All posts tagged: جنبش کارگری

در دفاع از استقلال چپ انقلابی

در دفاع از استقلال چپ انقلابی

نکاتی درباره‌ی ضرورت مرزبندی با دشمن

نوشته‌ی: علی مسیو


پیدایش جریان عدالت‌خواهی و چپ محور مقاومت تجلی‌های مجزای دو سویه‌ی عدالت‌خواهی و استکبارستیزی در گفتمان برساخته‌ي شبه‌چپ دولتی بودند. اولی وظیفه داشت/دارد مخالفت جامعه با پیامدهای اقتصادی و اجتماعی نولیبرالیسم (به‌طور عام: تشدید شکاف‌ طبقاتی) را در خود ادغام کند و مانع از آن گردد که اعتراضات معیشتیِ فزاینده‌ی کارگران و تهیدستان، سمت‌وسویی رادیکال بگیرد و به ایجاد جنبش کارگری منسجم و مستقل بیانجامد. دومی وظیفه داشت/دارد رویکرد خارجی تهاجمی جمهوری اسلامی (در منطقه) و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای را مترقی جلوه دهد و امکان پیوندیابی اعتراضات توده‌ها و پیامدهای عام سرکوب با گفتمان چپ انقلابی را مسدود سازد. در حیطه‌ي استراتژی دفاعی دولت، هر دو رویکرد این وظیفه و کارکرد را دنبال می‌کنند که مسیر پیوستن اقشار ناراضی – خصوصا در بین لایه‌های جوان‌تر جامعه – به گفتمان چپ انقلابی را مسدود سازند، اما نه به‌شیوه‌ي زمختِ سابقِ ممنوع‌سازی گفتار چپ، بلکه ازطریق ارائه‌ي بدیل بی‌خطر و حتی «مفید»ی از آن.

با طبقه یا بدون طبقه

با طبقه یا بدون طبقه

واگشایی تفسیر ژانوسی مارکس از تعاونی‌های کارگری

نوشته‌ی: مینسون جی
ترجمه‌ی: تارا بهروزیان


این مقاله برای روشن ساختن دیدگاه‌های متضاد جریان‌های گوناگون مارکسیستی در خصوص مزایا و معایب تعاونی‌های کارگری، بر واکاویِ ژانوسی خودِ مارکس از تعاونی‌های کارگری تمرکز می‌کند. مارکس به ظرفیت‌های‌ بالقوه رادیکال تعاونی‌های کارگری‌ که به معنای واقعی کلمه سازمان‌ یافته ‌بودند و جهت‌گیری سیاسی داشتند، باور عمیقی داشت، اما به‌شدت منتقد گرایش تعاونی‌‌ها به محدودکردن افق‌های سیاسی‌شان و جدا افتادن از جنبش‌های کارگری گسترده‌تر بود. اگرچه اندیشمندان سنت مارکسیستی، تعاونی‌های کارگری را مادامی‌که به مثابه‌ی محافل منزویِ «سرمایه‌داران جمعی» درون نظام سرمایه‌دار‌ی موجود عمل می‌کنند به باد انتقاد می‌گیرند، خود مارکس در جنبش تعاونی پتانسیل مهمی می‌دید تا آن جا که آن را بخشی از کارزار وسیع‌تر تغییر اجتماعی می‌دانست. مارکس معتقد بود که تعاونی‌ها می‌توانند مسیر نظامی بدیل از تولیدکنندگان آزاد و برابر را نشان دهند و برانگیزاننده‌ی تصورات رادیکال میان حامیان‌شان باشند، اما فقط تا حدی که فعالان این تعاونی‌ها ضرورت سازمان‌دهی مبتنی بر آگاهی طبقاتی و در مقیاس [گسترده‌ی] صنعتی را به رسمیت بشناسند. در نهایت، مارکس اولویت چندانی برای ترویج نوع خاصی از سازمان کارگری که بیش‌ از دیگر انواع سازماندهی، هدایت‌گر ما به سوی دگرگونی باشد (برای مثال تعاونی‌های کارگری یا اتحادیه‌های کار) قائل نبود. در عوض او بیش‌تر بر اهمیت آگاهی طبقاتی درون سازماندهی کارگری، و بر تکامل و توسعه‌ی آگاهی طبقاتی رادیکال‌شده در میان کارگران تاکید داشت، خواه از طریق گسترش اتحادیه‌های کار، خواه تعاونی‌های کارگری یا هرگونه نهادی دیگر برای توانمند‌سازی کارگران. به عقیده‌ی مارکس، ماهیتِ تمرکزِ نهاد ِکارگری بر ایجاد و حفظ آگاهی طبقاتی استوار است که به قدرت‌مندترین وجه ممکن به شکل‌گیری گرایش‌های رادیکال یا پس‌گرای شکل‌های محلی اکتیویسم کارگری می‌انجامد، و نه ماهیت خود نهاد کارگری (یعنی تعاونی یا اتحادیه).

فعالیت سازمان‌های مردمی در دوران کمون پاریس 1871

سازمان‌های مردمی در کمون پاریس


نوشته‌ی: یوجین شولکیند
ترجمه‌ی: دلشاد عبادی


یکی از موارد مشخصاً قابل‌توجه، حمایت اتحادیه‌های کارگری از فعالیت کمیسیون کار، صنعت و تجارت بود. این مسئله به‌طور مشخص در رابطه با فرمان کمون و فراخوان برای مصادره‌ی کارگاه‌های رهاشده مصداق داشت. مسئله‌ی مهمی است که این فرمان مقدمات مشارکتِ اتحادیه‌های کارگری در اجرای فرمان را فراهم می‌کرد. از اتحادیه‌ها خواسته شده بود که کمیته‌هایی تشکیل دهند و فهرستی از کارگاه‌ها تهیه و برای تبدیل فوری آن‌ها به تعاونی‌هایی که توسط خود کارگران اداره می‌شوند، برنامه‌ریزی کنند. اتحادیه‌ها بی‌درنگ به این درخواست پاسخ دادند. نمایندگانی از سوی اتحادیه‌ها فرستاده شد و تصمیماتی نیز اتخاذ شد که در برخی موارد، این فرمان را آغاز «رهایی کارگران» تفسیر می‌کرد. از آن‌جا که کمون چند هفته‌ای بیشتر با شکستش فاصله نداشت، حدس این‌که رابطه‌ی میان اتحادیه‌ها و کمون تا کجا می‌توانست ادامه و بسط‌وگسترش یابد دشوار است.

فرآیند سازمان‌یابی معلمان ـ بخش چهارم (پایانی)

خواسته‌های مشترک، نقطه‌ی پیوند اجتماعی

فرایندِ سازمان‌یابی معلمان – بخش چهارم (پایانی)

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری


با بروز و شیوع کرونا، بیش‌ترین خطر متوجه زندان‌ها می‌شود. تشکل‌های صنفی نیز روی آزادی و مرخصی آن‌ها تمرکز می‌کنند و می‌نویسند: امروز زندان‌ها یکی از مستعدترین و خطرناک‌ترین مکان‌ها برای شیوع ویروس است و متأسفانه در تعداد زیادی از زندان‌ها شیوع ویروس توسط نهادهای مستقل گزارش شده ‌است. اگرچه تعدادی از زندانیان عادی و سیاسی به مرخصی اعزام شده‌اند، اما هم‌چنان زندان‌ها مملو از زندانی است. به بهشتی و عبدی مرخصی داده می‌شود، اما به حبیبی که مشکلات ریوی هم دارد، مرخصی نمی‌دهند. در اول فروردین ۱۳۹۹ در کانال تلگرام شورا پیام عید با این عبارت آغاز می‌شود که: «امروز متأسفانه می‌توانیم بگوییم هیچ مطالبه‌ی ما محقق نشده ‌است و به‌خاطر همین باید در سال جدید تلاش مضاعف نماییم» و در ادامه‌ی پیام فعالیت سال جدید اعلام می‌شود: «رویکرد شورا در سال جدید، تقویت تشکل‌های عضو و جلب مشارکت بیش‌تر بدنه‌ی معلمان در کنش‌های صنفی است و بر حق تشکل‌یابی مستقل، حق فعالیت آزادانه و دفاع از معلمان دربند و دارای پرونده تأکید جدی داریم». این رویکرد شورا به معلمان رادیکال نزدیک‌تر شده است و در بیانیه‌ی روز معلم و روز کارگر بیش‌تر خود را نشان می‌دهد.

کنشگریِ شبکه‌ای همبسته، غیرمتمرکز

کنشگریِ شبکه‌ای، همبسته، غیرمتمرکز

فرایندِ سازمان‌یابی معلمان: 1396-1393– بخش سوم

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری


نمود عینی و ملموس مطالبات هر جنبش را می‌‌توان در قالب شعارهای مطرح‌‌شده توسط آن جنبش ارزیابی کرد. هر جنبشی برای پویایی خود باید در هر مرحله شعار خود را انتخاب و بر مدار آن حرکت ‌کند. شرکت‌کنندگان در تجمعاتِ سکوتِ اسفند، پلاکاردهایی در دست داشتند که پیشرفت ده‌ساله‌ی جنبش معلمان را در قیاس با شعارهای دهه‌ی هشتاد بیان می‌کرد و خواسته‌های مندرج در فراخوان ۱۸ مهر را منعکس می‌کردند: «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «نه زندان، نه تهدید، نه اخراج، معلم زندانی آزاد باید گردد»، « جای معلم زندان نیست»، «معلمان باید مدیران مدارس را انتخاب کنند»، «منزلت، معیشت حق مسلم ماست»، «تشکل حق مسلم ماست»، «بیمه‌ی تکمیلیِ کارآمد حق مسلم ماست»، «معلمان خواستار تأثیرگذاری تشکل‌های صنفی بر تصمیمات آموزش و پرورش هستند»، «ما خواهان حقوق بالاتر از خط فقر هستیم»، «تحقیر اجتماعی و اقتصادی معلم تا کی؟»، «آموزش کیفی برابر و رایگان می‌خواهیم»، «خصوصی‌سازی مدارس را متوقف کنید»، «حذف فضای امنیتی از آموزش و پرورش»، «فشار بر تشکل‌های صنفی را متوقف کنید»، «لغو کلیه‌ی احکام صادره توسط هیئت‌های تخلفات اداری برای فعالان صنفی». در میان آن‌ها، شعار «آموزش کیفیِ برابرِ رایگان»، در مقطع اوج‌گیری سیاست‌‌های مختلف نئولیبرالیسم در ایران، از شروع عمومیت‌یافتن خواسته‌های معلمان بین سایر اقشار خبر می‌دهد؛ شعاری که بنا به نیاز خانواده‌های کارگری، بُردی گسترده و تعیین‌کننده داشت.

کارگران ایرانی در جنوب روسیه 1914 - 1880

کار مزدی و مهاجرت

کارگران ایرانی در جنوب روسیه 1914 – 1880

نوشته‌ی: حسن حکیمیان
ترجمه‌ی: اِمّی نامدار


مجموعه‌ای از نیروهای زورآوری که عموماً به‌عنوان عوامل مهاجرت طرح می‌شوند، با این‌که تا حدی می‌توانند این مهاجرت‌ها را توضیح دهند اما برای تبیین این مسئله چندان کافی به‌نظر نمی‌رسند. از نظر ما، این نیروها بستری را که مهاجرت‌ها در آن به‌وقوع پیوست به‌خوبی توصیف می‌کنند، اما دوره‌های زمانی و ویژگی‌های‌ این مهاجرت‌ها را به‌حساب نمی‌آورند. فقر، سرکوب سیاسی و فقدان امنیتِ افراد جنبه‌های درونی از جامعۀ ایران در آن عصر بودند؛ بااین‌حال هیچ‌یک از این جنبه‌های ناگوار، برای مردمان عادیِ ایران قرن نوزدهم تازگی نداشتند. حتی اگر روند شدت‌یافتۀ این دشواری‌ها تا اواخر قرن را در نظر بگیریم، این واقعیت که هیچ‌یک از این روندها منحصربه نواحی شمالی کشور نبودند، یعنی نقطه‌ای که بیش‌ترین تعداد مهاجرت‌ها در آن به‌وقوع می‌پیوست، قدرت تبیینی این تحلیل‌ها را به‌جد در معرض تردید قرار می‌دهد.

قیمت «انسان» بودن، «ایستاده جان‌ دادن»

قیمت «انسان» بودن، «ایستاده جان‌ دادن»

فرایندِ سازمان‌یابی معلمان: 1393-1386– بخش دوم

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری


سرکوب خونین اعتراضات سال ۱۳۸۸، دستگیری‌های گسترده و اعدام مبارزان کرد، پایان یک دهه مبارزه‌ی کارگری و سکونِ پس از آن، بهت و شوک جنبشی بود که نیاز به زمان داشت تا بار دیگر تکرار دهه‌ی چهل، مرگ بهرنگی‌‌ها و اعدام معلمان فعال در کانون‌های فعال دوره‌‌ی ۵۷ تا ۶۰ را هضم کند. لذا انقباض شرایط سیاسی/ امنیتی نیمه‌ی دوم دهه‌ی هشتاد و اوایل دهه‌ی نود، کارگران و از جمله معلمان را به سمت فعالیت‌‌های محدود و پرمضیقه سوق داد. اکثر فعالان و نمایندگان کارگری از این سال به بعد دستگیر شدند. اعدام کمانگر هشدار صریح قدرت حاکم به تهاجمی گسترده علیه فعالان کارگری و دانشجویی بود. گزارش گروهی از فعالان دانشجویی ایرانی در مورد دستگیرهای سال ۱۳۸۹ موید این موضوع است. در همین سال محمود بهشتی و اسماعیل عبدی دستگیر شدند و احکام زندان گرفتند. اولین بازداشت رضا شهابی، بهنام ابراهیم‌زاده و علیرضا اخوان در همین سال بود. علی نجاتی، جلیل احمدی، فریدون نیکوفرد، قربان علی‌پور و محمد حیدری‌مهر، رئیس و چهار عضو هیئت مدیره‌ی سندیکای هفت‌تپه در همان ماهِ اعدامِ کمانگر، در اردیبهشت ۱۳۸۹، در دادگاه انقلاب به‌ اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه شدند و به زندان رفتند. یک سال بعد محمد جراحی، کارگر اخراجی عسلویه و عضو کمیته‌ی پی‌گیری ایجاد تشکل‌های کارگری، و شاهرخ زمانی، عضو شورای نمایندگان کمیته‌ی پی‌گیری ایجاد تشکل‌های کارگری و عضو سندیکای نقاشان دستگیر شدند. موجی که، آغاز شد و هنوز ادامه دارد.

روزا لوکزامبورگ، گروه اسپارتاکوس

«اجازه ندهیم دستهایمان را ببندند»

رزا لوکزامبورگ، گروه اسپارتاکوس

نوشته‌ی: مارسل بویس و اشتفان بورنوست
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی


رزا لوکزامبورگ و رفقایش برای معرفی ایده‌های خود و طرح انتقادات‌شان به رهبری حزب، تصمیم به انتشار یک نشریه گرفتند. علاوه بر این، آن‌ها قصد داشتند که از طریق این نشریه شخصیت‌های مشهور اپوزیسیون را گردهم آورند و تا آنجایی که امکان داشت روی بخش‌های اعظم حزب تأثیر بگذارند و هم‌چنین شبکه‌ی مخالفان جنگ را بر شالوده‌ای ایدئولوژیک استوار کنند. چپ‌های حزب سوسیال دمکرات آلمان اسم این نشریه و گروه خود را «انترناسیونال» گذاشتند. اولین شماره‌ی این نشریه که در آوریل 1915 منتشر شد با موفقیت بسیار زیادی مواجه شد: در همان شب اول 5000 نسخه از 9000 نسخه‌ی چاپ‌شده به‌فروش رسید. بدنه‌ی حزب نیازمند سخنان و ایده‌های صریح برعلیه جنگ بود.
نشریه‌ی «انترناسیونال» آن‌چنان موفق بود که شماره‌ی دوم آن اجازه‌ی انتشار نیافت؛ و دم و دستگاه نظام قیصری بی‌رحمانه سرگرم سانسور بودند. اما چنین اقداماتی مؤثر واقع نشدند و جنبش ضدجنگ درنتیجه‌ی خستگی ناشی از جنگ، دوباره جان گرفت.

نوزایشِ سازمانِ «معلمانِ گچ به‌دست»

نوزایشِ سازمانِ «معلمانِ گچ به‌دست»

فرایندِ سازمان‌یابی معلمان: 1385-1377– بخش اول

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری


در هر ۴ بخش نوشتاری که در پیش داریم، علاوه بر مستندکردن فرآیند سازمان‌یابی معلمان، هدف آن است که نشان دهیم در کشوری که به‌جز مقطع تاریخی اوایل قرن بیستم، کارگران عموماً فاقد تشکل مستقل و یا دارای تشکل‌هایی کوتاه مدت و گذرا بوده‌اند، چرا و چگونه معلمان موفق شدند در یک شرایط به‌غایت بسته قرون وسطایی، توانایی بخشی از طبقه کارگر را از قوه به‌فعل در‌آورند و در جایگاه اجتماعی خود، به صورت علنی و بر مبنای منافع مشترک با اراده‌ای مشترک و معطوف به عمل، خود را سازمان‌ دهند. در پاسخ به این چرایی، تلاش کرده‌ایم با حرکت از پراتیک ـ عمل و رابطه و نشانه‌های- حاکم در جنبش معلمان بر روند بالندگی و رشد این جنبش تمرکز کنیم. لذا وارد کردار و نگرشِ لحظات حساس جنبش، اوج‌‌ها و فرودها، غرش‌ها و سکون‌ها در‌این دو دهه شدیم، به زبانِ نظریهِ خسروی از« پراتیک واقعی اجتماعی و تاریخی» معلمان عزیز عزیمت کردیم و در «خودزایندگیِ پراتیک» آن‌ها، نکات محوری‌ای یافتیم که در زایشی مستمر، هر بار ایدئولوژیِ وضع موجود را به‌چالش می‌کشانند. این نکات محوری، در ۴ دوره‌ی جنبش معلمان که هر یک متناظر با دوره‌‌ای از مبارزات سایر حوزه‌‌های جنبش کارگری است، گاه به‌گونه‌ای برجسته و گاه به‌طور ضمنی طرح شده‌اند

نظام شورایی در آلمان

نظام شورایی در آلمان


نوشته‌ی: ریچارد مولر
ترجمه‌ی: سیاوش محمودی


سازماندهی تولیدِ برنامه‌ریزی‌شده نیاز به تشکیل یک سازمان اقتصادی شورایی دارد. از طریق آن باید خودگردانی تمام مشاغل، بخش‌های صنعتی- تجاری، تجارت و حمل و نقل تضمین بشود. پایه و اساس این سازماندهی، شوراهای کارخانه، کوچک‌ترین واحدهای تولیدی اجتماعی حیات اقتصادی است. از درون این واحدها افراد معتمد شاغلین انتخاب می‌شوند. این سازماندهی شورایی تمام نیروهای شاغل را تحت پوشش قرار می‌دهد. این سازمان باید به‌صورت ارگانیک در یک سازمان مرکزی که زندگی همه مردم و اقتصاد را در بر می‌گیرد، توسعه یابد. جمهوری آلمان به‌صورت یک واحد اقتصادی درخواهد آمد و به‌صورت مرکزی اداره می‌شود و به ناحیه اقتصادی تقسیم می‌شود که در آن‌ها فعالیت‌های تولیدی در سازمان‌های ناحیه‌ای جمع می‌شوند. کل تولید به بخش‌های صنعتی، تجاری و شاخه‌های اقتصادی و گروه‌های مستقل حرفه‌ای تقسیم می‌شود