را از خلال فرافکنی در فعالیت مولدش باز می‌‌شناخت بنابراین عینیت یافتگی در کار، امکان و یا ضرورتی دیالکتیکی برای کارگر فراهم می‌‌کرد که خویش و جهان ساخت خویش را بازشناسد و حال که چنین وساطتی به‌طور فزاینده تضعیف می‌‌شود، نیروی کار درون منطق کارآفرینی، خویش فرمایی و اقتصاد آنلاین، جذب می‌‌شود که تمام موجودیت و زمان/ مکانِ خویش را به عنوان موضوعی برای کسب و کار ببیند. روابط و ترکیب بندی جدیدِ و رو به رشد که در زیر پوست سرمایه‌داری معاصر گسترش می‌‌یابد را از خلال شیوه‌های جدید استثمار، سمپتوم‌‌ها، بحران‌ها و اشکال مبارزاتی موجود می‌‌توان تشخیص دارد. سمپتوم‌‌هایی که خصلتِ ویژه و هژمونیکِ خود را در جهت‌گیری‌‌های بخش‌‌های گوناگون کار مادی و صنعت نیز نشان می‌‌دهد.

انبوه خلق و واسازی مفهوم مبارزه طبقاتی

انبوه خلق و واسازی مفهوم مبارزه طبقاتی


نوشته‌ی: ساسان صدقی نیا

امپراتوری واکنشی به مبارزات انبوه خلق است. در وضعیت مرکززدودگی از جنبش‌ها و تکینه‌های سراسری کار زنده که زندگی را تولید و بازتولید می‌کنند، مکان تولید، شهرها هستند که جوامع را بعنوان کارخانه‌های اجتماعی می‌سازند و در پروژه هارت و نگری با عنوان «امپراتوری» در سطح جهانی تجلی می‌یابد. دوران امپریالیسم دوران هژمونی دولت-ملت بعنوان فرمان‌دهنده اصلی انباشت سرمایه در سطح جهانی است دورانی که ایده مرکز-پیرامون در آن برای تحلیل مناسبات بین‌المللی بکار می‌رود، سرمایه بین‌المللی عمل می‌کرد اما بصورتی ناسیونالیستی انباشت می‌کرد. در امپراتوری با زوال نظریه مرکز-پیرامون و دولت-ملت بعنوان کنترل‌کنندگان عمده و نه نهاد روبرو هستیم با این وجود باید توجه داشت آنچه نگری و هارت مطرح می‌کنند یک روند است که در طی زمان نشانه‌های آن بخصوص در جنگهای خاورمیانه و بحرانهای متعدد حاصل از شرایط اضطراری بعنوان مصداقی از جنگ و بحران در عصر امپراتوری کاملا به اثبات رسیده است. اما چرا باید بر خاص‌بودگی دوران «امپراتوری» تاکید کرد؟ «هربار كه از ماهيت قدرت يا ستيز، نبرد، دگرديسی، دولت، حاكميت و الی آخر صحبت می‌شود، مجبوريم به تعينات وضعيت و زمانه‌ای كه اين موضوعات بروز می‌كنند، اولويت بدهيم، وضعيتی كه درست مثل زمان گذار از قرون وسطی به مدرنيته و زمان گذار از مدرنيت به ادبيات پسا استعماری است. بنابراين مشكل سياسی بسيار بغرنج است، در حالی كه حداقل برای يك‌بار هم كه شده، تعين متافيزيكی دشواری كمتری دارد. يعنی از اين پس، از منظر هستی‌شناختی، معنای دگرديسی انسان‌شناختی‌ای را كه براساس زمينه تاريخي قرار گرفته، می‌دانيم».

سرمایه‌داری و دانش

سرمایه‌داری و دانش

مصاحبه‌ی پابلو میگوئز با کارلو ورچه لونه

ترجمه‌ی: ساسان صدقی نیا و فرنوش رضایی


در این‌جا سعی می‌کنیم به‌اصطلاحات تاریخی و نظری ایده‌ی سرمایه‌داریِ شناختی بپردازیم که تبار آن به ‌مارکسیسم‌- اتونومیسمِ ایتالیا یا جنبش اوپراییستی دهه هفتاد برمی‌گردد، بطوری‌که در ارتباط با تئوری تنظیم و مقررات فرانسوی از دهه هشتاد و ایده پسا اوپرائیسم در دهه نود میلادی قرار می‌گیرد. نویسندگان و متفکرانی درباره‌ی مرحله جدیدی از سرمایه‌داری کار می‌کنند که با جریان‌های متعدد و رویکردهای کم و بیش انتقادی، تئوریزه و مشخص شده است، از مارکسیسم گرفته تا اقتصاد مبتنی بر دانش، اقتصاد نوآوری، تئوری رشد اقتصادی و تئوری‌های جامعه پساصنعتی. هرکدام از آن‌ها با تاکید خاصی بر مضامین مختلف و با حرکات گاه متناقض مشخص می‌شوند.
در مورد سرمایه‌داریِ شناختی، مضامین مرکزی آن متشکل از ماهیت و نقش فعلی دانش در ارزش‌افزایی سرمایه، محصولات تکنولوژیک و اثرات اجتماعی گسترش فن‌آوری‌های جدید اطلاعات و ارتباطات و مشتقات آن در حوزه توسعه آموزش و مالکیت معنوی، در ایجاد بحران دولت رفاه و گذار از فوردیسم هستند. نظریه‌پردازی کاملی از سوی اقتصاددانانی مانند «یان مولیور بوتانگ»، «برنارد پائوره»، «کریستین مارازی»، «آنتونلا کورسانی»، «انزو رولانی» و خود «کارلو ورچه لونه» صورت گرفته است.
در مورد ورچه لونه، مضامینی که کار او روی آن‌ها متمرکز است، در اطراف سه محور حرکت میکند، یعنی اصطلاحِ «بحران قانون ارزش»، اهمیت خرد عمومی[3] و سرانجام مکانیسم تبدیل سود به رانت. در این گفت و گو که به‌مناسبت نخستین بازدید وی از آرژانتین به‌دعوت Universidad Nacional de General Sarmiento انجام شده است، به‌برخی از این موضوعات و موارد دیگر میپردازیم که وی در اولین کتاب خود به‌زبان اسپانیایی منعکس کرده است: «سرمایه‌داریِ شناختی: درآمد، دانش و ارزش در دوران پسافوردیسم»، که در آرژانتین منتشر شده است.

طبقه – مالتیتود – طبقه′

´C-M-C: طبقه – مالتیتود – طبقه′


نوشته‌ی: مایکل هارت
ترجمه‌ی: ساسان صدقی نیا


باید اعتراف کنم که امروزه چندگانگی به افق تخیلِ سیاسی ما تبدیل شده است و فعالان و جنبش‌های اجتماعی این واقعیت را به‌وجود آورده‌اند. اغلب به‌ویژه از طریق رسانه‌ها، عدم‌وجود رهبری، به‌عنوان ویژگی متمایز این جنبش‌های قدرتمند معرفی شده است که از سال 2011 آغاز شد و دامنه آن به شورش‌ها علیه رژیم‌های اقتدارگرا در تونس و مصر تا جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد»‌ در آمریکا و عبور از جنبش‌های ضدریاضت اقتصادی در یونان و اسپانیا، جنبش اشغال وال استریت و اعتراضات پارک‌گزی ترکیه نیز می‌رسد. جنبش جلیقه زردها در بسیاری از رویکردها، کاملاً با این مجموعه تناسب دارد.

امتناع از کار و آتونومیسم

امتناع از کار و آتونومیسم


نوشته‌ی: ساسان صدقی‌نیا


در سرمایه‌داریِ معاصر نقطه تولید و بازتولید رفته رفته تمایز خود را از دست می‌دهند. اکنون زمان فراغت نیز با رخنه‌یِ کارِ منعطف نئولیبرالی، ابزار سودآوریِ سرمایه محسوب
می‌شود. امتناع از کار یعنی رهاسازی زمانِ زیستن و آری‌گویی به‌زندگی، که توسط فضیلت‌هایی مانند امید، مهارت، تلاش، پول، مفیدبودن، مرارت، موفقیت و فداکاری و… به تسخیرِ کار درآمده است. امتناع از کار، قلمروزداییِ میل است که در حصار سرمایه اسیر شده‌است، تاکیدی نامشروط بر اراده به‌خاطر خودِ اراده و نه به‌خاطرِ ابژه، یکی‌شدنِ ابزار بیان و هدف را می‌طلبد که هنر «پرفورماتیو» نامیده می‌شود. به‌تعویق‌نینداختن تفاوت با خویشتن و مبارزه با وساطت‌گرایی، رهبرطلبی، نمایندگی و میانجی‌گرایی که اکنون به نهادهای بی‌خاصیت و کهنه در سرمایه‌داری تبدیل شده‌اند، نشان می‌دهد که منطقِ جدال نیروی کار با سرمایه براساس اراده‌های بی‌واسطه‌ی نیروی کنشی برای غلبه بر کارعمل می‌کند.

جنبش 77

جنبش 77


نوشته‌ی: ویسکونته گریزی
ترجمه‌ی: ساسان صدقی نیا


رادیکالیسم جنبش با اشکال جدید مبارزاتی بیان می‌شود: خودکفایی، سلب مالکیت پرولتری، اشغال خانه‌ها، گشت‌زنیِ پرولتاریا درقلمرو اشغالیِ خودش علیه کار سیاه واعلام‌نشده (غیرقانونی)، علیه کار در روزهای شنبه و آژانس‌های استخدامیِ موقت، علیه غیرقانونی دانستنِ جرائمی که توسط پرولتاریای جوان درمحدوده قلمرو خودگردانِ خود، انجام می‌گرفت.