روش: از گروندریسه تا سرمایه
نوشتهی: خوان اینیگو کاررا
ترجمهی: حسن مرتضوی
مارکس در آغاز گروندریسه فرض کرد که نقطهی عزیمت «افراد تولیدکننده در جامعه» هستند، در حالی که در گروندریسه و سرمایه، این نقطهی عزیمت به «کالا» بدل شد. این گزاره را در نظر میگیریم: «افرادی که در جامعه تولید میکنند.» نخستین گام که این افراد لازم است برای انجام تولید اجتماعیشان انجام دهند عبارتست از سازماندادن آن: یعنی به هریک از آنها باید کار مشخص مفیدی سپرده شود تا برای دیگران انجام دهد. شیوهای که در آن این افراد چنین سازمانی را آشکار میکنند فقط اعمال مناسبات اجتماعی عمومیشان در مقطعی است که در آن چرخهی فرایند زندگی جامعه به جریان میافتد. بدینسان، نقطهی عزیمت در مطالعهی «افراد تولیدکننده در جامعه» همانا مطالعه و بررسی بسیطترین شکل خاص ارائهشده توسط مناسبات اجتماعی عمومیشان در هر دورهی تاریخی است. این شکل خاص در شیوهی تولید سرمایهداری چیست؟ مناسبات اجتماعی مستقیم میان افراد نیست. برعکس، مناسباتی است غیرمستقیم که آنها از طریق مبادلهی محصولات کار اجتماعی خصوصی و مستقلشان بهعنوان مادیتیافتگیهای کمیتهای همارز کار انتزاعی انجام میدهند. بهطور خلاصه، آن مناسبات اجتماعی همانا کالاست. پیرامون نقد اقتصاد سیاسی و سرمایه هر دو از نقطهی عزیمت دقیقاً یکسانی آغاز میکنند که مارکس تا آن زمان به عنوان امر ضروری مطرح کرده بود. اما پیشرفت او در بازتولید امر مشخص از طریق اندیشه به او اجازه میدهد تا تشخیص دهد که این چیز، کالا، بسیطترین شکل مشخصی است که حامل توانایی برای سازماندهی کار اجتماعی ــ و از اینرو مصرف اجتماعی ــ در جامعهای است که افراد رها از وابستگی شخصی هستند. کنترل آگاهانهی کامل بر کار فردی شخص که متناظر با تحقق خصوصی و مستقل آن است، همهنگام فقدان کامل کامل کنترل آگاهانه بر سرشت اجتماعیشان را ایجاب میکند. از اینروست تبعیت فرد انسان به قدرتهای اجتماعی شیئیتیافته در محصول کارش.