هانا آرنت و تفکر سیاسی در قرن بیستم
نوشتهی: فرانک دِپه
ترجمهی: داریوش آرام
هانا آرنت با تحلیلهایش نگاه خود را به حوزههایی معطوف کرد که برای بخشی از چپ تابو شده بود ــ خصوصیت رژیمهای توتالیتر، یهودستیزی، نژادپرستی، پناهندگان و غیره ــ اگرچه آنها باید تصدیق میکردند که آن عناصری از سلطهی توتالیتر، که هانا آرنت در رژیم استالینی توصیف کرده بود، در نهایت در شکست تجربهی سوسیالیستی- دولتی سهم داشتند. از این گذشته هانا آرنت خود را درگیر موضوعاتی کرده بود که در کل اندیشهی مارکسیستی ــ با گرایش خود به اکونومیسم و تقلیلگرایی طبقاتی ــ به محاق رفته و به مدت طولانی از دستور کار خارج شده بودند. پیش از همه چالش با یهودستیزی و قتل عام یهودیان اروپا و اهمیت آن. سرانجام چپها هم باید مراقب این باشند که خواست آرنت برای آزادی که به همدلی با انقلاب، با رزا لوکزامبورگ و ایدهی شورایی پیوند خورده است، به فراموشی سپرده نشود. اگر ما بتوانیم به آیندهای برای سوسیالیسم فقط تحت شرایطی فکر کنیم که حق آزادی فردی و جمعی محدود نشوند بلکه گسترش پیدا کنند، آنگاه کار هانا آرنت به آن میراثی تعلق دارد که بر بنیان آن نظم نوینی میباید بنا شود.