All posts tagged: بحران

سوژه در میانه‌ی دو بحران


نوشته‌ی: رضا ملکشا


استقلال خط سیاسی و شعار مشخصی که حامل پیام به پرولتاریا و فرودستان باشد در چنین فراز و فرودی بی‌شک تحلیل خواهد رفت. یعنی همان نمودهای تمایزیافتگی سیاسی جهت کسب اتوریته در جنبش. آغازگاه فرسایش، همین فرض کلی در خصوص فهم پایایی جنبش در وحدت است که شکلی بتواره در میان بخش‌هایی از جبهه چپ به خود گرفته. این درحالی است که جنبش به‌خودی‌خود از بدنه‌ای شکل ‌می‌یابد که نه فقط به لحاظ طبقاتی بلکه به صورت طبقاتی ـ سیاسی تفکیک یافته و در لحظه‌ی فعلی به‌صورت ناپایداری وحدت دارد. وظیفه‌ی مارکسیسم انقلابی و رسانه‌های آن تخمین عصب فعال بخش‌های این توده در نسبت با تجربه‌ی جنبش‌های کارگری و نقد درونی پیام‌های آن به‌واسطه آگاهی کسب شده از پرولتاریا در همین چند سال اخیر است.

شورا: شکل در مقام محتوا- کمال خسروی

شورا: شکل در مقام محتوا

پیرامون شیوه‌ی وجودِ سازمان‌یابی شورایی

نوشته‌ی: کمال خسروی


آیا آن‌چه «خودانگیختگی» نامیده می‌شود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشت‌نشانِ بنیادین دیگری نیست؟ آیا تلقی شرایط اجتماعی و تاریخی بحران، جنگ و اوضاع انقلابی به‌مثابه شرایط عینیِ پیدایش و فعالیت و مبارزه‌ی شوراها، به این معنا نیست که بنابراین آن‌ها پدیده‌هایی گذرا هستند و به محض تغییر و فقدان این شرایط عینی، ناپدید خواهند شد؟ آیا غیر از این است که نگاه سوسیال‌دمکرات‌ها، به‌رغم دست‌افشانی‌های صادقانه و غیرصادقانه‌شان برای شوراها، بر همین نگرش استوار است؟ آیا تلقی «قدرت» شوراها در «قدرت دوگانه» به‌مثابه قدرتی سیاسی و بدیل دولت حاکم، تقلیل سرشت بنیادین شوراها به یکی از شکل‌های پدیداری آن نیست؟ آیا این نگرش، نهادی را که در ماهیت خویش «نا ـ دولت» است، به همتایی برای دولت به‌طور اعم بدل نمی‌کند، چنان‌که مثلاً دولت بورژوایی ابزار سلطه‌ی طبقاتی بورژوازی و دولت کارگری، به همان معنا، ابزار سلطه‌ی طبقاتی پرولتاریا تلقی شود؟ آیا حزب‌های سیاسی، با ساخت و بافت سیاسی و ساختار و استخوان‌بندی تشکیلاتی‌شان، بدیل مناسب‌تری برای قدرت سیاسی، در این معنا، نیستند؟
مقوله‌ی «شیوه‌ی وجود» در دستگاه مفهومی مارکسی می‌تواند در پاسخ به این پرسش‌ها و حل معضل سیاسی و نظری راهگشا باشد.

فهم و تغییرِ «موقعیتِ بحرانِ جهانی»

فهم و تغییرِ «موقعیتِ بحرانِ جهانی»

«نظریه‌ی چشم‌انداز تاریخی» و  «نظریه‌ی فعالیتِ فرهنگی-تاریخی

نوشته‌ی: شیوا طبری

نطفه‌ی گفت‌و‌گوی انتقادیِ پیشِ رو در سال 2017، هنگامِ مواجه شدن با مقاله‌ی کمال خسروی در باب «بحران تئوری و بحران چشم‌انداز تاریخی» بسته شد. با خواندنِ این مقاله، درگیریِ دیرینه‌ی من با روان‌شناسیِ اجتماعی انقلاب‌ها و جنبش‌های اجتماعی و تلاش برای فهمِ چگونگیِ به بن‌بست رسیدن و تخریبِ جهان‌بینی‌های انقلابی در قرن بیست و یکم، اکنون نامی یافته بود که به‌خوبی آن را بیان می‌کرد: بحران چشم‌اندازِ تاریخی. خسروی چنین اشاره می‌کند که بحران چشم‌انداز تاریخی «بیشتر بیان‌کننده‌ی روان‌شناسیِ اجتماعیِ گروه‌ها و طبقات اجتماعی است» و جزئی از بحران جنبش چپ محسوب می‌شود. آن‌چه در پی می‌آید سهمی است در فهم و حلِ آن جزءِ خاص از بحران جنبش چپ که برای آن نیازمند مقولاتی روان‌شناختی هستیم.
در گفتمان چپِ ایرانی، هنگامی‌که مباحثِ روان‌شناسی اجتماعی و توده مطرح می‌شوند، غالباً همگی بدونِ بررسی نظام‌مندِ موضوع، به صورت سرسری چند نکته‌ای از فروید، لکان، یا دیگران بازگو می‌کنند و در نهایت با مفاهیمی روانکاوانه پرونده‌ی روان‌شناسی اجتماعی را می‌بندند. به این ترتیب، به طرز تأسف‌باری، در میان گفت‌و‌گوها و مباحثات میان فعالان چپ، جای نظریه‌ای روان‌شناختی که بر پایه‌ی مقولات متافیزیکی ساخته نشده باشد و در تناقض مفهومی با بنیان‌های ماتریالیسم پراتیک قرار نگیرد خالی است.
تلاشِ پیشِ رو، اولین قدم برای معرفیِ نظریه‌ای است که، به گمان من، از این توانایی برخوردار است تا از محدودیت‌های روانکاوی در بررسی موضوع روان‌شناسی اجتماعی فراتر رود و در گفت‌و‌گوی انتقادی با سنتِ مارکسیسم ایرانی به غنی‌تر شدنِ این گفتمان کمک کند.

ارزیابی مقدماتی نیروهای بدیل احتمالی در برابر جمهوری اسلامی

تقابل امکان‌ها

ارزیابی مقدماتی نیروهای بدیل احتمالی در برابر جمهوری اسلامی

نوشته‌ی: تارا بهروزیان

بدون وجود تضادها و کشمکش‌های عمیقی که در واقعیت اجتماعی- تاریخی و زیست هر روزه‌ی مردم ریشه دارد هرگز خیزشی روی نخواهد داد. آنچه خیزش‌های آتی را محتمل می‌کند نه تلاش گفتمان‌های گوناگون برای دنباله‌رو ساختن توده‌ها حول منافع خود، بلکه سوژگی گروه‌ها و طبقات اجتماعی و اراده‌ی آنان برای ورود به سپهر پراتیک و مطالبه‌گری است. این پراتیک‌ها می‌توانند ناهم‌گون، گاه متناقض و متضاد، و در محاصره‌‌ و متاثر از ایدئولوژی‌های رنگارنگ باشند اما در عین‌حال خود محملِ امکان‌ها و دینامیسم تازه‌ای هستند. ظرفیت‌هایی که خود فرایند خیزش‌ها و اعتراض‌ها، چه در شکل سازماندهی و چه در محتوای خواست‌ها، می‌آفرینند جنبه‌‌ی پیش‌بینی‌ناپذیر لحظه‌های تاریخی است. در بستر تعارض و کشمکش سویه‌های ارتجاعی و مترقی جنبش‌ها، نقش مهمی را که آموختن و تجربه کردن در میدان اجتماعیِ مبارزه در فرا روییدنِ امکان‌های متفاوت ایفا می‌کند، نباید از یاد برد و با توجه به پویایی اجتماعیِ خودِ فرایندِ دگرگونی همیشه باید در محاسبه‌ی توازن نیروهای سیاسی و مبارزه‌ی طبقاتی، امکان پدید آمدن سوژگی‌ها، گرایش‌ها و نهادهای سیاسی تازه را در نظر داشت. به‌علاوه اگر با توجه به بخش‌های پیشین این نوشتار این فرض را بپذیریم که ما با سقوط ناگهانی و غیرمترقبه‌ی رژیم و یک فروپاشی کلاسیک روبه‌رو نیستیم بلکه با دوره‌ای از درگیری و اعتراض و جدالی عمیق مواجه خواهیم شد، اهمیت توان و جهت‌گیری‌های این سوژگی روشن‌تر می‌شود.

شکل اقتصادی و بازتولید اجتماعی

شکل اقتصادی و بازتولید اجتماعی

درباره‌ی جایگاه ”کتاب دوم“ در نقد اقتصاد سیاسی مارکس

نوشته‌ی: پل ماتیک، پسر
ترجمه‌ی: منصور موسوی


واکاوی سرمایه می‌بایست نقطه‌آغاز نقد مارکس از مقولات اقتصادی باشد، زیرا این مفهوم بازنمود آن جنبه از ساختار اجتماعی است که برای هدف مارکس در درک امکان دگرگونی انقلابی جامعه‌ی مدرن از همه مهم‌تر است. با این‌که واکاوی سرمایه مستلزم درک کار مزدی و مالکیت ارضی یعنی سایر شکل‌های اصلی مالکیت مدرن است (و بازنمود ادعا نسبت به محصول اجتماعی به‌شمار می‌آید)، به این معنا که پویش آن تاریخ نظام اجتماعی را به‌منزله‌ی یک کل تنظیم می‌کند، مقوله‌ای است تعیین‌کننده. شرایط زندگی و کار کارگران مزدی را مبارزه‌ بین طبقات استخدام‌کننده و استخدام‌شونده تعیین می‌کند، آن هم در چارچوبی که مقتضیات ناشی از سودآوری سرمایه فراهم می‌آورد؛ و رانت ادعاشده توسط مالکان دارایی ارضی (و منابع طبیعی مشابه) از کار اضافی تصرف‌شده توسط سرمایه در شکل ارزش اضافی نشأت می‌گیرد، و بدین‌سان نیز توسط مقتضیات سرمایه محدود می‌شود.

همه‌گیریِ ویروس کرونا به‌مثابه‌ بحران تمدن

همه‌گیریِ ویروس کرونا به‌مثابه‌ بحران تمدن


نوشته‌ی: کامران نیری
ترجمه‌ی: رضا شادمان


در هنگام ظهور ویروسِ کرونای SARS-CoV-2، گسترش این بیماری به‌واسطه‌ی تراکم افزایش‌یابنده‌ی جمعیت و جابه‌جایی‌های انسانی تسهیل شد. والاس در بحث خود در رابطه با همه‌گیری کووید 19 از «پیوستگی» جمعیت جهانی سخن می‌گوید و تانگ و دیگران (2017) «جهانی‌شدن» را ذکر می‌کنند. در تعطیلات سال‌ گذشته‌ی سال نو چینی، 500 میلیون نفر سفر کرده‌اند. طبق گزارش سازمان بین‌المللی حمل‌ونقل هوایی (IATA) در سال 2018، 1/4 میلیارد مسافر برای خدمات حمل‌ونقل هوایی بلیط رزرو کرده بودند که نسبت به سال 2016 خبر از افزایشی 3/7 درصدی می‌دهد. پیش‌بینی می‌شود که مسافرت هوایی تا سال 2030 به رقم 4/5 میلیارد مسافر برسد. با این‌وضع، مسلماً بیماری‌های مسری می‌توانند در سال‌ها و دهه‌های آتی هم‌چون آتش‌سوزی‌ای غیرقابل‌مهار سراسر جهان را بپیمایند و به‌واقع چنین هم خواهد شد.

رنسانس ضامن‌های بقای سیستم

رنسانس ضامن‌های بقای سیستم


نوشته‌ی: دانیل نوبولد
ترجمه‌ی: سیاوش محمودی


پاندمی کوید 19 در درجه اول تهدیدی برای سلامتی است، اما بحرانی اقتصادی و اجتماعی را هم با خود به‌همراه می‌آورد. این سه وجه وجودی، تنگاتنگ در هم تنیده شده‌اند. برای مقابله با بحران سلامتی، دولت‌ها اقداماتی را اتخاذ می‌كنند كه به‌شدت بر زندگی عمومی و خصوصی تأثیر می‌گذارد. این وظیفه‌ی دستگاه دولتی است. حتی بیش‌تر: از این‌طریق که خود را موظف به‌محافظت از جان شهروندان می‌داند، به‌خود مشروعیت می‌بخشد.
اما این اقدامات از منظر اقتصادی تأثیرات عظیم مختل‌کننده‌ای به‌همراه دارد. اگر کسب و کار برای جلوگیری از انتشار ویروس بسته باقی بمانند، شرکت‌ها دچار خسارت شدید اقتصادی خواهند شد. از نظر اقتصادی، ابتدا به فقدان تقاضا بپردازیم. نه به این دلیل که عامل تقاضا فاقد ابزار مالی است، بلکه بیش‌تر به این خاطر که امکانات به صحنه‌آمدن در مقام عاملِ تقاضا وسیعاً از او سلب شده است. اگر این شرایط برای مدتی طولانی ادامه یابد، اوضاع وخیم خواهد شد. شرکت‌ها مجبورند کارمندان‌شان را اخراج کنند یا حتی اعلام ورشکستگی کنند. سپس، از درون مشکل تقاضا یک بحران اقتصادی واقعی ایجاد می‌شود، زیرا این‌جا واقعاً ابزار مالی غایب است.

کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم

کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم


نوشته‌ی: آلفردو سادفیلو
ترجمه‌ی: محمد غزنویان


آثار اجتماعی این پاندمی به‌سرعت ظاهر شد، برای مثال، از رهگذرِ به‌نمایش‌‌گذاشتنِ تفاوت توانایی‌های گروه‌های اجتماعی در حفاظت از خویش. به‌طور خلاصه، ابرثروتمندان به قایق‌های تفریحی‌شان عزیمت کردند و ثروتمندان به ویلاهای‌شان نقلِ ‌مکان فرمودند. طبقه‌ی متوسط مانند کودکان ذوق‌زده برای دورکاری سر و دست می‌شکست و تهیدستان که پیش‌تر هم از ضعف سلامت رنج می‌بردند، حال ناگزیر از دو انتخاب بودند: در خانه ماندن به‌قیمت از دست‌دادنِ تمام و کمال درآمد یا بیرون رفتن برای کار ولو به‌قیمت آلوده‌شدن به ویروس. بی‌نیاز از گفتن است که مشاغل پایه‌ای ولی کم‌درآمد مانند رانندگان اتوبوس، پرستاران، کارگران بخش بهداشت و خدمات، باربران، مغازه‌داران، کارگران ساختمانی و حمل و نقل و غیره مشغول جان کندن هستند، در حالی‌که خانواده‌ی‌شان در مساکنی به‌سانِ زندان محبوس شده‌اند. از همین‌رو تعجب‌آور نخواهد بود اگر تهیدستان در آمارهای مردگان جایگاه بالاتری را به‌خود اختصاص دهند.

کرونا و طبقات کارگر غرب

کرونا و طبقات کارگر غرب

تلاقی رکود اقتصادی قریب‌الوقوع با شوک کرونا

نوشته‌ی: اینگار زولتای
ترجمه‌ی: هوشنگ هادیان


دولت دست‌راستی ترامپ در ایالات متحد در تلاشی ناشیانه برای حفظ همزمان «اطمینان سرمایه‌گذار» و انتخاب مجدد خودش به مقام ریاست جمهوری، ابتدا کوشید تا عمق بحران سلامت را کم‌اهمیت جلوه دهد. خیلی زود دولت محافظه‌کار بوریس جانسون در بریتانیا نیز به او پیوست. ترامپ در سخنرانی‌ای که به‌طور زنده‌ خطاب به مردم آمریکا از مرکز کنترل بیماری‌ها در آتلانتای جورجیا پخش می‌شد، اعلام کرد خطر ویروس کرونا فقط کمی بیش از آنفولانزای معمولی با نرخ مرگ‌ومیر یک‌دهم درصد است که سالانه منجر به مرگ تعداد اندکی از افراد می‌شود. بعد که مشخص شد این بحران سلامت تا چه حد جدی است، ترامپ به نژادپرستی متوسل شد و ویروس را «ویروس چینی» خواند و در همین حال صاحب‌نظران جناح راست به سرزنش دموکرات‌ها پرداختند که تلاش کردند با استیضاح، واکنش سریع ترامپ به این شرایط اضطراری را کند کنند. نژادپرستی در اروپا نیز نقش بازی کرد؛ صنعت اسکی در اتریش این واقعیت را انکار کرد که تفرجگاه اسکیِ ایشگل منشا پنهان شیوع ویروس کرونا در اروپا بوده است و برای هشت روز دیگر نیز این پیست را باز نگاه داشت و همچنان «یک ایتالیایی» را مقصر معرفی می‌کرد، حتی با این‌که کشورهای دیگر مانند ایسلند توریست‌هایی را که از ارتفاعات آلپ اتریش برمی‌گشتند قرنطینه کرده بودند. در همین حال رئیس‌جمهور راست افراطی برزیل، ژائیر بولسونارو که به تازگی با دونالد ترامپ دیدار کرده بود، پس از آن‌که این بحران را یک «فانتزی» خواند ناچار شد تست کرونا بدهد و بوریس جانسون نخست‌وزیر محافظه‌کار بریتانیا نیز برای مدتی کوتاهی در تلویزیون ملی سرگرم طرح ایده‌ی دیوانه‌وار ایمنی گله‌ای بود، ایده‌ای که بر اساس آن کل جمعیت بریتانیا می‌بایست به یکباره در معرض ویروس کرونا قرار بگیرند تا «از شر آن خلاص شوند.» با توجه به این‌که نرخ مرگ و میر ویروس کرونا بین یک تا پنج درصد تخمین زده می‌شود و این ‌که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، تخمین زده است 60 تا 70 درصد جمعیت این کشور سرانجام به این ویروس آلوده خواهند شد، پیشنهاد جانسون اساساً به معنای جایز دانستن مرگ احتمالی صدها هزار و شاید حتی میلیون‌ها نفر از افراد سالمند و دارای مشکلات زمینه‌ای در بریتانیا ــ یک سالمندکُشی واقعی ــ بود، یک آزمایش انسانی داروینیسم اجتماعی که کمی بعد از سوی دولت هلند نیز پیشنهاد شد.

نگاهی به وضعیت تاریخی- مشخص جهان کنونی

نگاهی به وضعیت تاریخی- مشخص جهان کنونی


نوشته‌ی: همایون ایوانی


امروزه، در مقابله با تهاجم افسارگسیخته سرمایه‌داری در طی ربع سده اخیر، ضرورتی بیش از پیش وجود دارد که رهبری نیروی کار، طبقه کارگر جامعه جهانی نقش خود را در گاه- دوره کنونی از نو تعریف کند و نقش هژمونیک را در عمل باز ستاند. گذار از سرمایه‌داری به جامعه‌ای با ساختاری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌ای عالی‌تر و انسانی‌تر – سوسیالیسم – ماهیت اصلی این عصر است. در صورت سترونی این تلاش برای دسترسی به جامعه‌ای نوین، بربریت و نابودی بشریت توسط سرمایه‌داری کور، که هیچ مقاومتِ جدی طبقاتی را در برابر خود نمی‌بیند، سرانجامِ تاریخ بشر خواهد بود.