All posts tagged: بدیو

آنتونیو نگری، قدرت برسازنده و انبوهه

آنتونیو نگری، قدرت برسازنده و انبوهه


نوشته‌ی: دانیل بن‌‌سعید
ترجمه‌ی: علی باش

آن‌چه همگرایی و وحدت مقاومت را ممکن می‌‌کند همانا خودِ سرمایه است؛ این تعمیم مناسبات بازار، حضور همه‌جانبه‌ی قانون ارزش، نفوذ سلطه‌ی غیرشخصی در تمامی منافذ زندگی اجتماعی است. ستم پدرسالارانه با سرمایه‌‌داری متولد نمی‌‌شود، بلکه خود را با شرایط تقسیم کار سرمایه‌‌داری منطبق و متناسب با آن خود را تغییر می‌‌دهد. بحران زیست‌‌محیطی را نمی‌‌توان از بحران سنجه‌ی بازار (از طریق زمان کار مجرد) جدا کرد، بحرانی که به‌واسطه‌ی ماهیت بازتولیدی خود، به‌طور فزاینده درمانده و ناتوان از تنظیم روابط جوامع انسانی است. مسئله شهر و مسکن را نمی‌‌توان از مسئله‌ی مالکیت ارضی و تولید فضای مسکونی و غیره جدا کرد. بنابراین تصادفی نیست که بر اساس نارضایتی خاص خودْ جنبش‌‌های سندیکایی، فمینیستی، زیست‌‌محیطی و فرهنگی گوناگون توانسته‌‌اند در سیاتل، پورتو آلگره، جنوا یا هر جای دیگر گرد هم آیند و حول یک موضوع وحدت‌‌بخشِ «دنیا برای فروش نیست!» جمع شوند..

پیچش راست سوژه‌های چپ!

پیچش راست سوژه‌های چپ!

نکاتی در باب سوژه‌های سیاست، رهایی، حقیقت و الباقی

نوشته‌ی: آساره آسا

سوژۀ فلسفی شناخت بنا به تعریف نه محصول شرایط و زادۀ روابط مشخص که عنصری بیرون از دنیای واقعی است. روشنفکران چپ وفادار به ماتریالیسم اما باهوش‌تر از آن هستند که تناقض عیان سوژۀ خارج از واقعیات را درنیابند. سوژه‌ای که ایشان سنگش را به سینه می‌زنند، سوژه‌ای است که در همین اوضاع و احوال زندگی می‌کند، نه سوژۀ استعلایی است و نه فاعل شناسا. بلکه کسی است که از دل واقعیت بیرون می‌آید و دست به عمل می‌زند، و با عمل خود جهان پیرامونش را تغییر می‌دهد. فلسفۀ معاصرْ او را به نام «سوژۀ سیاست» می‌خواند. آیا اینجا صبحت از دگردیسی «سوژه» است؟ اگر آری، این دگردیسی از کی رخ داده؟ اگر نه و ما با یک پدیدۀ کاملاً جدید روبه‌رو هستیم، پس اصرار بر کاربرد اصطلاحاتی از قبیل «سوژه»، «فرایند سوژگی» «سوژه شدن» در چیست؟ از آنجا که ما ملانقطی‌ها این تشابهات را صرفاً نشانۀ سهل‌انگاری نمی‌دانیم، کمی جسارت می‌کنیم و پاورچین پاورچین به سمت این سوژۀ جدید می‌رویم تا ناغافل پرده از رویش برداریم و مطمئن شویم پشت این سوژه همانی نیست که ادعای شناخت جهان را داشت و خود را منفک از دنیای واقعی می‌پنداشت.

خوانش سرمایه در سده‌ی بیست‌ویکم

خوانش سرمایه در سده‌ی بیست‌ویکم


نوشته‌ی: کمپل جونز
ترجمه‌ی: تارا بهروزیان


هنگامی که بدیو نتیجه‌گیری می‌کند که «تنها نقدِ خطرناک و رادیکال، نقد سیاسی دموکراسی است» از مدار آن‌چه می‌توان منطقاً ماتریالیسم نامید خارج می‌شود. این حرف به معنای انکار جایگاه ضروری نقدِ آنچه امروزه دموکراسی نامیده می‌شود نیست. بلکه می‌خواهیم بگوییم در این نقطه بدیو مانند بسیاری از فیلسوفان رادیکال معاصر، بسیار صادقانه، جدایی سیاست و اقتصاد را بازتولید می‌کند