برآمد سرمایه پولی – مالی و نئولیبرالیسم
فنآوری، تیلور، کینز، فریدمن و مبارزه طبقاتی – بخش دوم
نوشتهی: بهروز فراهانی
دهه شصت میلادی و سه سال اول دهه هفتاد (پیش از بروز بحران ساختاری 1974)، سالهای اعتراضات و اعتصابات کارگری هست. در شرایطی که بورژوازی بزرگ آرام آرام قدرت خود را بازسازی کرده و بتدریج در صدد پسگرفتن امتیازات پس از جنگ بوده و شروع به افزایش فشار روی مکانیسمهای دولت رفاه کرده بود، کارگران و حقوقبگیران در همه کشورهای بزرگ سرمایهداری از دستاوردهای خود دفاع میکردند. برای نمونه در فرانسه وضعیت طوری بود که ژرژ پومپیدو، نخست وزیر وقت فرانسه در سال 1967، با اشاره بهقدرت جنبش کارگری و یادآوری جنبش بیکاران دهه سی گفت: «اگر تعداد بیکاران از نیم میلیون نفر عبور کند، ما با یک انقلاب روبرو خواهیم بود.» نه فقط جنبش بزرگ مه 68 که ارکان نظام بورژوایی در فرانسه و ایتالیا را تکان داد (23)، بلکه در سالهای بعد و بهویژه در سال 1971 تعداد اعتصابیون حتی قابل مقایسه با سالهای جنبشهای بزرگ 1948 و 1949 شده بود. (نمودار 2) در انگلستان نیز پیروزیهایی چون اعتصاب 28هزار نفری معدنچیان انگلستان در سال 1972 علیه دولت ادوارد هیث (که در واقع آخرین پیروزی بزرگ معدنچیان تا زمان روی کار آمدن مارگرت تاچر بود) نصیب کارگران شده بود. در مقابل، حملات و تبلیغات اقتصاددانان نئولیبرال علیه خواستههای مطالباتی کارگران در همه زمینهها و بویژه جبران تقریبا خودکار تاثیر تورم بر حقوق کارگران و مبارزات اتحادیههای کارگری دائمی و بیامان بود. آنها بخش سازمانیافته جنبش کارگری را مسئول تمام کاستیهای سیستم و بویژه افزایش قیمتها و تورم رو بهرشد عمومی، معرفی میکردند. البته در مورد حمله به اتحادیهها و احزاب کارگری، این تمام اقتصاددانان بورژوا و نه فقط طرفداران نئولیبرالیسم، بودند که ارکستر حمله را تشکیل میدادند.