تصور مارکس از کمونیسم
نوشتهی: برتل اولمن
ترجمهی: حسن مرتضوی
مارکس با توجه به اولویتهای جامعهی سوسیالیستی جدید، تصور خود را دربارهی کمونیسم از امکانات انسانی و فناورانهای که قبلاً در زمانهاش مشهود بود، بنا کرد. طبقه کارگری ظفرمند برنامههایی برای پرداختن به معضلات بهجای مانده از جامعهی قدیم ارائه کرد و انقلاب پویشی اجتماعی به راه انداخت که بهزعم مارکس پیشاپیش میتوان نتایج عمومیاش را ترسیم کرد. پیشبینی آیندهی کمونیستی از الگوها و روندهای موجود، جزیی یکپارچه از واکاوی مارکس از سرمایهداری است، واکاویای که معضلات اجتماعی و اقتصادی را با منافعی عینی مرتبط میکند، یعنی منافعی که هر طبقه را وامیدارد به شیوههایی متمایز به آن معضلات بپردازد؛ آنچه آشکار میشود، امکاناتی است واقعی که ذاتیِ دگرگونیِ سوسیالیستی شیوهی تولید سرمایهداری بهشمار میآید. به این معنا که مارکس اعلام میکند: «ما جهان را بهنحو جزمی پیشبینی نمیکنیم، بلکه میخواهیم جهان تازهای را از طریق نقد جهان قدیم بیابیم.» اما آنچه مارکس دربارهی کمونیسم پیشبینیکرد، نظیر پیشبینیهایش دربارهی آیندهی خود سرمایهداری، فقط یک احتمال بالا است. مارکس که خوشبینی مفرطش را اغلب با جبرباوری خام اشتباه میگیرند، انکار نمیکرد که شکلهایی از بربریت هم بدیل دیگری است، اما پیروزی سوسیالیستی ــ یا از طریق انقلاب یا از طریق صندوقهای رای ــ محتملتر شمرده میشود.