انگارهی پول از گروندریسه تا سرمایه
نوشتهی: اسپایروس لاپاتسیوراس و جان میلیوس
ترجمهی: تارا بهروزیان
در ابتدا مفهوم پول همچون برساختی نظری بهنظر میرسد: زیرا از آنجا که کالاها بهمثابهی ارزشْ همارز هستند، پس نتیجه میگیریم که هر کالا در رابطهای کمّی با همهی کالاهای دیگر قرار میگیرد و نه در رابطهای کیفی. بهبیان دیگر، مسئلهای که صراحتاً در متن مطرح میشود قیاسپذیریِ دو کالای متفاوت بهعنوان کمیتهای فیزیکی و ارزشهای مصرفی است، موضوعی که با روش شیوهی وجود کالا بهمثابهی ارزش حل میشود. «کالا بهمثابهی ارزش، برای همهی کالاهای دیگر، در نسبتی معین، همارز است. کالا بهمثابهی ارزش، یک همارز است … بهمثابهی ارزش، پول است» (مارکس). بنابراین کالا برای اینکه مبادله شود، باید در شیوهی وجود متفاوتی از شیوهی «فیزیکی» وجودش نمایان شود.
پس لازم است که کالاها شیوهی وجود متفاوتی داشته باشند، یعنی بهعبارتی در تجربهی متفاوتی از آنچه بهعنوان مقادیر فیزیکی یا ابژههای مفید به نظر میرسند، پدیدار شوند. یک محصول نمیتواند مضاعف شود و همزمان هم ناهمسان (ارزش مصرفی خاص) به نظر برسد و هم همارز (ارزش). این وجود دوم باید روابط ارزشی محصولات ــ رابطهی اجتماعی برابری محصولات ــ را «بهصورت نمادین نشان دهد» و عنصری با اعتبار عام باشد، نقشی که یک تکه کاغذ هم میتواند ایفا کند (مارکس). به بیان دیگر: ساختار مبادلهی کالاها به یک عنصر اضافی نیاز دارد، «نماد ارزش» که بهعنوان شکلی عمل میکند که در آن کالاها هنگامیکه بهمثابهی ارزش با هم برابر نهاده میشوند «به اجزای خود تجزیه میشوند»