کائوتسکی: مغاکِ آنسوی پارلمان
نوشتهی: درن روسو
ترجمهی: بهرام صفایی
نوشتههای اولیهی کائوتسکی خطوط گسل میان نظریه و فعالیت حزبیاش را نشان میدهد. نوشتههایش پیش از مسیر قدرت (1909) نشان میدهند که شعارها و نظریهی رادیکال ضرورتاً مانع چرخش به راستی اساسی تحت فشارهای مادی از جانب بوروکراسیهای روبهگسترش اتحادیههای کارگری و خود حزب نمیشود. با رشد سوسیالدموکراسی، کائوتسکی با آن کنار آمد و «به تلاشهای برای اعطای سرشتی قاطعتر به تاکتیکهای حزبی روی خوش نشان نداد».[4] وقتی ارائهی پاسخهای صریح به مسائل نظری ــ مثلاً ماهیت دولت ــ ضروری شد، او بیش از پیش تمرکزش را از دست داد. آثارش نمونهای است از اینکه چگونه نظریهی مارکسیستی میتواند نقشش را در مقام تجلی مبارزهی کارگران برای رهایی از کف بدهد.
مقالهی حاضر صورتبندیهای کائوتسکی پیرامون قدرت سیاسی از زمان واکنشهایش به قانون ضدسوسیالیستی بیسمارک تا انتشار مسیر قدرت را پی میگیرد. هر صورتبندی زادهی تاریخ است و تنها میتوان در بافتار تاریخی درکش کرد. دغدغهی اصلی کائوتسکی ماهیت انقلاب علیه دولت امپراتوری آلمان بود. او با منطق تاریخی تکراستایی با این ساختارها روبرو شد. این را باید در حکم پسزمینهی حرکتش به سمت میانه و سپس به اردوگاه رفرمیست سوسیالدموکراسیِ پیش از جنگ در نظر گرفت.