جدالی دوباره بر سر یک نام: «نئولیبرالیسم»
مسئله چیست؟
نوشتهی: عباس شهرابی فراهانی
«نئولیبرالیسم» اگر چنانکه هست صورتبندی شود، یعنی همچون یک رژیم خاص انباشت سرمایه، توقف یا تغییرش را دیگر نمیتوان در قالب یک مطالبه بیان کرد. پایان «نئولیبرالیسم»، مثل پایان هر رژیم انباشت دیگری، تغییری کلان است که فقط از دو مسیر میگذرد؛ یا در نتیجهی فشارهای اجتماعی و کارگری اما به ابتکار عمل و فرماندهیِ جناحی از طبقهی حاکم، که همیشه در جهت بازآراییِ منافعِ بلندمدتِ کلیتِ طبقهی حاکم است حتی اگر در کوتاهمدت منافع بخشی از آن را به خطر بیندازد (مثل گذار از سرمایهداری بیبرنامه به سرمایهداری کینزی)، یا با سازماندهی اجتماعی از پایین و تحکیم خودسازماندهی نیروهای کار علیه وجوه مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگیِ رژیم انباشت حاکم، و به تعبیری دیگر، با امکانناپذیرکردن مسیر اول. در برابرِ این دو مسیر «آشتیناپذیر»، فروکاست پایان «نئولیبرالیسم» به یک مطالبه بعید است معنایی جز مشروعیتبخشیدن به مسیر نخست داشته باشد؛ مسیری که از قضا بخشهایی از طبقۀ حاکم جمهوری اسلامی در رنگ و لعابهای «عدالتخواهانه» و با لفاظیهای ضد «نئولیبرال» بدشان نمیآید فرماندهی آن را بهدست بگیرند (البته، این خوشبینانهترین تصور از پروژهی آنهاست. تصور واقعبینانهتر این است که این جناحها مایلند از جریان منافع حاصل از خصوصیسازیها، انشعاباتی به سمت خودشان بزنند).