All posts tagged: دمکراسی

تاریخ در «عصر نهایت‌ها»

تاریخ در «عصر نهایت‌ها»


مایکل هاناگان/ لیز گراند/ ناصر مهاجر/ بهروز معظمی
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی


«عصر نهایت‌ها»: گفت‌وگو با اریک هابسبام (۱۹۹۵) گفت‌وگویی است که بیست و چهار سال پیش بین اریک هابسبام، مورخ شهیر انگلیسی، و دانشجویانش در مدرسه‌ی جدید برای تحقیق اجتماعی انجام شد و اینک در دو بخش به زبان فارسی منتشر می‌شود. بخش اول این متن ــ «مقدمه بر گفت‌وگویی با اریک هابسبام در سال ۱۹۹۵» ــ نوعی شرح حال اجمالی زندگی و نظرات هابسبام از زبان دو تن از شرکت‌کنندگان در این گفت‌وگو است… بعد از این مقدمه، خودِ گفت‌وگوی اصلی آغاز می‌شود. پرسش‌های جذاب و مناسبی که بیانگر چکیده‌ی وضعیت معاصر ماست، مانند زوال تدریجی اندیشه‌های روشنگری، جهان پس از فروپاشی اردوگاه شوروی، فراز و فرود انقلاب‌ها، ابعاد گوناگون توسعه در کشورهای گوناگون و رابطه‌ی دمکراسی، آزادی و انقلاب مطرح می‌شوند و هابسبام صمیمانه و با همدلی به شرح نظرات خودش درباره مسائل یاد شده می‌‍‌پردازد.

به سوی نظریه‌ی دموکراتیک جبهه‌ی رهایی‌بخش

بیژن جزنی: به‌سوی نظریه‌ی دموکراتیک جبهه‌ی رهایی‌بخش


نوشته‌ی: پیمان وهاب‌زاده
ترجمه‌ی: آیدین خلیلی


به‌منظور ارائه‌ی گزارشی جامع از نظریه‌ی جنبش رهایی‌بخش ملی جزنی، تحلیل گفتمانی نظریه‌ی او را به کار خواهم گرفت و مفاهیم و گزاره‌های محوری را مشخص خواهم کرد. عامدانه از توجیهات ایدئولوژیک چشم‌پوشی می‌کنم تا سهم واقعی نظریه‌ی او را آشکار سازم. ترسیم و ردیابی مفاهیم او، قادرمان می‌سازد تا پرسش‌ها و دغدغه‌هایش را مشخص کنیم و با این کار محورهای اصلی نظریه‌ی وی را بیابیم. سپس با ارجاع متقابل موضوعی، موضوعاتی که به موقعیت ما در دوران پساکمونیستی مربوطند ــ یعنی موضوعاتی که مسکوت مانده، به‌غلط‌ بازنمایی شده‌اند، و یا موضوعاتی که گفتمان‌های رایج انقلابی آن زمان، که جزنی صراحتاً بدان‌ها باور داشت، آنها را زشت می‌نمایاند ــ را احیا و بازتعریف می‌کنم.

توجیه ناپذیر: دموکراسی، ضد انقلاب و لفاظی علیه امپریالیسم

توجیه ناپذیر: دموکراسی، ضد انقلاب و لفاظی علیه امپریالیسم

نقد کتاب روهینی هنسمن

نوشته‌ی: فریدا آفاری


مخالفت اصولی هنسمن با شِبه ضد امپریالیسم به این معنی نیست که او نقش ایالات متحده و امپریالیسم غربی را لاپوشانی می‌کند. تعهد او به حقیقت‌گویی را می‌توان در بحثش در مورد جنگ خلیج سال 1991 و حمله نظامی آمریکا و انگلستان به عراق در سال 2003 مشاهده کرد. در هر دو مورد، او جزئیات بسیاری را در مورد نقش ویرانگر ایالات متحده و امپریالیسم غربی ارائه می‌دهد و تاکید می‌کند که تحریم‌ها و حملات نظامی آن‌ها از طریق مستقیم و غیرمستقیم موجب مرگ میلیون‌ها غیرنظامی عراقی شد.

ایده‌هایی درباره‌ی دولت مدرن ایرانی

ایده‌هایی درباره‌ی دولت مدرن ایرانی و آینده‌ی آن


نوشته‌ی: علیرضا خیراللهی


تنش طبقاتی در جمهوری اسلامی، به‌عنوان دولتی برآمده از انقلابی با شعارهای مشخصاً عدالت‌خواهانه، از همان سال‌های نخستینِ پاگرفتن این دولت، محسوس بود. این دولت هم متعهد به پاسداری از حقوق مالکیت و انباشت سرمایه، و هم متعهد به گسترش رفاه و عدالت اجتماعی بود؛ هرچند جنس تعهد در اولی مؤمنانه، و در دومی بیشتر شعاری و متظاهرانه بوده‌است.

رابطهٔ طبقهٔ کارگر و دموکراسی در کشورهای توسعه نیاب

رابطه‌ی طبقه‌ی کارگر و دموکراسی در کشورهای توسعه نیاب


نوشته‌ی: علی فرزانه


هموارگیِ دخالتِ سیاسیِ در روندِ پیشرفتِ تحولاتِ اجتماعی با خاصیتِ تسریع در رشدِ کیفیِ این تحولات، از هر نقطه‌ی مفروضی، تمِ اصلیِ تدوینِ تاکتیکْ کمونیستی است، و گرایشِ اصلیِ رشد و تکوینِ این تحولات یا استراتژیِ کمونیستی، که همپای این روندهای تاکتیکی همواره تدقیق و تقویت می‌شود، قانونمندی‌های ماتریالیسمِ تاریخی و سوسیالیسمِ علمی است.

حجاب اجباری و زنان طبقه کارگر

نوشته‌ی: جلیل شُکری

هویت شیعی می‌‏بایست در سطح جامعه عینیت ویژه‌‏ای می‏‌یافت: از مناسبات حقوقی تا مناسبات فرهنگی، و از زندگی خصوصی افراد تا سپهر عمومی جامعه. جامعه باید یک جامعه اسلامی به‌نظر می‏‌رسید. مهمترین جلوه‏‌ی اسلامی‌بودن یک مملکت در بدو ورود برای هر ناظری در ظاهر افراد است؛ و از این منظر چه کسی شاخص‏‌تر از زنان؟ از منطق منتزع‌شده‏‌ی سرمایه قطعا خانه‏‌نشین کردن زنان و هژمونیک‌ شدن نقش مادری ـ همسری برای ایشان می‏‌تواند به‌عنوان یک ضرر بابت «صرف‏نظر کردن از نیروی کار ارزان» خوانش شود، اما از بعد اقتصاد سیاسی جمعیت می‏‌توان جور دیگری دید: