سوسیالیسم دموکراتیک چیست؟
دموکراسی سوسیالیستی چیست؟
نوشتهی: پیتر هیودیس
ترجمهی: تارا بهروزیان
پذیرش مفهوم «دموکراسی حقیقی» از سوی مارکس او را به چپگراترین دموکراتهای زمان خودش نزدیک میسازد، چراکه او بر ضرورت همراهبودن نقد سیاسی دولت با نقد اقتصادی جامعهی مدنی انگشت میگذارد. اما در این مقطع مارکس هنوز بهطور کامل بهحوزهی نقد اقتصادی وارد نشده است. همچنین او هنوز آن عنصر سوبژکتیو ــ یعنی پرولتاریا ــ که قادر به دگرگونساختن جامعهی مدنی از درون و در نتیجه حل تضاد میان دارندگان مالکیت و فاقدان آن باشد، را شناسایی نکرده است. این امر ماهها بعد با گسست او از جامعهی بورژوایی، پس از اتمام نقد فلسفهی سیاسی هگل در «مقدمهای بر نقد فلسفهی حق هگل» (درست در پایان 1843) و عزیمت به پاریس اتفاق اقتاد، که در آنجا با کارگران انقلابی کمونیست ارتباط برقرار کرد (اوایل 1844). با اینحال مسیر حرکت او دیگر آشکار است. او در نقد هگل در 1843 به ایدهی «اصلاح صلحآمیز و تدریجی ساختار موجود از طریق قوه مقننه» حمله میکند زیرا «همواره برای یک ساختار جدید، به یک انقلاب واقعی نیاز بوده است.» اما «انقلاب واقعی» به چه معناست؟ و این «انقلاب واقعی» به چالشهایی که امروز با آن روبهرو هستیم چه ارتباطی دارد؟