درباره هژمونی: گرامشی، تولیاتی، لاکلائو
نوشتهی: آنتونیو نگری
ترجمهی: عباس شهرابی فراهانی
وقتی مردم میکوشند نوعی «کلاه» بر جنبشهای واقعی بگذارند و امتناع میکنند از دیدن اینکه خودِ این کلاه مشکل میآفریند – نه اندازهاش، بلکه خودش؛ یا وقتی برای پاکسازیِ سرزندگیِ همواره «کثیفِ» جنبش، تصویر حزب کمونیست قدیمیِ ایتالیا را به عنوان الگویی از گوشسپردن به حرف مردم و خط دادن به آنها برمیگزینیم – چنانکه به طور روزافزونی همهجا برای چپهای اروپایی و آمریکای لاتین شایع میشود. البته، اینها کافی نیستند برای ازهمپاشیدن و تیرهکردن سرزندگیِ استثناییِ آنچه کار لاکلائو برای اندیشیدن پیش ما مینهد: پرسشهایی همچنان گشوده، گاهی پرسشهایی که ضروری است از نو طرح و بیان شوند، اما همیشه ضروری است به سطح مسائل طرحشده آورده شوند. این ضرورتی است که لاکلائو از آن خود کرد، و به همین خاطر قطعاً باید قدردان او باشیم.