دولتِ کرونا
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر
ترجمهی: دهقان زهما
تهدید واقعی از سوی ویروس کرونا، که بهتکنولوژی قدرتِ دولتی قابل تقلیل نیست، پس از بحثها و مناقشات پایانِ ماه فوریه، در سراسر اروپا تجلی یافت. ویروس جدید یک تهدید جدی است. این تهدید فقط ناشی از نیازی اقتدارگرایانه به امنیت نیست، بلکه ضرورتی بهداشتی و اجتماعی است. سوال این نیست که آیا باید اساساً اقداماتی صورت گیرند یا نه، بلکه این است که کدام طبقه آنها را کنترل میکند و کدام طبقه تاوانِ این بحران را میپردازد. کسیکه تز یازدهم بنیامین «دربارهی مفهوم تاریخ» را میخواند، با جدلی علیه سوسیال دموکراسی دربارهی مقولهی کار آشنا خواهد شد:
«برنامهی گوتا (سوسیال دموکراسی 1875، اشارهی نویسنده) (…) کار را بهمثابه سرچشمهی کل ثروت و کل فرهنگ تعریف میکند. مارکس با تشخیصِ خطا و شرِ نهفته [در این تعریف] و در مخالفت با آن گفت: انسانی که جز نیروی کار خود مایملک دیگری ندارد، «بایستی بردهی کسانی باشد که خود را به مالکان (…) بدل کردهاند.» (…) این برداشتِ مارکسیسمِ عامیانه از کار و ماهیت آن، بهسادگی از کنار این پرسش میگذرد که محصولات کار چگونه میتوانند بهحال کارگران مفید باشند، درحالی که هنوز در اختیار آنان نیستند.»