بیگانهسازی و دیکتاتوری پرولتاریا
نوشتهی: فیلیپ جی. کین
ترجمهی: سهراب نیکزاد
اینکه چگونه میتوان نوعی دیکتاتوری پرولتاریا داشت که دولتی بر فراز جامعه و مسلط بر آن نباشد، موضوعی است که در نوشتههای خود مارکس هم چندان روشن نیست. بههرحال دیکتاتوری بهمعنای سلطهی دولتی و بیگانهسازی است. لنین در دولت و انقلاب، هنگام تفسیر دیدگاههای سیاسی مارکس، راهحلی پذیرفتنی را برای این مسئله ارائه میکند. لنین استدلال میکند که چنانچه پرولتاریا اکثریت جمعیت را تشکیل بدهد، دیگر شاهد دولت به معنای تماموکمال آن، از دیدگاه مارکسی، نخواهیم بود. دیگر خبری از دولت بهعنوان نیرویی سازمانیافته (با در اختیار داشتن انحصار ابزار خشونت) برای سرکوب اکثریت توسط یک اقلیت نیست. اگر اکثریت از آنِ کارگران باشد، نیرو و سرکوب چندانی لازم نیست. حکومتْ دموکراتیک خواهد بود و مضحمل شدنِ دولت در این زمان آغاز شده است. این خصلت دموکراتیک را نهادهایی همچون نهادهای کمون پاریس تضمین خواهند کرد. مارکس در جنگ داخلی در فرانسه، این نهادها را تشریح میکند. نمایندگان حکومت صرفاً برای دورههای بسیار کوتاه برگزیده میشوند و با نیابتی بیواسطه مقید به رأیدهندگان خود هستند. ارتش دائمی (انحصار ابزار خشونت) که ضمیمهی دولت است جای خود را به نوعی میلیشای شهروندان میدهد که قادر به دفاع از شهروندان است و بهعلاوه مانع از آن میشود که حکومتی بر فراز جامعه باشد و بر آن مسلط شود.