پیش بهسوی پَسرفت
نوشتهی: نوربرت ترنکله
ترجمهی: کمال خسروی
خیالبافیها پیرامون برقراری دوبارهی دوران ظاهراً طلاییِ سرمایهداری با مرکزیتِ دولت ملی یکی از موتورهای ایدئولوژیک تحولی است که نشانگر ورود به فرایند بحرانی بهلحاظ کیفیْ تازه است. ملیسازی دوباره، سرمایهداریِ تنظیمگرِ سیاستهای رفاهی و اقتصادی را، همراه با رفاه نسبی بازنمیگرداند؛ بلکه بیشتر به استقرار ادارهی بحران بهشیوهای اقتدارگرایانه و ناسیونالیستی راه میبرد که دقیقاً از آنرو که نمیتواند به وعدههای اقتصادی و رفاهی خود وفا کند، بههمان میزان بهشیوهای شدیدتر و خشونتبارتر به دشمنتراشی در داخل و خارج روی میآورد. سیاست قدرتمداران روسی، مجاری و لهستانی و نیز ترامپ، زمانیکه در مصدر قدرت بود، خبر از سمت و سویی میدهند که قطار سیاست بهسویش در حرکت است. اگر چپ معتقد باشد که میتواند با شکلبندیهای راست از اینطریق مقابله کند که صحنهگردان مبحث حاکمیت ملی بهشیوهی راستها شود، این کار نه فقط ارتجاعی، بلکه محکوم به شکست نیز هست. زیرا پوپولیسم راست بهنحوی بسیار بیبندوبارتر و کامیابتر بر طبل هویت ناسیونالیستی، جداییطلبی نژادپرستانه و بیگانهستیزی میکوبد. کامیابیاش دقیقاً بر همین پایه استوار است. در اساس رأیدهندگان به راستها میدانند که وعدههای سیاسی و اقتصادی و رفاهی آنها، که شباهت بسیاری با وعدههای پوپولیسم چپ دارند، هرگز قابل تحقق نیستند. به همین مقیاسْ بیش از پیش به ریسمانهای هویت جمعی «خلق» و ساختن «دشمنهایی» میآویزند که ظاهراً زندگی و رفاه آنها را تهدید میکنند. چپی که حتی بعضاً با این روند همراهی کند، هرگونه ادعای رهاییطلبی را از دست نهاده است.